صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۳۲۱۶
مرور برگ‌های کتاب زرین پرافتخار تاریخ و ایران زمین، ما را به سمت نام‌هایی هدایت می‌کند که یادشان هیچ گاه از ذهن و قلب ایرانیان پاک نخواهد شد. بزرگمردانی که نام‌شان به نیکی در خاطر خواهد ماند و تأسی به مرام‌شان برای تربیت فرزندان فردای این سرزمین به کار خواهد آمد[...]
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی
مرور برگ‌های کتاب زرین پرافتخار تاریخ و ایران زمین، ما را به سمت نام‌هایی هدایت می‌کند که یادشان هیچ گاه از ذهن و قلب ایرانیان پاک نخواهد شد. بزرگمردانی که نام‌شان به نیکی در خاطر خواهد ماند و تأسی به مرام‌شان برای تربیت فرزندان فردای این سرزمین به کار خواهد آمد. در این میان، نام «حاج قاسم سلیمانی» نام ممتازی است که از او می‌توان به منزله «قهرمان وطن» یاد کرد.
 در مواجهه با قهرمان وطن باید به چند نکته توجه کرد:
 
پرهیز از مصادره
قهرمانان ملی متعلق به همه وطن‌پرستان این سرزمین هستند و هیچ کس حق ندارد آن را برای خود بردارد و به انحصار درآورد! «حاج قاسم» نیز از جمله این قهرمانان است که به جناحی خاص تعلق ندارد و کسی نمی‌تواند مدعی نام سلیمانی شود و او را در حد یک چهره قومی، قبیلگی، جناحی و سیاسی تقلیل دهد! 
 
پرهیز از تفرق 
قهرمانان ملی، عوامل و مؤلفه‌هایی انسجام‌بخش در جامعه به شمار می‌آیند که در همگرایی و همدلی یک ملت نقش مؤثری دارند. این اسطوره‌ها آنگاه بیشتر به کار می‌آیند که مسائلی چالش‌زا، جامعه را دستخوش چندپارچگی کرده باشد. با توجه به همین ملاحظات است که بزرگداشت حاج قاسم می‌تواند فرصتی برای همدلی جامعه‌ در این روزهای فتنه باشد. در این میان، هر جریان و هر اقدامی که فرصت‌سوزی کرده و آن را به عاملی اختلاف‌افکن بدل کند، راه به خطا برده است. امروز، برخی از مدعیان سیاسی در آستانه سالگرد حاج قاسم، این‌گونه القا می‌کنند: «عده‌ای سعی کردند شهید سلیمانی را برای خودشان مصادره کنند» یا «برخی از کسانی که هم‌لباس شهید سلیمانی هستند و در نهادهای مهمی حضور دارند، انگار مکتب و راه شهید سلیمانی را فراموش کرده‌اند»، «بخشی از ترویج‌دهندگان ظاهری این تبلیغات، خود قائل به این مکتب ارزشمند نیستند» و... . این ادعاها خود اتهاماتی جناحی ـ سیاسی است که به تقویت محبوبیت حاج قاسم و قرار دادن او به منزله محور انسجام ملی کمکی نمی‌کند، بلکه بر کدورت‌ها می‌افزاید و فرصت‌ها را از بین می‌برد!  به نظر می‌رسد، راه مبنایی به جای اتهام‌زنی آن باشد که جناح‌های سیاسی نسبت خود را با حاج قاسم مشخص کرده و برای شناخت او در جامعه نقش‌آفرین باشند؛ اما متأسفانه در زمانه‌ای هستیم که رسانه‌های منسوب به همین مدعیان از اختصاص یک تیتر به قهرمان وطن در روز شهادتش دریغ می‌ورزند!
 
پرهیز از تحریف
نکته دیگر در داستان پرداختن به قصه قهرمانان وطن، روایت صحیح و مطابق با واقع و پرهیز از تحریف این شخصیت‌هاست. ملاحظه‌ای مهم که کم توجهی به آن می‌تواند عملاً اسطوره‌ای، چون حاج قاسم را در طول زمان بی‌اعتبار کند. نباید فراموش کرد که تأکید بر «حاج قاسم»، تأکید صرف بر یک نام نیست؛ بلکه پیوند با یک مرام و مکتب و اندیشه است! به واقع تجلیل از نام و یاد حاج قاسم و بی‌توجهی به مرام و کلام او، مواجهه حداقلی و به نوعی تحریف شخصیت «قهرمان وطن» به شمار می‌آید که باید از افتادن در دام این فرمالیسم پرهیز کرد. برای این کار باید تعریفی صحیح و شاخصی بی‌بدیل و چشم‌اندازی جامع از شخصیت او ارائه کرد تا بدون توجه به آن مدعیان نتوانند از حاج قاسم دم بزنند. به همین دلیل است که تعریف مکتب حاج قاسم ضرورت می‌یابد.
در این مسیر تا قبل از آنکه مختصات این مکتب از جانب صاحب‌نظران ترسیم شود، بازخوانی و مرور وصیت‌نامه حاج قاسم می‌تواند معیار و مبانی برای شناخت قرار گیرد و همه آنها که حاج قاسم را قبول دارند برای تحقق باورها و آرمان‌هایش پیشگام شوند و تلاش کنند تا عمل بر مبنای توصیه‌هایش عامل همدلی اجتماعی در این زمانه قرار گیرد.
سخن آخر اینکه حاج قاسم در بخشی از وصیت‌نامه خود خطاب به سیاسیون کشور اصولی را برای فعالیت سیاسی برمی‌شمارد و می‌فرماید: «نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاح‌طلب خود را می‌نامند و چه آنهایی که اصولگرا... اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است: اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد.» 
به نظر می‌رسد، عمل به همین بند از وصیت‌نامه فصل‌الخطابی برای مواجهه با قهرمان ملی باشد! 
حاج قاسم متعلق به همه جناح‌های سیاسی و فراتر از آن همه ملت ایران است؛ همه آنهایی که به مکتب حاج قاسم سلیمانی‌ـ که برخاسته از مکتب امام خمینی(ره) است‌ـ تعلق دارند و آن را بنیان و اساس فعالیت و تصمیم‌گیری‌های سیاسی خود قرار داده‌اند.
نام:
ایمیل:
نظر: