صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صدای انقلاب >>  عمومی >> خبر ویژه
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۴۲۸۹۶
صدای انقلاب شماره 537
حامد عسگری | از بم می‌رفتم کرمان! پرواز داشتم. دیر شده بود. تاکسی گازکش می‌رفت. ساعت یازده شب، پرواز بود. یک ربع به یازده رسیدم فرودگاه. کارت خبرنگاری و آشنای فلانی و زنگ‌کاری با محمدجواد هم جواب نداد. هواپیما روی باند بود و پله را دیدم که جدا می‌شد. نمی‌شد بروم خانه پدرم. زود می‌خوابیدند. دلم نمی‌آمد بیدارشان کنم. زنگ زدم به روح‌الله، گفت: «خارج از کرمانم و یکی دو ساعت دیگر می‌رسم.»
پایگاه بصیرت / صدای انقلاب / شماره 537
نام:
ایمیل:
نظر: