در دهههای گذشته پیگیری و اقبال نسبت به افراد مشهور، همانند امروز رواج نداشته است؛ اما فرهنگ شهرت بهخصوص در جهان توسعهیافته در انتهای دهه ۱۹۸۰ و آغاز دهه ۱۹۹۰ به ویژگی زندگی اجتماعی تبدیل شد و این وضعیت با کمک رسانههای جهانی که چهرههای عمدتاً سرگرمی و ورزشی را تبلیغ، ستایش، گاهی نفرتانگیز و بعضی وقتها نابود میکنند، به درون سده 21 کشیده شد.
در سال ۱۹۹۷، بر اساس نظر مخاطبان بزرگسال، ارزشهای غالب در برنامههای تلویزیونی محبوب برای 9تا 11 سالهها عبارت بود از احساس مسئولیت اجتماعی و نیکوکاری. در این سال، در بین 16 ارزش بررسیشده، شهرت در جای پانزدهم بود؛ اما شهرت در سال ۲۰۰۷ به جایگاه اول رسید و احساس مسئولیت اجتماعی در این سال به جایگاه یازدهم سقوط کرد و نیکوکاری پسازآن به جایگاه دوازدهم رسید.
افراد شهره در گذشته، عمدتاً با تکیه بر ویژگیهای اکتسابی و زحماتی که برای کسب آنها میکشیدند، خود را از سایرین متمایز میکردند؛ اما شگفتی فرهنگ شهرت، جابهجایی تأکید از شهرت کسبشده به شهرت رسانهمدار است. این همان چیزی است که کارکرد سلبریتی وجود دارد که میتوان آن را به معنای بالا بردن؛ بهصورت گسترده تحسین کردن؛ مشهور کردن و اهمیت زیاد دادن به شخص تفسیر کرد.
سلبریتیها و کنشهای سیاسی
در ایران نیز حضور این پدیده چشمگیرتر از گذشته شده است. حضور سلبریتیهای ایرانی در عرصههای مهم سیاسی و بحرانهای اجتماعی ازجمله این موارد است. برای نمونه، سلبریتیها در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ نقش بسزایی ایفا کردند. همچنین حضور سلبریتیها در بحرانهای طبیعی، مانند سیل و زلزله و کمکرسانی به مردم ازجمله موارد نقشآفرینی آنها بوده است.
در اغتشاشات اخیر نیز، برخی از سلبریتیها با فریب خوردن از پروپاگاندای رسانهای با رمز مهسا امینی نقش مهمی را در ادامه اغتشاشات بازی کردند. این بار مردم چهرههایی را در تأیید اغتشاشات مؤثر دیدند که پیش از این در تلویزیون و سینما ارج و قربی داشته و اتفاقاً دستمزدهای کلان هم دریافت کردهاند؛ اما آنها در فضای بیقانونی که برای خود متصور هستند، به اغوای اذهان عمومی دست زدند.
پرویز سروری، عضو شورای شهر تهران با بیان اینکه سلبریتیها و افرادی که از خوان این ملت به محبوبیت رسیدهاند چگونه به خود اجازه میدهند که امنیت کشور را نشانه بروند، اظهار داشت: «چرا مسئولان در این زمینه کوتاهی میکنند و مردم میخواهند که به این موضوعات رسیدگی شود.»
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر، با روندهای سیاسی و اجتماعی، تحولات فرهنگی و فراز و نشیبهای اقتصادی پر آونگی مواجه بوده است؛ بهویژه رشد و نفوذ اثر فضای مجازی و افزایش مصرف فرهنگی در میان طبقات جامعه ایرانی بهویژه طبقه متوسط، نظام را با شرایطی نو زا و رخدادهایی بی پیشینه مواجه کرده است.
تعطیلناپذیری برخورد با متخلف
تصمیمگیری و سیاستگذاری پیرامون سلبریتیها شاید در گرو پاسخ به این پرسش باشد که تراز سلبریتی بودن چیست و در زمان نقشآفرینی آنها در مواقع حساس چه برخوردی باید داشت؟
دراینباره محمدصادق کوشکی، فعال سیاسی در واکنش به اینکه برخی برخورد با سلبریتیها در فضای اجتماعی ملتهب فعلی را صلاح نمیدانند، گفت: «این نگاه اشتباهی است. اینکه به دلیل ملتهب بودن جامعه اجرای قانون را تعطیل کنیم، یک اشتباه تاریخی در کشور ماست. قانون باید همیشه اجرا شود؛ چه وقتی فضا ملتهب باشد و چه نباشد. مسئله اصلاً همینجا شروع میشود که اجرای قانون را میلی و سلیقهای کنیم. اگر کسی تخلف کند، در هر شرایطی باید قانون را اجرا کرد. اینکه برای اجرای قانون استثناء قرار دهیم، اشتباه است. اما سلیقه هم در کار نیست و به خاطر میل و خواست کسی نباید با دیگری برخورد کرد.»
وی تأکید کرد: «برخی میگویند که چرا اگر سلبریتیها در ایام انتخابات حرف بزنند، کسی نقد نمیکند! پاسخ آنها روشن است. ملاک ما این است که فرد کار غیرقانونی کرده یا خیر. اگر در ایام انتخابات هم این سلبریتیها رفتار غیرقانونی داشته باشند، باید با آنها برخورد شود. برخوردها و رفتارهای سلیقهای این برداشتها را ایجاد کرده است. باید گفت که هر کسی، اعم از سلبریتی یا افراد معمولی در هر مقطعی خلاف قانون عمل کند، باید مجازات شود. اگر یک سلبریتی در ایام انتخابات بگوید به روحانی رأی دهید یا رئیسی، کار خلاف قانون است که با او برخورد کنیم؟ پس پاسخ روشن است.»
عبرتی به نام اوکراین
ابراهیم رضایی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به تفاوت این ماجرا با اغتشاشات گذشته، بیان کرد: «نقطه تمایزی که در این اغتشاشات شاهد هستیم، حضور فعال سلبریتیها و بهنوعی ملتهب کردن این فضا از سوی این گروه است، چراکه ما در اعتراضات سابق شاهد اعتراض این گروهها مانند سایر اقشار جامعه بودیم، اما حضور پررنگ اینها در اغتشاشات اخیر بود، قدرت گیری سلبریتیهایی که بعضا از دانش اندک و نگاه سطحی و هیجانی برخوردار هستند، مشابه بلایی است که زلنسکی بر سر اوکراین آورد.»
نگاه امنیتی به مسئله سلبریتیها
با این همه میتوان با نگاه تحلیلگر امنیت ملی نیز به مسئله سلبریتیها نگریست. از این منظر، سلبریتیها کنشگرهای فردی هستند که ظرفیت اثرگذاری اجتماعی بالایی، بهویژه در دنیای کنونی که به یک معنا پستمدرن است، دارند. اگرچه این پدیده در اروپا و آمریکای دهه ۵۰ شمسی وجود داشت، اما بهواسطه در غلتیدن دنیا، بهویژه در ابعاد فرهنگی خود به وادی پستمدرنیسم، جامعه ما روند متعارف جهانی را در این عرصه طی نکرده است. جهانیشدن و ظرفیت ارتباطی فراهم آمده در دنیای معاصر، سلبریتیها را در عرصه اثرگذاری اجتماعی توانمند کرده و اساساً در دو شاخص قابل اعتنا متمرکز کرده است:
۱- آنها بر اساس شاخصهای سبک زندگی و اثرگذاری بر آن است که عنوان سلبریتی یافتهاند. بنابراین، بر فضای عمومی جامعه اثرگذارند و زیست اجتماعی را از خود متأثر میکنند.
۲- سلبریتیها حتماً توان تولید ثروت دارند؛ از همینرو به سبب تولید ثروت، نوع فعالیت و نابهنجاری رفتاری ایشان مورد توجه و پرسش قرار نمیگیرد.
در این راستا تعیین سبک زندگی برای افراد جامعه و تولید ثروت از سوی افرادی که صرفاً تخصصی نداشته؛ بلکه بهواسطه رسانه شهرت پیداکردهاند، دو موضوعی است که در تمام کشورهای دنیا در وهله نخست امنیت ملی را نشانه میگیرد.
جان کلام
شبکههای اجتماعی مجازی در حال حاضر عمدتاً به میدان بیرقیبی برای سلبریتیهایی تبدیل شده که از دانش سطحی و مسئولیتپذیری اجتماعی پایینی برخوردارند. در واقع، جای سلبریتیهای بادانش، نقاد، مسئولیتپذیر و دغدغهمند در فضای مجازی خالی است. متأسفانه، نویسندگان بزرگ و منتقد، هنرمندان و شعرای صاحب سبک، روحانیون صالح و پرهیزکار، ورزشکاران و پهلوانان صاحبنام و... زمانی ترند فضای مجازی میشوند که خبر مرگ آنها از راه میرسد. بهطور طبیعی، چنین بزرگانی وقتی در این فضا غایب باشند، میدان را برای عرضاندام سلبریتیهایی خالی میکنند که چیز درخوری برای ارائه ندارند. پیامدهای این واگذاری مرجعیت فرهنگی، دامن زدن به افت و ابتذال فرهنگی است. در همینجا باید به این نکته مهم توجه کرد که در فضای مجازی امکان برخورد حذفی بسیار محدود و البته فاقد کارایی و نتیجه مورد انتظار است. از همین منظر رخداد اخیر نشان داد که کشور ما همچون بسیاری از کشورها باید فعالیت سلبریتیها را نظاممند کند.