ابزار نابودی ملتها
نگاهی به جمعیت کشورهای دنیا بیانگر این مطلب است که جمعیت میتواند با برنامهریزی و سیاستگذاری درست به یکی از مؤلفههای رشد و توسعه اقتصادی منجر شود. چنانچه به باور برخی از پژوهشگران این حوزه، جمعیت زیاد، اعتماد به نفس در داخل و ترس و احترام در خارج را به همراه دارد؛ پس میتواند توجه دشمنان را برای تبلیغات ضد فرزندآوری و اینکه افزایش جمعیت منجر به تخریب محیط زیست و... میشود، به همراه داشته باشد. بدین معنا که میتوان ملتی را بدون به کارگیری سلاح خاصی تنها از طریق نهادینه کردن فرهنگ ضد جمعیتی و سوق دادن آن ملت به سمت کاهش فرزندآوری، از پای در آورد. متأسفانه این روزها ایران اسلامی هم با بحران کاهش جمعیت و سالمندی قریبالوقوع روبهرو شده، که این امر در تاریخ کشور بیسابقه است و میتواند بر قدرت ملی کشور آثار منفی بگذارد. چنانچه ژاپن به عنوان یکی از ابرقدرتهای اقتصادی تراز اول دنیا، با به کارگیری راهبرد جایگزینی تکنولوژی به جای نیروی انسانی و سیاستگذاری نادرست کاهش جمعیتی امروز با مشکل شدید کاهش نیروی انسانی مواجه شده است. برای بررسی بیشتر این مؤلفه، باید گذری بر آمار جمعیت کشورهای مختلف دنیا و نقش این جمعیت بر قدرت ملی، اقتصادی و نظامی آنها داشته باشیم.
آمارهای جمعیتی از چین تا ایران
باید عنوان کرد در میان قارههای مختلف، اروپا دارای کمترین میزان رشد بوده است. جمعیت اروپا با رشد منفی 0/2 درصدی در حال کاهش است. در حال حاضر با توجه به دادههای جدول بالا، جمعیت اروپا 11/5 درصد از جمعیت جهان را در بر میگیرد. در حالیکه چین و هند به تنهایی ۳۵ درصد جمعیت زمین را به خود اختصاص دادهاند، آمریکا با جمعیتی نزدیک به۳۴۰ میلیون نفر در رتبه سوم دنیا بوده و 4/2 جمعیت دنیا را دارد و ایران در میان این کشورها با جمعیت ۸۵ میلیون نفری، تنها 1/07 درصد از جمعیت دنیا را داشته و در رتبه هفدهم قرار دارد. نقش جمعیت در شکلگیری قدرت چین و هند به عنوان غولهای جمعیت دنیا همواره مورد توجه تحلیلگران بوده است.
راهبرد دفاعی ملتها
باید اذعان داشت تأثیر جمعیت در قدرت ملی به اندازهای است که حتی با افزایش نقش عواملی نظیر پیشرفتهای فناوری در تولید ثروت و قدرت کشورها، توانسته اهمیت خود را حفظ کند. لذا جمعیت از دیدگاه استراتژیستها به خودی خود، یکی از عناصر اصلی قدرت دولتهاست و یک عنصر کلیدی در دفاع و راهبرد دفاعی محسوب میشود. آمریکا یکی از کشورهایی بوده که در قرن هجدهم جمعیت محدودی داشته، ولی در طول دو قرن اخیر تبدیل به جمعیتی بزرگ شده که تعداد آن از مجموع چند کشور اروپایی هم بیشتر است. بنابراین گفته میشود این کشور یکی از مؤلفههای قدرت را دارد.
منبع اقتدار
در گذشته وقتی قدرت کشورها با نیروی نظامی و پیاده نظام آنها سنجیده میشده است، کشوری موفق بوده و میتوانسته بر کشور دیگر برتری یابد که سرباز بیشتری داشته باشد. در مباحث نظامی، جمعیت یکی از مسائل مهم بوده و معادل سرباز در نظر گرفته میشده است. تحلیلگران اجتماعی بر این باورند که جمعیت تحصیلکرده و آگاه موجب افزایش مشارکت عمومی میشود و از طریق راههای مدنی و مشارکت در رایگیری و با دوراندیشی، به صورت دموکراتیک بر آینده کشور اثر میگذارند.
اقتصاد پویا
از طرفی چین و هند با بهرهگیری از همین ابزار ثروت یعنی جمعیت و نیروی انسانی امروز یکی از ابرقدرتهای اقتصادی دنیا است و تجربیات کشورهایی که در مسیر کاهش جمعیت و جایگزینی تکنولوژی گام برداشته و راهبردهای ضد جمعیتی داشتند که بیانگر این مهم است: جمعیتی که با برنامهریزی و سیاستگذاری درست مسئولان و تصمیمگیران آن همراه باشد میتواند نمادی از قدرت و اقتدار ملی شود.