ایران از غرب تا جنوب درگیر گرد و غباری است که میگویند هم منشأ داخلی و هم خارجی دارد که منشأ خارجی آن کشورهای همسایه غربی ایران و رعایت نکردن حقآبه محیط زیست است[...]
ایران از غرب تا جنوب درگیر گرد و غباری است که میگویند هم منشأ داخلی و هم خارجی دارد که منشأ خارجی آن کشورهای همسایه غربی ایران و رعایت نکردن حقآبه محیط زیست است. برای بررسی ابعاد این پدیده محیط زیستی و راههای عبور از آن با هومن خاکپور، پژوهشگر و کنشگر محیط زیست به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
* غرب کشور بیشتر مستعد ریزگردهاست، کارشناسان میگویند باید علت شکلگیری این پدیده را در رفتار عراق و ترکیه و همسایگان غربی ایران جستوجو کرد، شما این موضوع را چطور ارزیابی میکنید و راهکارتان برای جلوگیری از آن چیست؟
این پدیده شاید در سالهای گذشته بیشتر استانهای غربی کشور را درگیر میکرد، ولی اکنون بیش از 20 استان کشور را درگیر کرده است. ما نه میتوانیم کانونهای اصلی گرد و غبار را به خارجیها محدود کنیم و نه میتوانیم بگوییم داخلی است؛ بلکه از هر دو کانون گردوغبار را داریم.
ریزگردهای امروز کشور ما به ویژه آنهایی که منشأ خارجی دارند، از غرب کشور وارد میشوند، از کانونهایی که در عراق، سوریه و عربستان است؛ عمدتاً کانونهای گرد و غبار خارجی از همین مناطق است.
کانونهای خارجی به طور عمده نتیجه خشک شدن بینالنهرین و دو رود دجله و فرات است که بخش عمده این مشکل به سدسازیهایی برمیگردد که در کشور ترکیه انجام شده است. سدسازیهای فراوان کشور ترکیه، مانند پروژه آتاترک که بالغ بر 48 میلیارد متر مکعب ظرفیت دارد و به اندازه ظرفیت تمام سدهای کشور ماست.
دو دهه گذشته و حقآبه تالابهای پایین دست که در کشورهای عراق و سوریه هستند تا برسند به هورالعظیم که در کشور خودمان هستند، حقآبهها رعایت نمیشود.
علاوه بر این، وضعیت نابسامان امنیتی در عراق و سوریه باعث شده تا بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی در این دو کشور انجام شود و در نتیجه بسیاری از اراضی کشاورزی خشک و به کانونهای گردوغبار تبدیل شوند.
در عربستان هم میبینیم طرحهای بلندپروازانه برای تولید محصولات کشاورزی، مانند گندم و برداشت بیش از حد از منابع آبی منجر به خشک شدن زمین شده و پوشش گیاهی به طور کل از بین رفته و این اراضی به کانونهایی برای شکل گیری گردوخاک تبدیل شدهاند.
* آیا راهکاری برای جبران وجود دارد؟
درباره راهکارها اگر بخواهیم به عوامل بیرونی بپردازیم و سپس سراغ مسائل داخلی بیاییم، من فکر میکنم که باید عزم منطقهای ایجاد شود؛ یعنی کشورهای ایران، عراق، سوریه، عربستان و به ویژه ترکیه یک اراده مشترک داشته و یک کار واحد را دنبال کنند. در واقع، یک کشور به تنهایی قادر به حل مسئله نخواهد بود.
در گام اول برای حرکت در مسیر حل مشکل باید ذهنیت و درک مشترکی بین این کشورها ایجاد شود. واقعیت این است که الان چون شفافیت وجود ندارد، هیچ یک از این کشورها مسئولیتشان را در این قبال نمیپذیرند؛ زیرا یک کار علمی و مشترکی انجام نشده که مورد تأیید همه این کشورها باشد. من فکر میکنم اولین کاری که باید انجام بشود، این است که یک کار علمی و مشترک با کشورهای ذینفع و دستاندرکار و به صورت مشارکتی انجام بشود و کانونها به صورت شفاف مشخص شود.
گام دوم ایجاد یک سند راهبردی و نقشه راه مشترک است که هم قابلیت پایش و ارزیابی داشته باشد و تعهدات هر کدام از کشورها در آن مشخص باشد، همچنین باید امکان نظارت و مؤاخذه طرفهای حاضر دراین اقدام مشترک وجود داشته باشد. علاوه بر این، ذیل این سند همکاری میتوان برای تأمین منابع اجرای آن، صندوق مالی مشترک هم ایجاد کنیم، صندوقی که حتی برای التزام بخش بودن آن، میتوان آن را زیر نظر نظارت نهادهای بینالمللی تشکیل داد تا از این طریق منابع مالی لازم برای مهار گرد و خاک فراهم شود.
همه اینها نیازمند اراده قوی و مشترک همه کشورهای درگیر یا مقصر است که متأسفانه اکنون وجود ندارد.
همانطور که ابتدا عرض کردم،همه این گرد و غبارها به کشورهای خارجی محدود نیست و ما خودمان هم کانونهای تولید گرد و خاک داخلی داریم. اگر بخواهیم تقسیم بندی کنیم، میتوانیم پنج کانون اصلی با عنوان کانونهای اصلی گرد و غبار را در کشورمان نام ببریم: 1ـ تالابها، 2ـ اراضی کشاورزی رها شده، 3ـ مراتع تخریب شده، 4ـ بیابانها و 5ـ رودخانههای خشک.
رودخانههای خشک و تالابها همانهایی هستند که حقآبههای زیستیشان رعایت نشده است یا حتی میبینیم که در اطراف تالابها اراضی کشاورزی توسعه پیدا کرده و چاههای عمیق و نیمه عمیق احداث شده و روند خشکسالی این تالابها را تشدید کرده است؛ حال بحث تغییرات اقلیمیهم به این معضلات اضافه شده است.
اکنون اکثر تالابهای موجود در کشورمان تالابهای خشکیده هستند یا در خطر خشکیدگی قرار دارند؛ این تالابها یکی از مهمترین کانونهای تولید گرد و خاک هستند؛ چون این تالابها ذرات با قطر کمتر از 2/5 میکرون دارند که یکی از خطرناکترین ذرات برای سلامتی به شمار میآید و بسیار خطرناکتر از ذرات درشت و طوفانهای شن هستند؛ در برخی مناطق اینها حتی ممکن است 15 روز طول بکشد تا از روی هوا به زمین بنشینند. درداخل باید برای احیای این مناطق و ازبین بردن کانونهای گرد و خاک نیز برنامهای مدون و اصولی طراحی و اجرایی شود.
* چطور زمینهای کشاورزی کانون گرد و غبار میشوند؟ راهکار پایان دادن به این شرایط چیست؟
بیش از 100 کانون کوچک در کشور ما در این مناطق شناسایی شدهاند؛ از جمله اراضی کشاورزی رهاشده دیم کاری است که با توجه به این خشکسالیها در سالهای اخیر، دیگر امکان کشت دیم وجود نداشته است. این زمینها دیگر پوشش گیاهی ندارند و چون خاکشان شخم زده شده کانونهای مهم تولید گرد و خاک هستند.
علاوه بر این، مراتع تخریب شده زیادی وجود دارد؛ برای نمونه در اثر چرای بیرویه دام و آتشسوزی و حتی بر اثر طغیان آبهایی که ما در گونزارهایمان داریم به ویژه در غرب کشور یکی از مهمترین گونههایی که باعث تثبیت خاک و تقویت آبهای زیرزمینی میشوند، در معرض خطر قرار دارد.
طی مطالعهای که ما داشتیم بیش از 300 هزار هکتار از 600 هزار هکتاری که در حوزه چهارمحال و بختیاری درگیر خشکیدگی هستند، یعنی همان مرگ یا زوال بلوط که داشتیم الان زوال اکوسیستم مرتعی یا همان گونزارها را در پیش داریم. این خشک شدنها باعث میشود مراتع ما خالی از پوشش گیاهی بشود و با تردد مداوم دام در این عرصهها خاک این مراتع از هم جدا شود. همانطور که گفته شد، خشکی یکی از کارهای تولید گرد و خاک است و بیابانها هم این ظرفیت را دارند و بر اثر خشکی بیش از حد ما شاهد ایجاد کانون خشکی در بیابانها هم هستیم، رودخانهها را هم میبینیم در غرب کشور. یک زمانی رودخانههایی بودند با عنوان رودخانههای دائمیو الان به رودخانههای خشک تبدیل شدهاند؛ از جمله زاینده رود. زاینده رود همیشه رودخانهای بوده که حداقلهایی را داشته؛ ولی به دلیل طرحهای انتقال آب و استفادههای بیرویهای که از زاینده رود انجام میشود، بخش زیادی از رودخانه خشک شده است. خود این بستر رودخانه مملو از ذرات با قطر کمتر از 2/5 میکرون هستند و این ذرات آماده حرکتند که متأسفانه اینها هم به کانون گرد و خاک تبدیل شدهاند.
من فکر میکنم برای اینکه این کانونهای داخلی را درمان کنیم، باید صرفهجویی در مصرف منابع آب به ویژه در بخش کشاورزیمان را جدی بگیریم. با بهرهبرداریهایی که در بخش کشاورزی چه با حفر چاههای عمیق مجاز و غیر مجاز برای مصرف کشاورزی داریم، میتوان گفت در 30 سال گذشته بیش از 70 درصد ذخایر آبهای زیرزمینیمان را مصرف کردهایم و شرایط را برای شکل گیری پدیدههایی از این دست فراهم کردهایم.
باید رفتارمان با منابع آب را اصلاح کنیم. مدیریت در بحث مصرف را باید در دستور کارمان داشته باشیم، طرحهای انتقال آب و سدسازی را باید با دقت بیشتری و با پیوست های محیط زیستی اجرایی کنیم.
ما باید تغییرات اقلیمی را بپذیریم و چارهای نداریم جز اینکه با توجه به وضعیت اقلیمی کشورمان و منطقه و دنیا به سمت اصلاح الگوها رفته و تابآوری کشاورزی در برابر این تغییرات اقلیمی را بالا ببریم. برداشتهایمان و تخلیه شدید سفرههای زیرزمینی را باید متوقف کنیم، باید با سرعت بسیار زیادی چاههای غیر مجاز پلمپ شوند و چاههای مجازی هم که داریم، باید مدیریت شود و به میزان پروانهها و مجوزهایی که دارند برداشت بکنند تا ما بتوانیم از این پدیده گرد و غبار جلوگیری کنیم. به عبارت بهتر جلوگیری از خشک شدن پهنههای کشاورزی مهمترین راهکار ما در مقابله با ریزگردهاست.
ما گفتیم که به طور عمده کانونهای گرد و غبارمان از غرب کشور هستند. ما باید خدا را شکر بکنیم که ارتفاعات زاگرس را داریم و این ارتفاعات بخش عمدهای از گرد و غبار را مهار میکند و این کاربرد منحصر به فرد ارتفاعات زاگرس و یک شانس برای کشور ماست.
با توجه به خدمات اکوسیستمی زاگرس چه در بخش تولید آب و چه در جلوگیری از گرد و غبار، میطلبد که یک ستاد نجاتبخشی جنگلهای زاگرس ایجاد بشود تا از معضلاتی مانند از بین رفتن بیش 1 میلیون هکتار از جنگلهای بلوط جلوگیری کرد. نه تنها به دلیل خود زاگرس، بلکه برای کل کشور و ما باید این بخش استراتژیک کشور را نجات بدهیم.