صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  تاریخ >> صفحه تاریخ
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۷  ، 
شناسه خبر : ۳۴۳۲۳۰
سیاست و مشی مسالمت‌آمیز و غیرمسلحانه مبارزاتی حضرت امام(ره) در طول مبارزات علیه رژیم پهلوی، توانست ارتش شاهنشاهی را خارج از تصور همه انقلابیون از صف حامیان شاه بیرون کرده و در مسیر انقلاب همراه ملت کند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی[...]
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

سیاست و مشی مسالمت‌آمیز و غیرمسلحانه مبارزاتی حضرت امام(ره) در طول مبارزات علیه رژیم پهلوی، توانست ارتش شاهنشاهی را خارج از تصور همه انقلابیون از صف حامیان شاه بیرون کرده و در مسیر انقلاب همراه ملت کند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئله جایگاه ارتش در نظام سیاسی نوین به مسئله‌ای پرمناقشه‌ تبدیل شد. حضرت امام(ره) و همراهان ایشان می‌خواستند ارتش حفظ شود و رویکرد اصلاحی و تغییر سران وابسته به رژیم پهلوی را خواهان بودند؛ اما برخی جریان‌های سیاسی از انحلال ارتش سخن می‌گفتند. از نگاه امام(ره)، انحلال ارتش می‌توانست به بحران بزرگی در جهت ناامن‌سازی کشور بدل شود و این در حالی بود که استکبار جهانی از شکل‌گیری نظام اسلامی در کشوری بزرگ در خاورمیانه که شعار «نه شرقی و نه غربی» سر داده بود، خشمگین بود! در این وضعیت، حضرت امام(ره) در پیامی روز 29 فروردین ماه را روز «ارتش جمهوری اسلامی» نام نهادند و اعلام داشتند: «ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند.‏‎ ‎‏اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامی است، و ملت شریف لازم‏‎ ‎‏است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آن اعلام نمایند. اکنون‏‎ ‎‏مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان مرزهای آن است، جایز نیست.‏»
نکته قابل ملاحظه در زمینه پاکسازی ارتش این بود که این اقدام نیز مبتنی بر روندی منطقی و معقول انجام شد که متولیان آن خود از ارتشیان بودند. امیر سرتیپ «سیدناصر حسینی» از فرماندهان عالی‌رتبه ارتش در این باره می‌گوید: «بنیه ملی و مذهبی در ارتش چنان قوی بوده که خودش را تقویت و بازسازی کند. پاکسازی به موارد و نفرات بسیار کم محدود می‌شد که سرسپردگی‌شان به رژیم طاغوت محرز بود یا اینکه علیه انقلاب درصدد توطئه و مقابله بودند؛ اما بخش بسیار زیادی از بدنه ارتش با حفظ سمت و درجه‌ها در ارتش باقی ماندند و در مقابل توطئه‌ها هم ایستادند. این نکته را هم باید در نظر گرفت که در پاکسازی‌ها خود نیروهای ارتش اقدام کردند و خارج از آن نهادی اقدام نکرد. کودتایی هم که قرار بود علیه انقلاب انجام شود، توسط خود نیروهای داخل ارتش کشف و خنثی شد.»
در مقابل، جریان‌های چپ که با خط امام(ره) همسو نبودند، از ضرورت «انحلال ارتش» سخن می‌گفتند و بحث تجدید سازمان و اصلاح ارتش را عملی ارتجاعی می‌دانستند. سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق از جمله گروه‌هایی بودند که بحث انحلال ارتش را به دلیل تضعیف کانون‌های انقلابی برای نخستین بار مطرح کردند. گروه نخست با این ادعا که ارتش باقیمانده از حکومت شاهنشاهی متأثر از ارزش‌های طاغوتی است، معتقد بود انقلاب برای رسیدن به اهداف خود به «ارتشی خلقی» نیاز دارد و در واقع می‌خواست به این ترتیب نفوذ خود را در سیستم‌های امنیتی بیشتر کرده و جایگاهی ویژه در نظام جدید برای خود باز کند. همچنین، گروه دوم به این بهانه که ارتش در دوران طاغوت در خدمت امپریالیسم بوده و امروز قابل اعتماد نیست، شعار انحلال ارتش را سر می‌داد؛ اما علت اصلی این تقابل‌ها با ارتش آن بود که این افراد ارتش را بازوی قوی نظام نوپای انقلاب اسلامی می‌دیدند که در وضعیت حساس می‌توانست در خدمت اهداف انقلابی قرار گیرد.
«مسعود رجوی» یک روز پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مدعی شد: «مردم ما به یک ارتش مردمی نیازمندند؛ یعنی روابط ارتش و مردم و روابط درونی ارتش (بین اقشار بالا و پایین) بایستی خصیصه مردمی پیدا کند و این هم مستلزم یک دگرگونی بنیادی در وضع موجود است تا دیگر سینه مردم بی‌گناه و بی‌پناه آماج گلوله‌ها قرار نگیرد.» هدف اصلی از طرح این شعار جلوگیری از انسجام و قدرت گرفتن ارتش و فراهم شدن زمینه‌های ضعف و تزلزل در نظام نوپای اسلامی و در نهایت فروپاشی و انهدام آن بود. مخالفان ارتش، همواره از قابل اعتماد نبودن ارتش، روحیه شاهنشاهی داشتن افراد ارتش، ناکارآمد بودن ارتش و... سخن می‌گفتند و اظهار می‌کردند که چاره‌ای به جز انحلال ارتش وجود ندارد.
13 روز پس از پیروزی انقلاب نیز مسعود رجوی در دانشگاه تهران خواستار انحلال ارتش شد. وی اعلام کرد، اگر این کار انجام نشود، اساساً انقلابی رخ نداده است. وی گفت: «انقلاب ما ناقص و ناتمام و رو به افول خواهد بود مگر اینکه نظام ارتش مزدور و پس مانده‌های شاه اساساً و بنیاداً منحل و به طور انقلابی تجدید سازمان شود... . این مبرم‌ترین مسئله‌ کنونی ماست. انحلال و تجدید سازمان انقلابی ارتش.... اگر صحبت از انقلاب است، یعنی دگرگون کردن. یعنی حکومت‌کننده کنار برود و حکومت شونده بیاید روی کار. یعنی طبقه حاکم داغان شود. انقلاب یعنی زیر و رو شدن... این یعنی دگرگونی انقلابی که به اعتقاد ما در قدم اول با انحلال و تجدید سازمان ارتش باید شروع شود. و الّا صحبت از انقلاب نکنید. به خصوص صحبت از انقلاب اسلامی نکنید. خود انقلاب به اندازه کافی مسئولیت دارد؛ چه برسد به انقلاب اسلامی.» بار دیگر سازمان در اطلاعیه‌ای به مناسبت سالگرد شهادت «سرگرد محبی» چنین اعلام می‌کند: «اینک استبداد رخت بربسته است، اما تا انحلال ارتش ضدخلقی و برپایی ارتشی مردمی این پیروزی از خطر شکست محفوظ نیست.»
در مقابل حضرت امام(ره) با صراحت اعلام می‌دارند: «تضعیف ارتش ما تضعیف اسلام است. تضعیف نکنید... آنهایی که می‌گویند شما باید اینها را تضعیف کنید یا تبلیغاتی می‌کنند که‌ موجب تضعیف است، آنها خائنند؛ آنها می‌خواهند که... ارتش را تضعیف کنند تا از نو یک سازمان دیگری درست کنند که ملت و همه چیز ما را دوباره برگردانند به حال اول. بیدار باشید!»

نام:
ایمیل:
نظر: