با یورش رژیم بعثی صدام به ایران، مهاجرت جمعیت عظیم جنگزدگان از شهرهای مورد حمله، بسیاری از بیکاران را به شهرهای بزرگ، از جمله تهران کشانده بود؛ یکی از دغدغههای دولت شهید رجایی بود. وزیر کار وقت در تاریخ 1359/9/4 در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران درباره اینکه «تاکنون آمار گوناگونی درباره بیکاران کشور ارائه شده و حتی تعداد آنها را 3 میلیون نفر اعلام کردهاند» گفت: «آماری که تاکنون در اختیار من قرار دادهاند، شامل یکسری بیکاری علنی و بیکاری پنهان است. آماری که در مورد بیکاری به من دادهاند، به طور کلی شامل 500 هزار نفر است که البته این آمار قبل از جنگ بوده و طبیعی است که بعد از جنگ به علت مسائل مربوط به جنگ بیکاری جدیدی اضافه شده است. بسیاری از کارخانهها در خوزستان بمباران و تعدادی از کارخانهها تعطیل شده است.» با رواج بیکاری، شهرها چهره جدیدی پیدا کرده بود؛ چرا که بسیاری از بیکاران برای امرار معاش و کسب درآمد روزانه دستفروشی میکردند. تعداد دستفروشان در آن وضعیت، روز به روز بیشتر میشد تا جایی که در خیابانهای اصلی تهران کمتر پیادهرویی مشاهده میشد که به تصرف دستفروشان در نیامده باشد. دستفروشان هر کالایی را میفروختند؛ سپس رفتهرفته مقدار اجناس بیشتر میشد تا آنجا که بردن آنها به خانه در هنگام شب امکانپذیر نبود. بنابراین، اجناس را در صندوقی سنگین قرار میدادند، درش را قفل میزدند، بعد صندوق را به جایی زنجیر میکردند یا جوش میدادند. در گام بعد دستفروشها برای خود سر پناهی ساختند، سرپناهی که روزها آنها را از آفتاب و برف و باران در امان نگاه میداشت ودر شب محل نگهداری اجناسشان بود. این سرپناهها، رفتهرفته تغییر کردند و به دکه تبدیل شدند. کم کم عدهای پیدا شدند که دکه خرید و فروش میکردند یا حتی آن را اجاره میدادند. به این ترتیب، پای کسانی به میدان باز شد که بیکار نبودند و با خرید و فروش و اجاره دکه پول به جیب میزدند، تعداد دکهداران روز به روز بیشتر میشد و گاه در یک خیابان چندین دکه کنار یکدیگر قرار میگرفتند. اینجا بود که شهرداری وارد عمل شد و میخواست دکهها را جمع کند. این حرکت شهرداری اعتراض دکهداران را به دنبال داشت؛ در نتیجه دکهداری به یکی از مسائل روز تهران تبدیل شد. در این زمینه شهرداری تهران اطلاعیهای صادر کرد و در مصاحبهای گفت: «در شرایط فعلی ما از ادامه کار دستفروشان جلوگیری نخواهم کرد؛ ولی اجازه نمیدهیم که دکه ساخته شود؛ زیرا این دکهها بعدا دارای سرقفلی میشود و صاحبان آنها خود را صاحب حق خواهند دانست.» گفتنی است، وزارت کار و دیگر دستگاههای دولتی در زمان جنگ درگیر چنین معضلاتی بودند که ناشی از جنگ و بیکاری و سوءاستفادهها بود؛ به ویژه آنکه جریان دکهداران در سال 60 با گروهکهای تروریستی منافقین پیوند خورده بود و آنها در مسائل خاص امنیتی و رد و بدل کردن و اخبار و جابهجایی سلاح و تجهیزات و غیره نقش ایفا کردند که خودش ماجرای دیگری دارد و به طور جداگانه بحث خواهیم داشت.