یکی از مهمترین چالشهای دولت پهلوی سپردن همه امور کشور به بیگانگان، به ویژه سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا بود. این امر موجب شد عملاً نفوذ تا حیاط خلوت پهلوی نیز رسوخ کند و اطلاعات همه چیز در اختیار آنان باشد.
در این بین، ماجرای شکلگیری «دفتر ویژه اطلاعات» دربار پهلوی که از طریق اینتلیجنتسرویس انگلستان شکل گرفت، تأملبرانگیز است. نقل شده است، محمدرضا پهلوی در دو دهه اول حکومت خود بیشتر گزارشهای خبری را که از منابع گوناگون درباره ایران و جهان دریافت میکرد، به قول خودش به دلیل نداشتن وقت کافی در بخاری میسوزاند. او به همین دلیل در سفرش به انگلیس در اردیبهشت 1338، در جلسهای با حضور ملکه آن کشور، ضمن اشاره به این اقدام خود، از مقامات آن کشور برای یافتن راهی بهتر از مطالعه روزمره گزارشهای واصله، کمک خواست و انگلیسیها نیز از فرصت استفاده کرده، سازمان اطلاعاتی خود را برای حل این مشکل شاه به کار گرفتند.
«حسین فردوست» که از دوستان و نزدیکان پهلوی به شمار میآید، در خاطرات خود در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» که مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی آن را در دو جلد منتشر کرده، به نقش «شاپور جی» در شکلگیری این دفتر اشاره میکند. فردوست از سوی شاپور جی مأموریت مییابد تا برای آموزش به لندن رفته و پس از آموختن فرآیند کار به کشور بازگردد و «دفتر ویژه اطلاعات» را مبتنی بر آموزههای اینتلیجنتسرویس و با هدایت و نظارت آنها راهاندازی کند!
فردوست اعتراف میکند: «انگلیس و آمریکا مشترکاً به این فکر افتاده بودند که در ایران به تشکیل سازمانهای اطلاعاتی منسجمی بپردازند؛ زیرا دیگر قطعاً ایران را متعلق به خود میدانستند. طبق توافق میان مقامات اطلاعاتی انگلیس و آمریکا، مأموریت تشکیل ساواک به سازمان «سیا» و مسئولیت تشکیل «دفتر ویژه اطلاعات» به اینتلیجنتسرویس انگلستان واگذار شد. در نتیجه، نهادهای اطلاعاتی ایران شکل سازمانیافتهای یافت و به عنوان شاخههایی از سرویسهای اطلاعاتی غرب به فعالیتهای گسترده در داخل کشور و در منطقه پرداخت. در مرحله بعد با برنامهریزی مشترک دو سرویس اطلاعاتی انگلیس و آمریکا، به تدریج و گام به گام نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ایران توسعه یافت و انگلیسیها و آمریکاییها خود را عقب کشیدند و جا را برای نقش اصلی اسرائیل در ساواک باز کردند و آمریکاییها توجه اول خود را به ارتش و اداره دوم آن معطوف داشتند.»