صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  جبهه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۴۰۱ - ۱۷:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۳۴۳۲۳۶
وقتی آمریکا در مقابل ایران ذلیل شد

37 سال قبل در چنین روزهایی، منطقه عملیاتی «شلمچه» واقع در شرق بصره، شاهد یکی از سخت‌ترین نبردهای تاریخ بود؛ عملیات کربلای 5، نقطه اوج دفاع ملت مسلمان ایران از حقوق قطعی خود در جنگی نابرابر با رژیمی متجاوز و تبهکار.دو هفته پس از توقف عملیات کربلای 4، یعنی در 19 دی‌ماه سال ۱۳۶۵ سپاهیان مسلمان ایرانی، حمله‌ سنگین و پرتوانی را، این بار از محور شلمچه به سمت بصره آغاز کردند. ارتش عراق که تصور نمی‌کرد ایرانیان ظرف 14 روز، بتوانند عملیاتی با این وسعت تدارک ببینند، به شدت غافلگیر شدند. ایرانی‌ها مرز ایران را رد کرده و وارد خاک عراق شده بودند؛ از همین‌رو، ارتش عراق نیمی از تمام توان نظامی خود را وارد این منطقه کوچک کرد تا حداقل جلوی پیشروی ایرانی‌های پُرخروش را بگیرد.
عملیات کربلای 5 در «شلمچه» را نه‌تنها باید بزرگ‌ترین نبرد سال‌های دفاع مقدس به شمار آورد؛ بلکه می‌توان آن را سنگین‌ترین عملیات نظامی در آسیای غربی، پیش از تهاجم آمریکا به عراق دانست. این عملیات به‌گونه‌ای رقم خورد که حتی منافع آمریکا در خلیج‌فارس به خطر افتاد و جنگ از نبرد میدانی به عرصه سیاسی کشانده شد؛ تاجایی‌که قطعنامه ۵۹۸ تصویب و برای نخستین‌بار، درخواست‌های ایران تاحدودی در آن قطعنامه لحاظ شد.
از همین‌رو، می‌توان عملیات کربلای 5 را بیش از هر چیز، نمایشی از کارآمدی، خلاقیت و شجاعت نیروهای سپاه و جسارت تصمیم‌گیری فرماندهان در آن وضعیت بحرانی دانست. ارتش عراق با اینکه به سبب تجربیات قبلی و شناخت روش‌های رزمندگان اسلام، راه نفوذ را سد کرده بود؛ اما خلاقیت، شجاعت و جسارت تصمیم‌گیری موجب شد این دژ مستحکم تودرتو و لایه‌لایه که خطوط دفاعی شرق بصره را تشکیل می‌داد، درهم شکسته شود و نفوذ نیروهای مؤمن به شرق بصره شکل بگیرد. نفوذ در این دژ نفوذ‌ناپذیر که شهرت جهانی داشت، موفقیت چشمگیری را برای ایران به همراه داشت.
تلفات عراق، 50هزار نفر پیش‌بینی شده بود. تنها اقدام عراق در این عملیات برای عقب راندن ایرانیان از منطقه، جلوگیری از پیشروی بیشتر رزمندگان بود. نتایج این عملیات، تیر خلاصی بر اعتماد قدرت‌های جهانی به عراق به‌منزله عامل مهار ایران و برقراری موازنه جدید قوا در آسیای‌غربی بود.
با شکست رژیم بعث در شلمچه، وضعیت جدیدی در عرصه نبرد ایجاد شد؛‌ چراکه در توانایی نظامی عراق تردید ایجاد شد. این تحلیل قوای نظامی رژیم بعث، در رسانه‌های غربی بازتاب فراوانی داشت و آنها، برتری نظامی ایران در عملیات کربلای ۵ را شوک بزرگی برای عرصه بین‌الملل دانستند.
در این عملیات، غرب درباره امکانات دفاعی عراق تردید کرد. در این زمینه روزنامه «آبزرور»، چاپ پاریس نوشت: «برای اولین بار از آغاز جنگ تاکنون، ناظران و کارشناسان غربی در مورد امکانات دفاعی عراق دچار تردید شده‌اند؛ زیرا ارتش عراق در عملیات والفجر در عین ناباوری، فاو را از دست داد؛ اما شکست نظامی در شلمچه با هیچ‌‌یک از شکست‌های عراق قابل‌ مقایسه نیست؛ زیرا این شکست، آن‌ هم در سال هفتم جنگ و در حساس‌ترین منطقه نبرد، آینده حکومت عراق را در تاریکی فرو برد.»
این پیروزی رزمندگان اسلام حتی به عرصه روابط و سیاست بین‌الملل هم کشیده شد. آمریکا برای اینکه از پیروزی انقلاب اسلامی جلوگیری کند، دیپلماسی منطقه‌ای و بین‌المللی‌اش را فعال کرد و نمایندگان کاخ سفید سفرهای متعددی به عراق و کشورهای منطقه انجام دادند. به همین دلیل در سال ۱۳۶۶، شاهد ورود رسمی نظام بین‌الملل در جنگ هستیم که آمریکا در آن نقش محوری و فعال داشت و هدف اصلی این اقدام، ممانعت از پیروزی جمهوری اسلامی بود.
حتی این تلاش‌ها در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل نیز جریان داشت و راه برای تصویب قطعنامه ۵۹۸ فراهم شد. علت این امر، حتی از نگاه روزنامه «گاردین» هم مخفی نماند: «تحلیلگران پنتاگون که معمولاً عزم و قوه ابتکار ایرانی‌ها را در مقابل مواضع کمتر از آنچه هست، ارزیابی می‌کردند، دیگر احتمال پیروزی بزرگ‌تر ایران را رد نمی‌کردند.»
روزنامه «نیویورک‌تایمز» پس از عملیات کربلای ۵، از شکست راهبرد آمریکا برای تحمیل صلح بر ایران نوشت: «اینکه کفه به‌نفع ایران چرخیده و عراق از برابری با نیروهای ایران عاجز مانده و نه‌تنها آمریکا و متحدانش، بلکه شوروی نیز خود را در آستانه بازندگی می‌بیند.» با این وجود، یکی از تأثیرات مثبت عملیات کربلای ۵، این بود که برای اولین‌بار شورای امنیت ناچار به پذیرش قطعنامه‌ای شد که تا حدودی نظرات جمهوری اسلامی در آن اعمال شد و در نهایت روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ میلادی (۲۹ تیرماه سال ۱۳۶۶) قطعنامه ۵۹۸ تصویب شد.
تا قبل از کربلای5، عملاً وضعیت جنگی میان عراق و ایران به رسمیت شناخته نمی‌شد و هیچ نقطه قابل‌اعتنایی برای آغاز مسیر منتهی به اتمام جنگ وجود نداشت. قطعنامه 598 اگرچه از مطالبات حقه ایران فاصله قابل‌توجهی داشت؛ اما نشانه‌ای واضح بود که متحدان منطقه‌ای و جهانی صدام، از رسیدن به اهداف خود علیه انقلاب ایران، در جبهه نظامی منصرف شده و یقین حاصل کرده‌اند که هزینه‌های نجومی برای پروارکردن ارتش صدام، با هدف سقوط جمهوری اسلامی یا حداقل تضعیف و کاهش ضریب نفوذ آن در آسیای غربی، نتیجه‌ای نخواهد داشت.
در خصوص انتخاب شلمچه به منزله منطقه عملیاتی کربلای ۵، باید گفت هرچند ارزش سیاسی ـ نظامی منطقه، شرایط روبه‌راه منطقه برای غافلگیری دشمن، تناسب منطقه با توان موجود و همچنین قابل پدافندبودن منطقه از عوامل اساسی در مستقرشدن نیروهای بسیجی، سپاهی و ارتشی در شلمچه بود؛ اما عمده دلیل انتخاب، هدفی بود که پیروزی را تضمین و دشمن را به پذیرش شرایط ایران مجبور می‌کرد. این هدف باارزش، همان بود که قبلاً انتخاب شده بود؛ نزدیک‌ترین شهر بزرگ عراق به مرزهای ایران، جواهر درخشان مشرق عربی و پایتخت اقتصادی این کشور: «بصره».
تصرف و تهدید بصره برای ایران که در پی اتمام جنگ بود، برنامه‌ای راهبردی به‌شمار می‌آمد. پیشتر، هاشمی‌رفسنجانی در مجمع فرماندهان و مسئولان سپاه گفته بود: «در محاسباتی که تاکنون انجام شده، به نظر ما هیچ شرایطی بهتر از اینکه تسریع کنیم در پیشبرد کار جنگ به چشم نمی‌خورد... وضع عمومی کشور و شرایط اقتصادی کشور هم ایجاب می‌کند که ما این مسئله را اگر بتوانیم، زودتر به نقطه‌ای برسانیم.»
فرمانده کل سپاه نیز درباره مفهوم شعار تعیین سرنوشت جنگ گفته بود: «سال سرنوشت، قطعاً سال آخر معنی ندارد؛ ضمن اینکه می‌تواند سال آخر هم در آن مفهوم داشته باشد. سال سرنوشت، به این معنی است که اگر امسال ما جهتی در جنگ پیدا نکنیم، عواقب بسیار سختی را در پیش داریم.» به همین دلیل، ضرورت اتمام جنگ و پیروزی غیورمردانه، دو مسئله مهم برای ایران به شمار می‌رفت.

روایت عملیات کربلای ۵ از زبان قاسم سلیمانی
ارزشمندترین منطقه موجود، شلمچه بود که دشمن در آن، مستحکم‌ترین مواضع و موانع را داشت؛ به‌طوری‌که عبور از آنها غیرممکن بود و با توجه به اصول نظامی شناخته‌شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع، تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیرممکن می‌کرد؛ لیکن ضرورت غیرقابل‌انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیم‌گیری پس از عملیات کربلای ۴، سبب شد که صرفاً برای انجام تکلیف و با امید به نصرت‌الهی، تمامی نیرو‌های خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ کربلای ۵ آماده شوند.

نام:
ایمیل:
نظر: