صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  تاریخ >> صفحه تاریخ
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۳۴۲۷۴۹
پس از انقلاب فرانسه، خشن‌ترین جناح انقلابی‌‌ـ ژاکوبن‌ها‌ـ قدرت را به دست گرفتند و با دایر کردن دادگاه‌های انقلابی و به راه انداختن شبکه اطلاعاتی و جاسوسی، همراه با قتل و غارت و تبعید و مصادره اموال آنها، جوّ ترس و ارعاب، وحشت و دلهره را بر‏‏ ‏‏جامعه حاکم کردند[...]

پس از انقلاب فرانسه، خشن‌ترین جناح انقلابی‌‌ـ ژاکوبن‌ها‌ـ قدرت را به دست گرفتند و با دایر کردن دادگاه‌های انقلابی و به راه انداختن شبکه اطلاعاتی و جاسوسی، همراه با قتل و غارت و تبعید و مصادره اموال آنها، جوّ ترس و ارعاب، وحشت و دلهره را بر‏‏ ‏‏جامعه حاکم کردند؛ اما در انقلاب اسلامی، روند تغییر کرد و ترور این‌بار به ابزاری برای حذف انقلابیون بدل شد! عالی‌ترین سطح خشونت، خط تروری بود که خیلی زود پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. هدف ترور نیز همه حامیان جریان خط امام و اطرافیان و یاران وی بودند و در نهایت خود امام(ره) نیز در فهرست اقدامات تروریستی قرار گرفت. جریان خشونت‌طلب وقتی می‌دید که نمی‌تواند بر منطق کلام و بیان و استدلال یاران امام(ره) غلبه کند و از اعتبار و پایگاه اجتماعی آنان نزد افکار عمومی بکاهد، ترجیح داد به حذف فیزیکی روی آورد.
گروهک انحرافی فرقان آغازگر خط ترور برای حذف نیروهای انقلاب بود. اولین فرد مورد هدف «سپهبد ولی الله قرنی» و دومین آن «آیت‌الله مرتضی مطهری» بود. پس از آن، آقایان «حاج تقی طرخانی»، «دکتر سیدمحسن بهبهانی»، «حاج مهدی عراقی»، «حسام عراقی»، «حسین مهدیان»، «قلی عباس‌نژاد» از سران عشایر ارومیه و دو نفر همراهش، «هانس یواخیم لایب» آلمانی، «آیت‌الله قاضی‌طباطبایی»، «دکتر محمدمفتح» و دو پاسدارش، دو بازاری تهران و اصفهان لاجوردی و کازرونی، «آیت‌الله هاشمی‌نژاد» و... به دست همین گروهک فرقان ترور شدند؛ همچنین حمله به خانواده شهید قرنی از طریق این گروه صورت گرفت.‏‎ پس از دستگیری و انهدام گروهک فرقان، این خط از سوی مجاهدین خلق تداوم یافت.
مجاهدین پس از آنکه در دسترسی به قدرت از طریق رأی ملت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی ناکام ماندند، تلاش کردند مسیر خشونت و ترور را در پیش بگیرند. این خط پس از ماجرای درگیری‌ها در 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهران با شدت بیشتری دنبال شد. ‏‏در این ایام در حالی که اعضای سازمان در فکر قیام مسلحانه و براندازی نظام بودند، امام خمینی(ره) ضمن دعوت از آنها برای بازگشت به آغوش ملت و انقلاب، دوباره خلع سلاح آنها را هشدار و تأکید کردند؛ به گونه‌ای که در 19 اردیبهشت 1360، طی سخنانی درباره آنها فرمودند:‏
«‏‏اینها اشتباه می‌کنند. اینها اگر به ملت برگردند، برای خودشان هم صلاح است و اگر ادامه به این امر بدهند، یک روز است که پشیمانی دیگر سودی ندارد و آن روزی است که به ملت تکلیف شود، تکلیف شرعی‌ـ الهی به مقابله با اینها... شما چیزی نیستید که بتوانید در مقابل این موج خروشان انسان‌های بر پا خاسته مقاومت کنید، پس صلاح شما... و صلاح همه این است که اسلحه‌ها را زمین بگذارید و از این شیطنت‌ها دست بردارید و به آغوش ملت برگردید.‏‎» ‏‏
بدون شک، میدان‌داران خشونت در کشور همین گروه‌ها بودند که جامعه را به سمت تنش و درگیری سوق دادند و فضا را برای گفت‌وگو و تعامل بستند. این روند آنقدر آشکار بود که پس از ترور شهید مفتح، ابوالحسن بنی‌صدر در سرمقاله روزنامه «انقلاب اسلامی» در یادداشتی با عنوان «ای تروریست‌ها» به شدت به خط ترور حمله کرد و در تحلیل عملکرد و نتیجه اقدامات تروریست‌ها در ایران نوشت:
«ای تروریست‌ها، شما می‌خواهید تشدّد را در جامعه روزافزون سازید. می‌خواهید ثبات سیاسی را از بین ببرید. از خود پرسیده‌اید چرا چنین می‌خواهید؟ با بی‌ثبات کردن نظام سیاسی انقلابی ایران به کدام هدف می‌خواهید دست یابید؟ نمی‌توان گفت که شما در جمع انقلابیون هستید و گرایش‌های مختلف با یکدیگر جنگ نفوذ می‌کنند، بنابراین شما ای تروریست‌ها، می‌خواهید خود و ما را قربانی استبداد کنید که رنگ آن هرچه باشد، به ناگزیر زیر سلطه یک ابرقدرت خارجی قرار خواهد گرفت. شما مقدمات استبداد را فراهم می‌آورید، ولی مردم با استواری شعار انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را حفظ می‌کنند. آزادی نوری است که چشم‌های شما را به روی واقعیت‌ها باز می‌کند. ای قربانیان استبداد سیاه از تاریکی به در آیید، این نور به شما گرمی و هیجان زندگی می‌بخشد... ای تروریست‌ها، شما می‌خواهید در مردم ما روحیه یأس از انقلاب اسلامی را القا کنید... ای تروریست‌ها، شما روحانیون را می‌کشید. خود بنگرید که کدام‌ها را انتخاب می‌کنید؟ در تبریز شنیدیم که ضدانقلاب اسلامی‌ها گفته بودند: «سد، خمینی و جانبداران او هستند. بقیه را مثل پلو می‌خوریم!» بنابراین شما می‌خواهید سد را بردارید. چرا امام و روحانیت پیش‌رو را سد راه می‌شمارید و می‌خواهید از سر راه بردارید؟... مردم ما باید از کاری که شما می‌کنید عبرت بگیرند و از روحانیت مترقی، ضد سکون، ضدسلطه بیگانه حمایت کنند. آن نیروهایی که این روحانیت را سد راه می‌شناسند، برای استقلال ارزشی نمی‌شناسند و بلکه در خدمت سلطه‌گران خارجی هستند و می‌خواهند ایران زیر سلطه بیگانه تابع رژیم‌های وابسته بگردانند.»
حضرت ‏امام(ره) در واکنش به این ترورها، آن را دلیلی بر فقدان «منطق» در مواجهه با انقلاب اسلامی معنا کرده و فرمودند: «دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را می‌کشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت می‌کردید، مباحثه می‌کردید. لکن منطق ندارید. منطق شما ترور است. منطق اسلام ترور را باطل می‌داند. اسلام منطق دارد. لکن با ترور شخصیت‌های بزرگ ما، شخص‌های بزرگ ما، اسلام ما تأیید می‌شود.»
امام(ره) در تحلیل این ترورها یادآور شدند که اولاً، همواره اهداف مقدس و والا مخالفانی داشته است و بنابراین در راه رسیدن به آن، چنین حوادثی طبیعی است. ثانیاً، بر خلاف تصور معاندان، چنین ترورهایی موجب احیای مجدد اسلام و انسجام بیشتر مردم می‌شود. ثالثاً، این ترورها اتفاقاً موجب تثبیت و تقویت نظام جمهوری اسلامی خواهد شد: «اینها اگر هدف‌شان هدم اسلام است، اسلام با این خون‌ها زنده می‌شود و اگر هدف‌شان این است که جمهوری اسلامی از بین برود، جمهوری اسلامی با این خون‌ها آبیاری می‌شود.»

نام:
ایمیل:
نظر: