صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  فرهنگ >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۳۴۰۴۸۷
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دست‌اندرکاران کنگره شهدای ورزشکار و جمعی از مادران شهدای ورزشکار که در تاریخ 20 شهریور 1401 برگزار شد[...]
پایگاه بصیرت / خانم اسدپور

بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دست‌اندرکاران کنگره شهدای ورزشکار و جمعی از مادران شهدای ورزشکار که در تاریخ 20 شهریور 1401 برگزار شد، هفته گذشته در محل برگزاری این همایش در تهران منتشر شد.در این همایش، رهبر معظم انقلاب از دست‌اندرکاران فیلم «مستطیل قرمز» قددردانی و تأکید کردند: «بیان حقایق با آثار هنری، کار لازمی است که باید با قوت انجام شود.»
«مستطیل قرمز» به کارگردانی حسن و حسین صیدخانی و تهیه‌کنندگی زنده‌یاد سیدعلیرضا سجادپور، ساخته شده و روایتی واقعی از بمباران زمین فوتبال بخش چوار در استان ایلام است که در دوران دفاع مقدس رخ داده است.
ساخت «مستطیل قرمز» با تلاش دو برادری صورت گرفته که خود از اهالی منطقه چوار هستند و خودشان درباره ساخت این فیلم گفته‌اند: «سال‌ها دغدغه این را داشتیم که بتوانیم درباره شهدا و فاجعه بمباران زمین فوتبال چوار فیلمی را بسازیم، چرا که اکثر خانواده شهدا را از نزدیک می‌شناسیم و در جریان اتفاقات سال 1365 بوده‌ایم.»
اما همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید کردند، بیان حقایق رخ داده در بستر زمان، آنهم با آثار هنری فاخر اقدامی لازم و ضروری است. این آثار موجب می‌شود، نه فقط مردم و به خصوص جوانان کشورمان، بلکه مردم کشورهای دیگر نیز بدانند که در دنیای مدعی انسانیت، تمدن و حقوق بشر، چه ظلم‌هایی بر مردم کشورمان رفته و از سوی دیگر، مقاومت و ایستادگی چنین مردمی نیز به تصویر کشیده شود.

حقایق نهفته و هنرمندان گمنام
واقعیت این است که هر چه در دریای بیکران و بی‌نهایت خاطرات و حقایق دفاع مقدس پیش برویم، باز هم قصه‌هایی ناب، تلخ و شیرین از دل آن بیرون می‌آید. قصه‌هایی که می‌توان از آن داستان‌های کوتاه و بلند نوشت و فیلم‌ها و سریال‌های کم‌نظیر ساخت، اما متأسفانه بسیاری از این داستان‌ها یا مورد غفلت قرار می‌گیرند یا اگر از سوی نویسنده و هنرمندی مورد توجه قرار بگیرند، آنچنان که باید و شاید از آنها حمایت نمی‌شود.
یکی از مهم‌ترین جنبه‌های حمایت از چنین آثاری، حمایت‌های مالی و بودجه‌ای است. بسیاری از جوانان فیلم‌ساز با استعداد، از همین مناطق بومی هستند که برای به تصویر کشیدن چنین آثاری ولو در قالب یک فیلم مستند یا فیلم کوتاه مشتاق هستند، اما پشت درهای بسته مدیران به بن‌بست می‌رسند.
یک جنبه مهم حمایتی دیگر، به حوزه تبلیغات چنین آثاری بر می‌گردد. تبلیغاتی که مخاطب را متوجه وجود چنین آثاری و پیام نهفته در آنها می‌کند. بدون تبلیغات در این روزگار که فضای مجازی ما را کاملاً احاطه کرده است، قطعاً یک پای کار می‌لنگد؛ اما متأسفانه در موارد بسیاری شاهد بوده‌ایم که در این حوزه فیلم‌های خوبی ساخته شده، اما چون مورد توجه سازمان‌ها و نهادها از جمله مدیریت‌های شهری‌ـ برای تبلیغات شهری‌ـ یا رسانه ملی‌‌ـ برای تبلیغات عمومی‌ـ قرار نگرفته، آن طور که باید و شاید دیده نشده است. نمونه آن را می‌توان همین فیلم «مستطیل قرمز» دانست. فیلمی که شاید اسم آن را هم مخاطب عام کمتر شنیده باشد.
زمانی این فیلم‌ها بیشتر مهجور واقع می‌شوند که با هزینه شخصی و بخش خصوصی ساخته شده باشند. در آن صورت، کمتر هم مورد توجه قرار خواهند گرفت؛ زیرا سازمانی پشت چنین اثری نیست که بیلان‌سازی کند. این قطعا اجحاف در حق کسانی است که با دغدغه‌های ملی و دینی، به سراغ چنین موضوعاتی می‌روند.

راه‌های نرفته
بدون تعارف باید گفت، نمی‌توان از نسل جدیدی که برای او از لحاظ فرهنگی آنطور که باید و شاید سرمایه‌گذاری نشده، توقع داشت که با تاریخ کشورش آشنا باشد و به آن افتخار کند، نمی‌توان توقع داشت که به راحتی فریبِ فضای مجازی و تبلیغات آن را نخورد؛ بلکه برای آشنایی نوجوانان کشور با حقایق، باید از جوانان با استعداد و دغدغه‌مند کمک گرفت، کسانی که حتی حاضرند از امکانات زندگی خود نیز برای این مهم بگذارند. برادران صیدخانی در این رابطه می‌گویند: «ما هر آنچه را که داشتیم، یعنی دو خانه و دو ماشین را فروختیم تا «مستطیل قرمز» را بسازیم»!
آنها هدف از این کار را اینطور بیان کرده‌اند: «دغدغه ما این است که اصالت‌مان را نمایش دهیم که کم کم در حال فراموشی است. به طور مثال همین الان به مدارس ابتدایی بروید و ببینید چند کودک، جنگ و دفاع مقدس را می‌شناسند. این موضوع را هم نمی‌توانیم به گردن جامعه بیندازیم، چون اصل هرچیزی از خانواده شروع می‌شود و بعد از آن هم اگر کم کاری‌ هست، به خاطر کم‌کاری تولیدکنندگان فرهنگی است که نتوانسته‌اند خوراک خوبی به جامعه تزریق کنند.»
مهم‌ترین نیاز کنونی جامعه به خصوص در برابر ذهن پرسشگر نوجوانان و جوانان این مرز و بوم، این است که میدان را برای کار خلاقانه و آتش به اختیار کسانی باز کنیم که واقعاً دغدغه‌مند هستند و کشورشان را عاشقانه دوست دارند.

نام:
ایمیل:
نظر: