منطقه غرب آسیا به جهات ژئوپلیتیکی (سیاسی)، ژئواستراتژیکی (راهبردی) و ژئواکونومیکی (اقتصادی) محل تلاقی و تعارض منافع و خواست قدرتها و در نتیجه بروز جنگها و خشونتها و تحولات مختلف بوده است. همچنین، همواره به لحاظ ایجاد صلح، ثبات و امنیت جهانی نهتنها برای ملل و کشورهای منطقه، بلکه برای جهان مهم و حساس بوده است. در طول سدهها و دهههای گذشته، خواست ابرقدرتها تسلط و سیطره بر این منطقه بوده و در نتیجه ریشه بسیاری از ناامنیها، جنگها و خشونتها حضور و دخالت کشورهای فرامنطقهای بوده است. به دلیل همین شرایط خاص منطقه غرب آسيا، اگر کشوری یا گروهی در این منطقه در جهت خلاف اهداف و سیاستهای قدرتهای استکباری حرکت کرده است (مانند جمهوری اسلامی ایران و دیگر اعضای محور مقاومت) با انواع فشارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی مواجه بوده و کمپین رسانهای نیز در جهت تولید ادبیات منفی و تأمین اهداف قدرتهای استکباری به خدمت گرفته شده است.
کاهش افراطیگری در منطقه با کمک جبهه مقاومت
حضور و دخالت آمریکا در منطقه غرب آسیا و خلیجفارس، پس از بیرون رفتن انگلستان از این منطقه در دهه ۱۹۷۰ و همچنین ایجاد رژیم نامشروع صهیونیستی، چالشهای امنیتی مضاعفی را بر مردم و کشورهای این منطقه تحمیل کرد. در همین دهه اخیر نیز افراطیگری و جریان تکفیری به دنبال دخالتهای قدرتهای سلطهگر و متحدان آنها در این منطقه پدید آمد؛ از این رو تاریخ هیچگاه فراموش نخواهد کرد زمانی را که داعش به واسطه حمایت پشت پرده تمام حامیانش، به ویژه آمریکا و برخی کشورهای مرتجع، بخشهای عظیمی از سوریه و عراق را اشغال کرد و هزاران نفر زن و کودک بیگناه را به خاک و خون کشید، اما با کمک جبهه مقاومت اسلامی ریشه افراطیگری و تروریسم در این منطقه زده شد. جریان افراطی و تروریستی داعش با دلارهای نفتی عربستان سعودی و حمایتهای برخی دیگر از کشورهای منطقه شامل امارات، ترکیه، قطر و نیز سلاحهای آمریکایی، اروپایی و صهیونیستی در زیر پرچم «لاالهالاالله» مدعی اسلام و جهاد اسلامی بود و توانست موجی از اسلامهراسی را در جهان به راه بیندازد. با وجود این، تلاشهای سپاه قدس و سردار شهید سلیمانی و همرزمانش و مدافعان حرم در عراق و سوریه و سایر گروههای متعلق به جبهه مقاومت، تنها معارضی بود که مانع موفقیت و استقرار این غده سرطانی در منطقه غرب آسیا شد و اجازه رشد و توسعه افراطیگری و تروریسم را در این منطقه نداد. اگرچه هنوز عناصر وابسته به این جریان افراطی در گوشه و کنار این منطقه حضور دارند، اما جریان مقاومت ضربات و خسارتهای اساسی به این جریان و متحدان آن وارد کرد.
حضور مؤثر ژنرال در سوریه
به طور کلی، ریشه بحرانهای منطقه غرب آسیا عبارتند از: دخالت آمریکا، وجود رژیم صهیونیستی، تفرقه مذهبی و قومی، انحطاط فکری، هویتی و اجتماعی در منطقه و وجود حکومتهای دستنشانده که شهید سلیمانی با درایت و تدبیر موشکافانه و ظریف خود درصدد رفع این مشکلات و بحرانها برآمد. در حالی که سوریه دوران جدیدی را تجربه میکرد و اروپا و آمریکا تمامقد علیه بشار اسد صفآرایی کرده بودند، شهید قاسم سلیمانی، تنها فردی بود که برای حل بحران سوریه، ابتدا پوتین را وارد بازی کرد. روسیه به دلیل قدرتمندی در جنگ هوایی، گزینه مناسبی بود که در تقویت بنیه دفاعی سوریه ایفای نقش کند. به گزارش نشریه مرکز مبارزه با تروریسم، «قاسم سلیمانی ماه جولای سال 2015 برای گفتوگو با وزیر دفاع روسیه و به گزارش برخی منابع، شخص پرزیدنت پوتین، (ظاهراً سوار بر یک هواپیمای عمومی) به مسکو میرود. مداخله پوتین، ورق جنگ را به شکل تعیینکنندهای به سود اسد برگرداند و ماه دسامبر سال 2016، چند روز پس از بازپسگیری حلب، توسط نیروهای شبهنظامی سلیمانی و ارتش سوریه، تصاویری از او منتشر شد که نشان میداد از بقایای قلب تاریخی شهر حلب دیدن میکند.»
چگونه اربیل نجات پیدا کرد؟
خردادماه سال 1393 نیروهای داعش با پیشروی به سمت مناطق شمال عراق بهسرعت توانستند مناطق مهمی از شمال این کشور، از جمله موصل را به تصرف خود درآورند. همچنین، آنها با پیشروی از مرزهای غربی عراق در استان الانبار و تصرف بخش اعظمی از این استان، حرکت خود به سمت بغداد را برای تصرف پایتخت کشور عراق آغاز کردند. داعش در ادامه پیشرویهای خود در شمال عراق پس از تصرف موصل، شهر اربیل را به محاصره خود درآورد و میرفت تا با تصرف این شهر عملاً بخش مهمی از اقلیم کردستان عراق را نیز اشغال کند. اما در حالی که داعش گامهای آخر برای تصرف اربیل را برمیداشت، یک اتفاق مهم این شهر را از سقوط حتمی نجات میدهد. سرلشکر سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شخصاً با 70 نفر از نیروهایش به اربیل میرود و طی عملیاتی که شخصاً فرماندهی آن را به عهده داشت، موفق میشود محاصره شهر اربیل را بشکند. چندی بعد در مهرماه همان سال، سردار حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه در همین باره گفت: «اگر ایران نبود داعش کردستان عراق را میگرفت، سردار سلیمانی با 70 نفر جلوی داعش را گرفت و نگذاشت وارد اربیل شوند.»
نقش شهید سلیمانی در انتقال فناوری به یمن
نیروی قدس سپاه حضور مستقیمی در مبارزه جبهه مقاومت یمن با ائتلاف عربیـ سعودی ندارد؛ اما بنا بر درخواست انصارالله، کمک مستشاری به انصارالله یمن ارائه میدهد. «محمد القبلی» عضو شورای سیاسی انصارالله یمن مدتی پس از شهادت سپهبد سلیمانی در گفتوگویی اظهار داشت: «سردار شهید سلیمانی طی تمام این سالها به عنوان یک قهرمان تکاور در کنار مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی حضور داشت و این مهم را تمام فرماندهان مقاومت که صهیونیستهای متجاوز را خوار و ذلیل کردهاند، تأیید میکنند و به همین دلیل این شهید بزرگوار در نزد همه آزادگان جهان که حامی آرمان فلسطین هستند، مورد احترام است.» وی در ارتباط با نقش سردار سلیمانی در دفاع از مردم مظلوم یمن و موضع او در قبال تجاوز سعودی تصریح کرد: «تمام تلاش جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تجاوز عربستان به یمن، توقف جنگ بوده و همچنان در محافل بینالمللی بر این موضع تأکید دارد، اما تاکنون لجبازی و طمعورزیهای سعودی مانع از این شده است و در مقابل این لجبازی، شهید سلیمانی در انتقال تکنولوژی نظامی به یمن که باعث خوداتکایی مردم این کشور در مقابله با دشمن شد، نقش داشته و نتیجه آن، این است که امروز ملت یمن در آستانه پیروزی قرار دارد.»
فعالیت نیروی قدس در فلسطین و لبنان
حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان و آزادی قدس شریف همواره یکی از آرمانهای جمهوری اسلامی در حمایت از نیروهای مقاومت در منطقه و مبارزه با رژیم صهیونیستی است؛ بنابراین در این بین نیروی قدس بهعنوان بازوی برونمرزی سپاه پاسداران، همواره بیشترین حمایتها را از نیروهای مقاومت فلسطینی و لبنانی انجام داده است. ازجمله نقاط درخشان فرماندهی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بر نیروی قدس، تقویت حزبالله لبنان و گروههای مبارز فلسطینی بود که نمود عینی آن را در نبردهای متعددی، از جمله جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی و پیروزی مبارزان فلسطینی در جنگ ۲۲ روزه غزه علیه ارتش مجهز اسرائیل دیدیم. در واقع، حاج قاسم سلیمانی توانست راهبرد جمهوری اسلامی، یعنی کمک به گروههای مبارز علیه رژیم صهیونیستی را بهخوبی دنبال کند و هرروز در این مسیر گامهای دیگری بردارد. شاید یکی از اهداف اصلی دشمنان برای سقوط سوریه، قطع کردن ارتباط ایران و حزبالله لبنان بود؛ ولی با شکست داعش و نقشآفرینی نیروی قدس در سوریه و عراق، حلقه مستحکمی به نام حلقه «مقاومت» تشکیل شد و زنجیره ایران، عراق، سوریه و لبنان و فلسطین را به هم متصل کرد. حضور فرمانده نیروی قدس سپاه در جنگ ۳۳ روزه لبنان با رژیم صهیونیستی از نقاط دیگر مهم و عملیاتی این نیرو در چند دهه گذشته است. افزون بر این، به گفته یکی از مقامات ارشد حماس، سردار شهید سلیمانی و شهید عماد مغنیه، فرمانده فقید نظامی حزبالله لبنان مبتکر ایجاد تونل در نوار غزه برای ارتباط با خارج از این منطقه بودند و حتی به گفته سامی ابوزهری، یکی از مقامات حماس، سردار سلیمانی بارها به غزه سفر کرده بود.
حضور مؤثر در پاکستان
جمهوری اسلامی ایران همیشه از شیعیان پاکستان حمایت معنوی بسیاری انجام داده و میدهد و به این دلیل، امروز شیعیان پاکستان از مراجع کشورمان، بهخصوص رهبر معظم انقلاب تقلید میکنند. در دوران فرماندهی حاج قاسم سلیمانی، نیروی قدس سپاه با اشراف کامل به وضعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی حاکم بر پاکستان و تأثیرگذاری این کشور بر امنیت مرزهای شرقی ایران، برای مبارزه با گروهکهای تکفیری، قاچاقچیان و تروریستهای تحت حمایت عربستان فعالیت جدی در راستای تأمین امنیت مرزهای کشورمان و حمایت از شیعیان در پاکستان انجام داد. از این رو محبوبیت نیروی قدس در میان شیعیان پاکستان بهقدری است که پاکستانیها در مبارزه با داعش حاضر شدند تحت حمایت نیروی قدس از حریم اهل بیت(ع) در عراق دفاع کنند. گردان «زینبیون» گروه نظامی سازماندهیشده از داخل ایران برای جنگ در سوریه است که اعضای آن را شیعیان پاکستانی مقیم ایران و پاکستان تشکیل دادهاند. این گردان پس از حمله گروهک تروریستی «داعش» به عراق و با حمایت نیروی «قدس» سپاه راهاندازی شد.
هفت اقدام راهبردی حاج قاسم در افغانستان
پس از ماجرای بوسنی و کمک نیروی قدس سپاه به مسلمانان بوسنیایی، نیروی قدس سپاه بر دامنه فعالیتهای ضداستکباری خود در منطقه افزود. یکی از کشورهای مهمی که به دلیل اشتراکات مذهبی، فرهنگی و زبانی همیشه برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت بوده، کشور «افغانستان» است؛ بنابراین نیروی قدس سپاه با پی بردن به این اهمیت و رنج و مشقتهایی که مسلمانان افغانستانی متحمل میشدند، به یاریرسانی به آنها اقدام کرد. طبق گفتههای «حسن کاظمی قمی» سرکنسول کنسولگری ایران در شهر هرات، وقتی طالبان از بین رفت، آمریکا دنبال این بود که حضور نظامیاش را دائمی کرده و میخواست انتخاباتی طبق خواسته خودشان برگزار کند. جمهوری اسلامی این خطر را احساس کرد و کوشید استقلال و حاکمیّت افغانستان حفظ شود که در این جریان حاج قاسم سلیمانی نقش فرمانده و راهبر پرونده افغانستان را ایفا کرد. از جمله اقداماتی که حاج قاسم در آن نقش جدی داشت:
۱ـ آن وقت آمریکاییها دنبال این بودند که محمّد ظاهرشاه را بر سر کار بیاورند. جمهوری اسلامی این را برای آمریکاییها روشن کرد که با هرگونه توافق یا طرح، تا زمانی که شرایط انتخابات فراهم بشود، مخالف است؛ چون شکلگیری نظام سیاسی افغانستان باید به دست مردم این کشور محقق شود.
۲ـ ایران این مسئله را جا انداخت که هرگونه توافقی بدون تراضیِ کشورهای همسایه افغانستان امکانپذیر نیست.
۳ـ کار بزرگ دیگر حاج قاسم این بود که آمریکاییها را تفهیم کرد که نمیتوانند افغانستان را به یک کانون تهدید برای کشورهای همسایه و کشورهای منطقه تبدیل کنند.
۴ـ بعد از تعیین دولت افغانستان، زمان بازسازی این کشور رسید. در اجرای پروژههای آنجا حاج قاسم نقش اوّل را داشت؛ محوریّت این کار هم با حاج قاسم بود.
گفتنی است، ما از ایران به هرات به طول 130 کیلومتر شبکه برق وصل کردیم و برق را به هرات فرستادیم که حاج قاسم مسئول این کار بود.
تقریباً هشتاد درصد ترانزیت کالاهای افغانستان از محور ایران و از مرز دوغارون صورت میگرفت و به هرات میرفت. در فضایی که امنیت نبود، ما پذیرفتیم که جاده جدیدی را احداث کنیم. نزدیک به صد و سی پل دارد. حاج قاسم یکی از مجموعههای مهندسی را که در دوره جنگ کار میکردند، مأمور این کار کرد. آنها هم با روحیه جهادی و انقلابی شروع بهکار کردند.
۵ـ یکی از کارهای فوقالعاده مهمّی که حاج قاسم در افغانستان انجام داد، مسئله ساخت دانشگاه و حوزه علمیّه در کابل است؛ واقعاً حاج قاسم با انگیزه زیادی این کار را انجام داد.
۶ـ یک کار دیگر حاج قاسم این بود که جلوی تنشهای بین قومی و گروهها را گرفت و تهدیدات تندروها علیه شیعیان افت و کاهش پیدا کرد.
۷ـ یکی از تلاشهای دیگر ایشان این بود که در مرزهای شرقی کشور ما با افغانستان امنیت و آرامش ایجاد بشود. از خطوط قرمز ما این بود که آمریکاییها نباید در این مرزها حضور پیدا کنند، اگرچه آمریکاییها خیلی تلاش کردند.
جان کلام
از آثار حضور جبهه مقاومت در غرب آسيا، حرکت در جهت شکلگیری نظم نوین منطقهای، برجسته شدن آمریکاستیزی و خدشه وارد شدن به اعتبار و قدرت آمریکا در منطقه، زنده نگهداشتن آرمان آزادسازی فلسطین و تقویت صهیونیسمستیزی، شکست افراطیگری و تکفیریسم در عراق و سوریه و حفظ این کشورها در جبهه مقاومت و شکلگیری و تقویت جبهه مقاومت در یمن است که به یُمن مجاهدتهای شهید سلیمانی میسر شد و ادامه خواهد یافت.
در این باره دبیر کل حزبالله لبنان تأکید کرد، محور مقاومت امروز بیش از هر زمان دیگری قدرتمند است و از توان مقابله و بازدارندگی برخوردار است. دلایل این گفتههای دبیر کل حزبالله لبنان را میتوان در تحولات درونی محور مقاومت و تحولات منطقهای و بینالمللی و تغییر معادلات در سالهای اخیر جستوجو کرد، زیرا در طول این سالها از یک سو بر توانمندی نظامی مقاومت بیش از هر زمان دیگری افزوده شد و از سوی دیگر محور آمریکایی ـ صهیونیستی در توطئههای خود علیه محور مقاومت با وجود تمام تلاشهایش شکستخورد. در حالی که آمریکا و غرب با توطئههای مختلف سعی داشتند محور مقاومت را تضعیف و نابود کنند؛ اما نهتنها موجب تضعیف مقاومت نشد، بلکه روزبهروز پیروزیهای این محور در عراق، سوریه، فلسطین و یمن ادامه یافت.