یکی از آموزههای ژرف اسلامی موضوع «ولایت» است. آدم و عالم هستی تحت ولایت الهی هستند و برگزیدگان الهی نیز جلوههای آن ولایت به شمار میروند. انسان از طریق اعتقاد به ولایت الهی و اولیای خداوند و انجام بایستههای ولایتمداری تحت ولایت خاص خداوند قرار میگیرد و رهاورد آن نعمت قرب به خداوند است که در پرتو این کمال میتوان از نظام ولایی پاسداری کرد. از منظر اجتماعی «ولایت»، یعنی حاکمیت و سرپرستی در جامعه اسلامی که طبیعتاً چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حکومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستی جامعه به خدای متعال تعلق دارد و هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره امور انسانهای دیگر را به عهده بگیرد. این حق مخصوص خدای متعال است که خالق و عالم به مصالح و مالک امور انسانها، بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است. خداوند حق تولیت امور و زمامداری را به کسی اعطا نمیکند. این حق متعلق به خداست. [اما] خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی اعمال میکند؛ یعنی حتی وقتی حاکم اسلامی و ولی امور مسلمانان چه بر اساس تعیین شخص و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شود، باز هم ولایت، ولایت خداست. یادآوری بحث ولایت در جامعه اسلامی از این منظر بود که این مسئله را در زندگی شخصی و سیاسی شهید سلیمانی بررسی کنیم و با بازخوانی فرازی از وصیتنامه او، «ولایتمداری» منحصر به فرد این شهید والامقام را بازگو کنیم.
شناخت ولی امر زمان
همواره شناخت ولی امر مسلمین در این دوران راهکار اصلی و مهمی است که میتواند انسان را به بصیرت برساند، همانگونه که حضرت علی(ع) در سخنانی خطاب به دو نفر از یاران خود در اینباره میفرماید: «فَإِنَّهُ لَا یبْلُغَ أَحَدٌ مِنْ شِیعَتِنَا حَدَّ الاسْتِبْصَارِ حتى یعرفنى بالنورانیهِ فَإِذَا عَرَفَنِی بِهَا كَانَ مُسْتَبْصِراً بالغاً كَامِلا»؛ هیچ کس از شیعیان به بصیرت نمیرسند مگر اینکه با شناخت من به نورانیت برسند؛ پس هنگامیکه مرا به این مقام شناختند، بهطور تمام و کمال بصیرت یافتهاند. حاج قاسم سلیمانی نیز در وصیتنامه خود نوشته بود: «برادران و خواهرانم جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب میدانید منزهترین عالم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما ولایتفقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما بهعنوان سنی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هر گونه اختلاف برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی آتش زدن و ویران کردن این خیمه است؛ دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتالله الحرام و مدینه حرم رسولالله (ص)، نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.»
تبعیت مطلق از ولیفقیه
میان مردم و رهبر حقوق متقابلی وجود دارد. در اینباره حضرت علی (ع) تأکید کردهاند که در میان حقوق الهی، بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است. حق واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد و آن را عامل پایداری پیوند ملت و رهبر و عزت دین قرار داد؛ پس رعیت اصلاح نمیشود جز آنکه زمامداران اصلاح شوند و زمامداران اصلاح نمیشوند جز با درستکاری رعیت و آنگاه که مردم حق رهبری را ادا کنند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت یابد و راههای دین پدیدار و نشانههای عدالت برقرار و سنت پیامبر(ص) پایدار
شود.
پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس میشود.سردار سلیمانی همواره بر حمایت از ولایتفقیه تأکید داشت و فصلالخطاب حاج قاسم سلیمانی رضایت ولایتفقیه در رأس امور بود. دراینباره «سردار حسین اشتری» فرمانده کل ارتش، با بیان اینکه خودباوری، ولایتمداری و مردمداری از ویژگیهای بارز شهید «سلیمانی» بود، یادآوری کرد: «ایشان [حاج قاسم] با تمام وجود اعتقاد راسخ به نایب امام زمان(عج) و مقام عظمای ولایت داشتند.»