صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  جبهه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۳۴۵۹
27 دی‌ماه 1334 به نام مبارک «سیدمجتبی میرلوحی» معروف به «نواب صفوی» گره خورده که به همراه سه نفر از یارانش، شهیدان سیدمحمد واحدی، مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی در مقابل جوخه اعدام شاه قرار گرفتند و با رگبار مسلسل‌های مزدوران وطنی به خاک و خون غلتیدند[...]
پایگاه بصیرت / حسن نوروزی

27 دی‌ماه 1334 به نام مبارک «سیدمجتبی میرلوحی» معروف به «نواب صفوی» گره خورده که به همراه سه نفر از یارانش، شهیدان سیدمحمد واحدی، مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی در مقابل جوخه اعدام شاه قرار گرفتند و با رگبار مسلسل‌های مزدوران وطنی به خاک و خون غلتیدند.
نواب صفوی طلبه جوانی بود که نبوغ سیاسی، شهامت و جذبه خاصش پیوند فوق‌العاده‌ای با پاکبازی، اخلاص و تقوایش داشت؛ از همین رو تأثیر بسیاری بر دیگر روحانیون و طلاب و نسل جوان آن روزگار گذاشت. از جمله شخصیت‌هایی که در سنین نوجوانی از شهید نواب تأثیر گرفت، رهبر معظم انقلاب بود که درباره نواب صفوی و یارانش می‌فرمایند: «من شاید پانزده یا شانزده سالم بود که مرحوم «نوّاب صفوى» به مشهد آمد. مرحوم نواب صفوى براى من، خیلى جاذبه داشت و به کّلى مرا مجذوب خودش کرد. هر کسى هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نواب صفوى مى‌شد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود. من مى‌توانم بگویم که آنجا به‌طور جدى به مسائل مبارزاتى و به آنچه به آن مبارزه سیاسى مى‌گوییم، علاقه‌مند شدم.»
تاریخ معاصر را که ورق بزنیم، یکی از مؤثرترین گروه‌های اسلامی که تأثیر عملکردشان بر مبارزات مردم بیش از همه گروه‌های سیاسی مدعی ملی‌گرایی، وطن‌پرستی و ایران‌دوستی رخ نمایی می‌کند، همین گروه «فدائیان اسلام» است. گروه فدائیان اسلام شهرت خود را مدیون کلام نافذ نواب صفوی و ترورهای با اهمیت و پر سر و صدای اوست.
گام اول گروه فدائیان اسلام در بعد کشوری، رفع موانع ملی شدن صنعت نفت بود. شاه و اطرافیانش به ملی شدن صنعت نفت تمایلی نداشتند؛ برای همین در تقلب علنی که از سوی رژیم شاه و عنصر مزدورش، عبدالحسین هژیر در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی شکل گرفت، نواب صفوی و گروه فدائیان اسلام دست به کار شدند و با مجازات هژیر، باعث ابطال انتخابات تقلبی شده و با تجدید انتخابات دوره شانزدهم، همه شخصیت‌های گروه اقلیت، مانند آیت‌الله کاشانی و محمد مصدق به مجلس راه یافته و بنیاد تصویب قانون ملی‌شدن صنعت نفت را گذاشتند.
نفر بعدی که سدّ راه قانون مذکور شد، «سپهبد رزم آرا» نخست‌وزیر آن دوره بود. او می‌رفت که با قرارداد استعماری دیگری با انگلیس، مبارزات ملت ایران برای ملی‌شدن صنعت نفت را با بن‌بست کامل رو‌به‌رو کنند. در اینجا باز هم این نواب صفوی و یارانش در گروه فدائیان اسلام بودند که با مجازات رزم‌آرا و خارج کردن وی از صحنه، نهضت ملی‌شدن صنعت نفت را به پیروزی کامل رساندند. آنچه حتی خود استعمارگران انگلیسی و البته مدعیان ملی‌گرایی نیز به آن معترف شدند.
سر آنتونی ایدن، وزیر خارجه وقت انگلیس در دوران نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، در کتاب خاطرات خود درباره آن روزها نوشته است: «مجلس نخست‌وزیر (رزم‌آرا) را احضار کرد تا بگوید که آیا ملی کردن صنعت نفت عملی است یا نه؟ او مسئله را به هیئتی از کارشناسان ایرانی ارجاع داد و تمام اعضای این هیئت گزارش دادند که این کار عملی نیست. روز سوم ماه مارس 1951 ژنرال رزم‌آرا این گزارش‌ها را به مجلس ارائه داد و مضامین آن به وسیله رادیو تهران پخش شد و چهار روز بعد رزم‌آرا کشته شد و یک هفته بعد قطعنامه ملی کردن صنعت نفت به وسیله هر دو مجلس ایران تصویب شد.»
نصرالله شیفته، از سردبیران نشریاتی، همچون «باختر امروز» دکتر فاطمی و «مرد امروز» محمد مسعود از روزی که خبر کشته‌ شدن رزم آرا پخش شد، چنین نقل کرده است: «وقتی خبر کشته‌شدن رزم آرا توسط فدائیان اسلام را به دکتر فاطمی دادم، در همان لحظه مهندس حسیبی (از سران جبهه ملی) هم در کنارش ایستاده بود، ناگهان به ساعت مچی خود نگاهی کرد و گفت «الحمدلله. از این لحظه دیگر نفت ایران ملی شده است.»
کلمنت اتلی، نخست‌وزیر بریتانیا نیز با شنیدن خبر کشته‌شدن رزم آرا عمیقاً متأسف شد و گفت: «حیف که یکی از دوستان صمیمی بریتانیا از دست رفت. بریتانیا با ژنرال رزم‌آرا پیمان مودت داشت که از اختلافات دو دولت بر سر مسئله نفت بکاهد و موضوع را فیصله دهد.» شهید نواب صفوی ابعاد روحانی و معنوی بسیار والایی داشت که از دید مورخان پنهان مانده یا در سایه عملیات انقلابی فدائیان اسلام علیه مزدوران شاه قرار گرفته است؛ اما در گفتار و نوشتار برخی دوستان و آشنایان وی آمده است. رهبر معظم انقلاب در این‌باره می‌فرمایند: «... اینها را به‌عنوان چند نفری که فقط بلدند گلوله‌ای از دهانه اسلحه‌ای خارج کنند و به سینه کسی بنشانند، معرفی می‌کردند. حتی بزرگان آن دستگاه جبار منحوس که خودشان مظهر اوباش‌گری و چاقوکشی و الواطی بودند و جزء افرادی به‌شمار می‌رفتند که ارزش نداشتند از آنها یاد شود، به این جوانان مؤمن صالح پاک‌بازِ مخلص و بی‌طمع و بی‌اعتنا به دنیا و به زخارف دنیا، چاقوکش می‌گفتند! بعضی از مردم نیز همین‌طور می‌شناختند و باور می‌کردند و بعضی‌ها هم باور نمی‌کردند و بعضی هم غافل بودند. از مسئله فدائیان اسلام غفلت شد. اگرچه شاید آن زمان، آمادگی هم نبود که بخواهند آنچه را که می‌گفتند- که همان حکومت اسلامی بود- بر سرِ پا کنند. برای این کار، یک حرکت عمومی در درازمدت لازم بود؛ لیکن سخن اینها در بین فریادها و عربده‌های مستانه دشمنان‌شان گم شد.»
یک روزنامه‌نگار پاکستانی که توانسته بود در وضعیت بحرانی اختناق ستمشاهی، با نواب صفوی در مخفیگاه وی دیدار و گفت‌و‌گو کند، درباره شهید نواب صفوی نوشت: «او به هنگامی که از اسلام سخن می‌گفت، همچون عاشقی می‌نمود که دلباخته واقعی است و جز معشوق، چیز دیگری را نمی‌شناسد. چشمان او به هنگام سخن گفتن از اسلام برق می‌زد. اسلام برای او همه چیز بود. او آماده بود که همه چیز خود را در این راه فدا کند و شاید بهترین تعبیر وی از این آرمان‌ها، شعری بود که آن را به فارسی خواند و من ‌ترجمه‌ای از آن را نوشتم: ای فلک، قلبم را دردی فشار می‌دهد، هوایی که تنفس می‌کنم، گویی شعله‌ای از آتش است. من به بیماری می‌مانم که استخوان‌هایش از درد ناله می‌کند و روحم از دوری اسلام از تن جدا می‌شود.»
شهادت نواب صفوی و یارانش، جامعه دینی و حوزوی آن روز را به راستی تکان داد و همه تبلیغات شاه و استعمار مبنی بر کنار ماندن دین از سیاست را به یکباره نزد طلاب و روحانیون خنثی کرد.
رهبر معظم انقلاب درباره تأثیر شهادت نواب در روحیه حوزه‌ها، به ویژه حوزه مشهد می‌گوید: «آن وقتی را که خبر شهادت این جوانان مخلص و مؤمن و پاک‌باز [فدائیان اسلام] به مشهد رسید، فراموش نمی‌کنم. در بین طلاب جوان حوزه مشهد، در آن مدرسه‌ای که ما بودیم، هیجان عجیبی پیدا شد. علت هم این بود که سال قبل یا دو سال قبلش، مرحوم نواب صفوی، این جوان مؤمن روحانی، در همین مدرسه- که اتفاقاً اسم مدرسه، مدرسه نواب است- آمده و سخنرانی کرده بود و نماز جماعت اقامه نموده بود و غوغایی از شور و هیجان به‌وجود آورده بود که تأثیرات او بر روحیه طلاب، در هنگام شهادتش محسوس بود.» پس از شهادت نواب صفوی و یارانش، یک نشریه اسلامی هندی به نام «البعث الاسلامی» با مدیریت شیخ «ابوالحسن علی‌الحسنی الندوی» از دانشمندان معروف هندی نوشت: «مبارزه بر ضد استعمار نیرنگ‌باز و دشمنان اسلام، به ظاهر پس از شهادت رهبران فدائیان اسلام به پایان رسید؛ ولی این مبارزه از نو آغاز خواهد شد، زیرا وظیفه «برادران» در ایران در راه دعوت به سوی خدا و حق، هرگز پایان نیافته و هیچ وقت از بین نخواهد رفت... پس ما پس از شهادت نواب صفوی در نخستین فرصت به سوی انجام وظیفه خواهیم شتافت. امروز جوانان مسلمان ما در دانشگاه‌ها، روستاها و کارخانه‌ها، آماده نبردی همه‌جانبه بر ضد استعمار می‌شوند.»
رهبر معظم انقلاب درباره اصالت و هویت مبارزات شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام می‌فرمایند: «اینها مردمانی بودند که «انّهم فتیة ءامنوا بربّهم». واقعاً جوانانی بودند که به خدا ایمان آوردند و از روی اخلاص، در راه حاکمیت معارف و احکام نورانی اسلام تلاش کردند و در مقابل ظلم و فساد ایستادند...اصلًا قضیه اینها چنین بود که در جهت اسلامی شدن جامعه، مبارزه ضد استبدادی و ضد سلطنتی خودشان را آغاز کردند و متأسفانه در وسط کار، همه‌شان از بین رفتند. البته برای خود آنها خوب شد؛ چون به شهادت رسیدند و به مقام عالی شهادت دست یافتند؛ اما برای جامعه خسارتی بود.»

نام:
ایمیل:
نظر: