صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  جبهه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۳  ، 
شناسه خبر : ۳۳۸۵۲۵
‏به قول حاج‌قاسم آچار فرانسه نیروها بود. متخصص در امور توپخانه! دوره توپخانه را با موفقیت و عالی‌ترین نمرات گذرانده بود[...]
‏به قول حاج‌قاسم آچار فرانسه نیروها بود. متخصص در امور توپخانه! دوره توپخانه را با موفقیت و عالی‌ترین نمرات گذرانده بود. در زمان امتحانات اکثراً با دومین گلوله توپ هدف را منهدم می‌کرد؛ برای همین هم‌دوره‌ای‌های او می‌گفتند حامد بلده استکان رو نشونه بگیره و با توپ بزنه!
زمان ارتقای درجه‌اش رسیده بود و بسیاری از هم‌دوره‌ای‌هایش درجه‌های‌شان را گرفته بودند؛ ولی او پیگیر اعزام به سوریه بود. وقتی دوست صمیمی‌اش دلیلش را پرسید، گفت: عجله نکن عبدالله؛ درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاست، اصلش اینه که درجه رو خدا به آدم بده، خدا بخواد می‌بینی که درجه‌ام رو توی سوریه از دست خود خودش ‏می‌گیرم.
او کسی بود که با برنامه‌ریزی و مهندسی دقیق توپخانه‌ای و دیده‌بانی، ضربه‌های مهلکی بر داعشی‌ها وارد آورده بود؛ برای همین به شدت دنبالش بودند و برای ترورش نقشه می‌کشیدند.
عاشق امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) و هیئت و روضه بود؛ به دلیل همین علاقه او را حسین‌چی می‌نامیدند، ‏یعنی عاشق امام حسین(ع)!
تو روضه‌ها هم روضه حضرت ابوالفضل(ع) برایش چیز دیگری بود و در نهایت ابوالفضل‌گونه نیز به شهادت رسید. سوری‌ها نیز به او لقب شهید ابوالفضلی دادند. او را با موشک ضد تانک زدند و لحظه اصابت موشک را از جهت‌های مختلف فیلمبرداری کردند و به سرفصل فیلم‌های داعش در پایگاه‌ها و کانال‌های ‏خبری‌شان تبدیل شد.
دو دست و دو چشمش را از دست داد و صورتش در اثر انفجار قابل شناسایی نبود. ۴۲ روز در کما بود و در نهایت آسمانی شد.
مادرش وقتی بالای سر پیکر پسرش رسید، یاد حرف پسرش افتاد که گفته بود قول بده اگر شهید شدم یا اگر زخمی شدم یا اینکه برنگشتم، نگذاری کسی اشک‌هایت را ببیند.
صورتش را روی صورت زخمی پسرش گذاشت ‏و گفت: اوزون آغ اُولسون بالام. اوزومی آغائله دین خانیم زینبین یائین دا! (روسفید باشی که روسفیدم کردی پیش خانم زینب(س))
به نقل از دوست شهید حامد جوانی
 
شهید حامد جوانی متولد ۲۸ آبان 1369 در تبریز است. این شهید بزرگوار پس از رشادت‌ها و دلاوری‌هایی که در دفاع از حریم اهل ‌بیت(ع) به نمایش گذاشت، در روز ۲۳ اردیبهشت 1394 در منطقه لاذقیه سوریه مجروح شد و بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در سوریه بستری و سپس به بیمارستان بقیه‌الله تهران منتقل شد، که سرانجام با لبیک به دعوت حق، ۳ تیر ماه 1394 به قافله سیدالشهدا(ع) پیوست و در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز آرام گرفت.
نام:
ایمیل:
نظر: