شاید بتواند ایجاد ناامیدی در میان ملت را مهمترین سناریوی این روزهای دشمنان نظام اسلامی دانست که با همه توان در قالب جنگ روایتها با استفاده از ابزارهای نوین دنبال میشود[...]
شاید بتواند ایجاد ناامیدی در میان ملت را مهمترین سناریوی این روزهای دشمنان نظام اسلامی دانست که با همه توان در قالب جنگ روایتها با استفاده از ابزارهای نوین دنبال میشود. در همین وضعیت است که امیدآفرینی در جامعه را میتوان مهمترین وظیفه جوان انقلابی دانست که امروز در رأس قوای سهگانه قرار دارد؛ اما آنچه در این نوشتار مورد تأکید است، توجه به این حقیقت است که امید به یک مجموعه زمانی حاصل خواهد شد که اعتماد به آن مجموعه حاصل شده باشد؛ بنابراین هر اقدامی که موجب بیاعتمادی شود، در نهایت امید را از جامعه تضعیف میکند. یک سال از زمانی که دولت آقای رئیسی با اعتماد 18 میلیونی ملت ایران در خرداد سال 1400 به قدرت رسید، میگذرد. در آن انتخابات عملکرد سیزدهم در دستگاه قضا و آستان قدس رضوی، امیدبخش آن بود که خواهد توانست بر مشکلات کشور فائق آید. اکنون پس از چندماه فرصت دادن به دولت برای تشکیل کابینه و ورود به میدان کار و خدمترسانی، چند ماهی است که به دقت همه تصمیمات دولت مورد توجه افکارعمومی قرار دارد. در این مسیر دولت از هر اقدامی که به نحوی بیاعتمادی برای جامعه به همراه دارد، باید حذر کند.
پرهیز از دادن وعدههایی که امکان تحقق آن وجود ندارد، یکی از مهمترین اقدامات در این زمینه است. متأسفانه در طول سالهای اخیر مسئولان وعدههای فراوانی دادهاند که در عمل به دلایل متعددی عملیاتی نشده است! در این میان یا از ابتدا دادن وعدهها اشتباه بوده و مبتنی بر واقعیت و محاسبات دقیق داده نشده و امکان تحقق آن وجود نداشته است! یا آنکه در مسیر تحقق، موانعی پیشبینی نشده رخ داده است که موجب شده تا کار به ثمر نرسد! متأسفانه مسئولان ذیربط تلاش هم نکردهاند تا نسبت به چرایی محقق نشدن وعدهها به افکار عمومی توضیح قانعکنندهای دهند و بایت این رخداد عذرخواه باشند!
دولت انقلابی نیز امروز در معرض این آفت قرار دارد و متولیان امر باید نسبت به وعدههایی که به ملت میدهند، متعهد باشند و بدون دقت نظر و کار کارشناسی شده از دادن وعده پرهیز کنند!
یکی از راهکارهای تحقق وعدهها، پرهیز از انجام توأمان چندین فعالیت و پروژه به طور همزمان است که گاه امکان فازبندی آنها و آغاز پروژه جدید پس از اتمام پروژه قبلی ممکن است. این امر موجب میشود زمان اتمام پروژهها محدود شده و تلاش و فعالیت مجموعههای مختلف بیشتر و بهتر نمایان شود. ضمن آنکه به نوعی از هزینههای غیرضروری نیز کاسته خواهد شد و به نوعی با صرفهجویی روبهرو خواهیم بود.
یکی دیگر از الزامات فرآیند اعتمادسازی و تحقق به وعدهها، داشتن نظام اولویتها در دولت است. اگر اولویتها در پیش روی دولت تعریف نشده باشد، بدون شک مواجهه با انبوه مشکلات و مسائل در عرصه حکمرانی، با نوعی سردرگمی و کوتهبینی و بیتدبیری در عملکرد دولت مواجه خواهیم بود که حاصل آن خشک کردن ریشههای اعتماد مردم خواهد بود.
یکی از آفاتی که در سالیان متمادی برای افکار عمومی آزاردهنده بوده، نامعلوم بودن زمان پایان پروژههایی است که معمولا با آب و تاب افتتاح شده است. پروژههایی که اغلب آنها با نوعی بلاتکلیفی برای مردم همراه بوده و زمان مشخصی برای پایان آن تعیین و اعلام نشده است! مشخص کردن زمان انجام و اتمام پروژهها یکی از شیوههای جذاب و اعتمادبخش به افکار عمومی است که در دوران ریاست دکتر قالیباف در شهرداری تهران با موفقیت اجرایی شد و امروز میتواند الگویی برای تمامی پروژههایی باشد که دولت قصد دارد افتتاحکننده آن باشد.
به اتمام رساندن پروژهای نیمه کاره که متأسفانه از دولتهای پیشین به یادگار مانده است، اقدام درخوری است که به شدت میتواند در فرآیند اعتمادسازی و امیدآفرینی مؤثر باشد. متأسفانه، هزاران پروژه نیمهتمام آفتی است که پیش روی چشم افکار عمومی قرار دارد و ضمن آنکه موجب نابودی سرمایهای ملی شده، به عاملی برای کاهش اعتماد مردم نیز بدل شده است.
سخن آخر آنکه این روزها با توجه به فشارهای سنگین اقتصادی که بر دوش مردم است، تلاش دشمنان برای بیاعتبارسازی دولت نزد افکار عمومی دوچندان شده است. در این میان، کوچکترین غفلت و سهلانگاری از جانب دولتمردان، بستر را برای سوءاستفاده جریان رسانهای فراهم خواهد کرد. لذا دولت باید با دقت فراوان به تصمیمات و تدبیرها و اظهارات و موضعگیریهای خود توجه داشته باشد و اجازه ندهد تا فرصتطلبان بستر را برای بهرهبرداری فراهم کنند.