خبر انصراف جمهوری اسلامی ایران از حضور در هفتاد و چهارمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت آلمان که در هفته گذشته اعلام شد، یک بار دیگر هوش و حواس ناظران منصف و بیطرف را متوجه این گزاره کرد که آیا رفتار غربیها در قبال مسائل تخصصیـ آنطور که خودشان ادعا میکنندـ غیرسیاسی، بیطرفانه و تخصصی است؟
آنطور که از شواهد و قرائن بر میآید و اعلام رسمی برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب فرانکفورت هم اثباتکننده این حقیقت است، متولیان این رویداد فرهنگی بینالمللی، با سوءاستفاده از اغتشاشات پیش آمده در برخی شهرهای کشورمان و به نوعی با جوگیری از فضای رسانهای و تبلیغاتی کشورهای متخاصم، نسبت به تضعیف جایگاه ایران در این نمایشگاه و چراغ سبز دادن به گروههای اپوزیسیون اقدام کردهاند. توضیح دقیقتر این ماجرا را خانه کتاب و ادبیات ایران به عنوان هماهنگکننده گروه ایرانی حاضر در نمایشگاه، ارائه کرده و گفته است: «مسئولان هفتاد و چهارمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت، با ارسال نامهای ضمن دخالت آشکار در امور داخلی ایران و اعلام عدم توانایی برای تأمین امنیت و رعایت شئون غرفه جمهوری اسلامی ایران و گروه ایرانی حاضر در نمایشگاه، بدون اطلاعرسانی قبلی نسبت به انتقال غرفه از سالن اصلی به یکی از سالنهای فرعی که محدودیت دسترسی عمومی دارد، اقدام کردند. خانه کتاب و ادبیات ایران به عنوان مجری برپائی غرفه جمهوری اسلامی ایران، با تأکید بر اینکه جانمایی جدید در شأن و جایگاه نشر کشورمان نیست و امکان اجرای برنامههای پیشبینی شده را ندارد، از حضور در هفتاد و چهارمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت به طور رسمی انصراف داد».
اما بخش قابل تأملتر ماجرا، گرا دادن مدیران نمایشگاه کتاب فرانکفورت به گروههای آشوبطلب برای تحت تأثیر قرار دادن یک برنامه فرهنگی است. یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره گفته است: «بدون اطلاع ما، غرفه ما را به جای دیگری منتتقل کردهاند و اعلام کردهاند که ما نمیتوانیم امنیت غرفه شما را تأمین و تضمین کنیم و در کنار معترضان ایرانی هستیم»!
اینکه برگزارکنندگان یک رویداد فرهنگی با سابقه هفتاد و چند ساله، به این راحتی چوب حراج به آبروی خود بزنند و این برنامه بینالمللی را دستمایه شیطنت گروههای تروریستی و برانداز قرار دهند، فقط یک بخش از ماجراست؛ بخش مهمتر و قابل تأملتر ماجرا، اثبات چندباره دروغ بودن ادعاهای غربیها درباره غیرسیاسی بودن فرهنگ، هنر و ورزش است.
در چنین شرایطی که عدهای در داخل، بیشتر از غربیها سنگ مستقل بودن ساحت فرهنگ و هنر و ورزش در غرب را به سینه میزنند، حداقل اقدام ماـ پس از انصراف از حضور منفعلانه در چنین نمایشگاهیـ تبیین و افشای دقیق و هنرمندانه استانداردهای دوگانه غربیها در قبال چنین مسائلی است که باید با جدیت دنبال شود. از سوی دیگر ابتکار عمل برای برگزاری رویدادهای مشابه چند جانبه، منطقهای و بینالمللی، میتواند بستر مناسب را برای رساندن پیام فرهنگی ایران به گوش جهانیان فراهم کند.