طرح «سینما اردو» با همکاری گروه سینمایی هنر و تجربه و سازمان دانشآموزی وزارت آموزش و پرورش با نمایش فیلم «عینک» از مدتی قبل آغاز شده است. «محمد طیب» سرپرست گروه سینمایی هنر و تجربه درباره این طرح فرهنگی و هنری گفته است[...]
طرح «سینما اردو» با همکاری گروه سینمایی هنر و تجربه و سازمان دانشآموزی وزارت آموزش و پرورش با نمایش فیلم «عینک» از مدتی قبل آغاز شده است. «محمد طیب» سرپرست گروه سینمایی هنر و تجربه درباره این طرح فرهنگی و هنری گفته است: «این طرح با هدف تماشای فیلم توسط دانشآموزان و سپس نقد فیلمهای سینمایی گروه کودک و نوجوان راهاندازی شده است. همچنین در این طرح بخشی به نام «پویش» در نظر گرفته شده که دانشآموزان با ارسال ویدئوی نقد خود از فیلم، در مسابقه شرکت میکنند.» قطعاً این اتفاق خوبی است که به نظر میرسد میتواند هم سینمای کودک و نوجوان را رونق بخشد و هم از طرفی میتوان بسیاری از مسائل و مؤلفههای سبک زندگی ایرانیـ اسلامی را در آن به روشهای مختلف و جذاب، به دانشآموزان یاد داد.
روزهای ناخوش سینمای بچهها
واقعیت این است که حداقل در یک دهه اخیر، کارهای چندان قابل توجهی در حوزه سینمای کودک و نوجوان ساخته نشده و شاید اگر در این مدت، انگشتشمار آثاری در حوزه کارهای واقعی نبودند، دست سینمای کودک و نوجوان برای مخاطبانِ چنین رده سنی کاملا خالی بود.
همانطور که اشاره شد، آثار ساخته شده هم انگشتشمار هستند؛ مانند «قهرمانان کوچک» یا «منطقه پرواز ممنوع». «قهرمانان کوچک» داستان چند نوجوان را روایت میکرد که برای نجات یک کارخانه نوشتافزار ایرانی و جلوگیری از بیکاری کارگران و تعطیلی تولید، مجبور بودند با قاچاقچیان نوشتافزار مبارزه کنند. «منطقه پرواز ممنوع» هم روایتگر داستان سه نوجوان است که در حین آمادهشدن برای مسابقه دانشآموزی ساخت پهپاد، با پیدا شدن یک یوزپلنگ در حوالی محل زندگیشان، وارد مسائل و درگیریهای مهیجی میشوند که از دل آن، نکات آموزنده اجتماعی و ملی را دریافت میکنند.
شاید بتوان گفت، در چند سال اخیر، صنعت پویانمایی رشد خوبی در حوزه کارهای کودک و نوجوان داشته، اما در عین حال باید اعتراف کرد که در حوزه کارهای واقعی، نه تنها پیشرفت نداشتهایم؛ بلکه بسیار هم پسرفت کردهایم! چرا که در سالهای پس از پیروزی انقلاب یکی از مهمترین حوزههایی که به آن اهمیت داده میشد، همین سینما و تلویزیون کودک و نوجوان بود؛ به گونهای که هنوز «کلاه قرمزی و پسرخاله» پس از گذشت حدود سه دهه، جزء صدرنشینهای فروش در گیشه سینمای پس از انقلاب به شمار میآید.
ماجرای یک افول
اما این افول از جایی شروع شد که یادمان رفت آینده کشور در دست همین کودکان و نوجوانان امروز است. کسانی که قرار است کارهای کلیدی کشور را به دست گرفته و سرنوشت انقلاب اسلامی را در گام دوم رقم بزنند؛ البته در این میان، بسیاری از مسئولان گاهی بیمهریها و رفتارهای غیرمسئولانهای داشتند که سبب شد رغبت هنرمندان متعهد و دغدغهمند برای تولید چنین آثاری بسیار کم شود و حداقل بسیاری از کارگردانان بزرگ کشور به سراغ فیلمهای ژانر کودک و نوجوان نروند؛ به گونهای که همین چند سال پیش «محمدحسین لطیفی» کارگردان صاحبنام کشورمان، در جشنواره فیلم رشد و زمانی که اثرش (مرد نقرهای) در حوزه کودک و نوجوان توانست جایزه «شهید لندی» را از آن خود کند، درباره ساختِ اثر گفت: «با دست خالی این فیلم ساخته شد،... کسی پای کار نبود، اما خدا بود، خدا بود و خدا بود، مانند «روز سوم» که در آنجا هم خداوند با ما بود. هر چند که حداقلهایی را تهیهکننده و سرمایهگذار فیلم فراهم کردند.»
درد تناقض و اعمال سلیقه
«مرد نقرهای» از جمله کارهای حوزه کودک و نوجوان ساخته محمدحسین لطیفی با موضوع قداست و عزت پرچم ایرانی است، اما با وجود اینکه این اثر، مسئله تقویت غرور و هویت ملی را مطرح میکرد، متأسفانه در وزارت آموزش و پرورش و در رابطه با اکرانهای دانشآموزی، با اعمال سلیقه شخصی برخی مدیران بایکوت شد!
در صورتی که هنوز یک سال از زمان این فیلم اکران شده نگذشته بود که بسیاری از متولیان فرهنگی متوجه شدند تا چه حد کار کردن برای حوزه نوجوان مهم است، به ویژه با موضوع عزت و هویت ملی.
الان نیز باید مراقب بود که کارهایی، مانند طرح اردوی سینمایی برای دانشآموزان تحت اعمال سلیقههای شخصی قرار نگیرد؛ زیرا قضیه شبیه همان میشود که در سال گذشته شاهدش بودیم؛ یعنی فیلمی که در جشنواره متعلق به آموزش و پرورش (رشد) جایزه ویژه «شهید علی لندی» را کسب میکند، در همان وزارتخانه با نظر یک مدیر، از اکران دانشآموزی حذف شده و در نتیجه، در جامعه هم چندان دیده نمیشود!