صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۳۴۰۶۶۵
بحران میان ایران و جمهوری آذربایجان که با تغییر نگرش مقامات آذری از موضوع قره‌باغ به تغییرات ژئوپلتیکی به وجود آمد، یک پایه سوم هم دارد و آن حضور رژیم صهیونیستی در نزدیکی مرزهای کشورمان و تلاش ترکیه برای نفوذ در قفقاز از طریق تلاش برای تغییر ژئوپلتیک است[...]

بحران میان ایران و جمهوری آذربایجان که با تغییر نگرش مقامات آذری از موضوع قره‌باغ به تغییرات ژئوپلتیکی به وجود آمد، یک پایه سوم هم دارد و آن حضور رژیم صهیونیستی در نزدیکی مرزهای کشورمان و تلاش ترکیه برای نفوذ در قفقاز از طریق تلاش برای تغییر ژئوپلتیک است.
قفقاز جنوبی با توجه به وجود مرز مشترک به طول نزدیک به 800 کیلومتر برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم و حائز اهمیت است. بدیهی است که وضعیت کنونی به عنوان پل دسترسی ایران به روسیه و جایگزینی برای دسترسی ایران به اروپا از طریق دریای سیاه است. البته از لحاظ ژئوپلتیکی نیز کشورهای قفقاز جنوبی از طریق ایران دسترسی به خلیج‌فارس و اقیانوس هند را دارند که این امر موقعیت ایران را در وضعیت ایده‌آل قرار داده است.

حضور صهیونیست‌ها
صهیونیست‌ها با درک کامل از محدودیت‌های ساختاری خود، می‌کوشند تا با نفوذ در برخی مناطق، باب داد و ستد با کشورهایی را باز کنند که می‌توانند مزیت‌های فراوانی را برای آنها فراهم آورند. در این میان کشور مسلمان جمهوری آذربایجان به دلایلی توانسته است برای تل‌آویو جذابیت داشته باشد. حال اینکه چه علل و عواملی باعث شده است تا سران رژیم صهیونیستی برای افزایش سطح روابط با باکو کوشش بسیاری از خود نشان دهند، پرسش مهمی است که مطرح می‌شود.
در پاسخ باید گفت که اولا جمهوری اسلامی ایران همواره یک تهدید برای رژیم صهیونیستی بوده است و آنها تلاش کرده‌اند تا با استفاده از برخی کشورهای نزدیک به ایران (هم از لحاظ جغرافیایی و هم پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی) ایران را در تنگنا و فشار قرار دهند. بدون تردید یکی از اهداف اصلی اسرائیل در گسترش روابط با جمهوری آذربایجان که از زمان فروپاشی شوروی تاکنون ادامه داشته است، ممانعت از گسترش نفوذ ایران در جمهوری‌های منطقه قفقاز جنوبی و البته آسیای مرکزی بوده است. این سیاست راهبردی اسرائیل در منطقه برای پیشبرد اهداف و منافع سیاست خارجی خود می‌باشد. نفوذ در بدنه اطلاعاتی جمهوری آذربایجان توسط صهیونیست‌ها، برای ضربه زدن به منافع ایران نکته امنیتی است که نباید آن را دست کم گرفت.
ثانیا برخورداری جمهوری آذربایجان از منابع غنی انرژی یکی دیگر از موضوعات و مسائلی است که اهمیت آذربایجان را برای رژیم صهیونیستی بالا برده است. آذربایجان هم به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خود این توان را دارد تا به کشورهای مختلف انرژی صادر کند. این امر برای رژیم صهیونیستی که شدیدا نیازمند نفت است، امری ضروروی است. هم اکنون بالای 40 درصد نفت صهیونیست‌ها توسط جمهوری آذربایجان تأمین می‌شود. البته صهیونیست‌ها نگاه دیگری نیز در این رابطه دارند و آن اینکه این رژیم با آگاهی از پتانسیل‌های موجود بین ایران و جمهوری آذربایجان و روسیه تلاش می‌کند تا مانع شکل‌گیری و ایجاد همکاری‌های مشترک منطقه‌ای در حوزه انرژی بین این سه کشور شود.

ترکیه و تغییر ژئوپلتیک منطقه
تفکر نو عثمانی‌گری اردوغان باعث شده است که دولت ترکیه برای نیل به اهداف خود راهبرد نوعثمانی‌گری را در قالب پروژهای متعددی تعریف کند و از این رو ترکیه نمی‌تواند یک کشور قابل اطمینان برای کشورهای دیگر باشد و صرفا تأمین منافع آنکارا اولویت اول و آخر اردوغان محسوب می‌شود. بدیهی است که بازی جمهوری آذربایجان در زمین ترکیه، نه تنها هیچ نفعی برای ترکیه نخواهد داشت؛ بلکه باعث از دست دادن متحدین قابل اعتمادی همچون ایران نیز خواهد شد.
برای تبیین رفتار ترکیه در قفقاز لازم است توجه شود که در آخرین نقطه شمال غربی ایران باریکه‌ای هست به نام قره سو که یک ناحیه راهبردی محسوب می‌شود و 3 و نیم کیلومتر است. قره سو که تا قبل از سال ۱۳۱۰ بخشی از خاک ایران بود، طی مذاکراتی به جمهوری تازه تأسیس ترکیه واگذار شد. این باریکه کوچک 3 و نیم کیلومتری، نقش بسیار مهمی در تحقق رؤیای «دالان تورانی» دارد که در سال‌های اخیر، اردوغان به‌ شدت به دنبال اجرای آن است. در واقع قره‌سو نقطه مبدأ اصلی ترسیم و اجرای دالان مجعول تورانی است که دولت اردوغان در راستای تلاش و نگاه نوعثمانی‌گرایی، آن را پیگیری می‌کند. پیشبرد پروژه دالان تورانی اردوغان که فعلاً در استان سیونیک ارمنستان به مشکل برخورده است. بنابراین به نظر می‌رسد همکاری ترکیه و آذربایجان با هدف رفع «مهم‌ترین مانع» پیش روی دالان تورانی است. تصرف استان سیونیک ارمنستان توسط جمهوری آذرایجان که هم مرز با ایران است، می‌تواند ترکیه را در تحقق ایده آرمانی خود، به موفقیت برساند. لذا حساسیت ایران نسبت به تحولات اخیر در مرزهای شمال غرب کشورمان، در واقع تلاش برای «خنثی‌سازی» سیاست حذف جایگاه «ژئوپلتیکی» ایران و جلوگیری از ایجاد بحران «امنیتی» برای کشورمان محسوب می‌شود.
اجرای به اصطلاح دالان زنگزور که باعث قطع خطوط ارتباطی و مرزی ایران با ارمنستان می‌شود، به اندازه‌ای برای ترکیه و آذربایجان دارای «اهمیت راهبردی» می‌باشد که باکو حاضر است در ازای به دست آوردن این ناحیه که در استان سیونیک ارمنستان قرار دارد، حتی از بخشی از ادعاهایش در نقاط شمالی قره‌باغ دست بکشد!
وصل استان سیونیک ارمنستان به جمهوری آذربایجان نه تنها برای ایران تبعات غیر قابل جبران خواهد داشت، بلکه منافع دو کشور روسیه و چین را نیز تأثیر قرار خواهد گرفت. در مرحله اول این موضوع باعث قطع ارتباط تجاری بین ایران و ارمنستان خواهد شد که به تبع آن ایران دسترسی خود به اروپا را از دست خواهد داد و در نتیجه کریدور جنوب به شمال و بر عکس تحقق نخواهد یافت. این اتفاق باعث تضعیف جایگاه ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران خواهد شد و ایران وابسته به جمهوری آذربایجان و ترکیه در بحث تجارت با منطقه قفقاز، روسیه و اروپا خواهد بود. اهمیت موضوع به حدی است که این امر باعث اخلال در همکاری بین ایران و سازمان همکاری شانگهای نیز خواهد شد. کشور روسیه نیز عملا از تامین انرژی اتحادیه اروپا کنار گذاشته خواهد شد و ترکیه با ایجاد دالان تورانی انرژی آن منطقه را تأمین خواهد کرد. لذا این موضوع باعث کاهش اهرم‌های فشار روسیه علیه اروپا به ارمغان خواهد شد. همچنین ایجاد خط تورانی باعث تضعیف پروژه ۵ تریلیون دلاری «یک پهنه‌ـ یک راه» چین، که بزرگ‌ترین پروژه سرمایه‌گذاری تاریخ بشر است، می‌شود.
پیوند عمیق الهام علی اف با صهیونیست‌ها در چند سال اخیر باعث نفوذ رژیم صهیونیستی در مراکز امنیتی‌ـ اطلاعاتی و رسانه‌ای جمهوری آذربایجان شده است. موضوعی که باعث شده است اسرائیل در مرحله اول از طریق این رژیم به دنبال ضربه زدن به تأسیسات هسته‌ای ایران باشد.
از این رو در مرحله اول باید با اشراف کامل و رصد و پایش دقیق و به روزسازی تجهیزات نظامی و امنیتی در مرز، هرگونه امکان عملیات تخریبی و جاسوسی را از رژیم صهیونیستی گرفت و دوم اینکه با هشدار جدی به باکو، باید دست صهیونیست‌ها را در نزدیکی مرزهای خود قطع کنیم. رویکرد دومی که صهیونیست‌ها به همراه جریان وابسته به خود در جمهوری آذریایجان دنبال می‌کنند، تلاش برای تغییر آثار تمدنی جمهوری اسلامی در منطقه قفقاز می‌باشد.
نکته بعدی این است که ایران نباید اجازه تغییر در مرزهای خود در شمال غرب را بدهد و کوچک‌ترین تحرک را از آن طرف مرز، با حساسیت دنبال کند. به این دلیل که اجرای دالان مجعول تورانی باعث حذف ایران از تمام معادلات انرژی و ترانزیت منطقه قفقاز خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران باید با در پیش گرفتن سیاست‌های کنش‌مند و به جای رویکرد انفعالی و واکنشی و با اتکا به اصل بازدارندگی و با اتخاذ مکانیسم‌های پیشگیرانه اجازه حضور و جولان بازیگران متخاصم مثل رژیم صهیونیستی را نخواهد داد. رزمایش اخیر نیروی زمینی سپاه در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است.

نام:
ایمیل:
نظر: