صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  دیدگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۸  ، 
شناسه خبر : ۳۴۴۱۱۲
پایگاه بصیرت / یعقوب ربیعی
مصاحبه «رابرت مالی» نماینده آمریکا در امور ایران با برنامه «هارد تاک» شبکه بی‌بی‌سی سه نکته تأمل‌برانگیز داشت. او در مصاحبه با این برنامه گفت: «دیپلماسی هرگز به پایان نمی‌رسد، حتی در شرایطی که ما سرگرم اقدامات دیگر هستیم شامل تحریم، اعمال فشار، مقابله با اقدامات ایران در منطقه و بسیج کردن جامعه جهانی. مذاکرات غیرمستقیمی را با ایران داشتیم و علناً اعلام کردیم که آماده‌ایم مذاکرات غیرمستقیم را ادامه دهیم؛ اما در عین حال برای توقف اقدامات خشونت‌آمیز ایران یا محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران تردید نخواهیم کرد. بنابراین، موضوع بر سر دیپلماسی یا سایر گزینه‌ها نیست؛ موضوعات با همدیگر پیگیری می‌شوند... ما به دنبال تغییر نظام نیستیم؛ چون به‌نظرم به اندازه کافی تجربیات غم‌انگیز برای مهندسی تغییر رژیم، به ویژه در خاورمیانه کسب کرده‌ایم.»
اینکه آقای مالی ادعا می‌کند به دنبال براندازی و تغییر نظام نبوده‌اند، حتی برای خود مالی هم چیزی شبیه طنز است. در اینجا صحبت از دو مبحث است: «خواستن» و «توانستن». اینکه آمریکایی‌ها در 44 سال گذشته تمام توان‌شان را برای براندازی گذاشته‌اند و نتیجه نگرفته‌اند، با اینکه نخواسته‌اند، دو موضوع و مبحث متفاوت است. بنابراین، نکته اول که باید گفت و نوشت، این است که خواستید، ولی نتوانستید.
نکته دوم اینکه صحبت‌های رابرت مالی را باید در کنار مواضع چند ماه گذشته سیاستمداران آمریکا گذاشت تا سناریوی آنها را فهم کرد. برای نمونه، در بحبوحه اغتشاشات «کارین ژان پی‌یر» سخنگوی کاخ سفید گفت: «تمرکز واشنگتن اکنون روی وضعیت ناآرامی‌ها در ایران است، نه مذاکرات هسته‌ای.» از این نمونه مصاحبه‌ها در ایام اغتشاشات از بایدن تا جان کربی و... زیاد داریم. این جلو آمدن‌ها و پا پس کشیدن‌ها را باید بر خط سینوسی اغتشاشات تعبیر و تفسیر کرد. آمریکایی‌ها در مواضع سینوسی هر گاه که به اغتشاشگران و براندازان امیدوار شده‌اند، مواضع رادیکال گرفته‌اند و آنگاه که ناامید شده‌اند، در مذاکره را نشان داده‌اند.
نکته سوم این است که ناامید شدن آمریکایی‌ها را با پالس‌های دیگر هم می‌توان سنجید. پالس اول سفر وزیر خارجه قطر به ایران بود. به پشت پرده‌ها و چیستی پیام وزیر خارجه قطر هم اگر توجه نکنیم، وقتی به صراحت او می‌گوید: «پیام آمریکا را به ایران منتقل کردیم»؛ یعنی اینکه آمریکایی‌ها پس از یک خلسه حاصل از اغتشاشات به میز مذاکرات برگشته‌اند و این همان مصداق دست از پا درازتر است. البته پالس دوم را باید از صحبت‌های «مسیح علی‌نژاد» در رسانه سعودی «اینترنشنال» گرفت. علی‌نژاد به صراحت گفت: «کاخ سفید و دفتر مکرون و رهبران کشورهای غربی از من می‌پرسند، الان انقلاب شما تمام شده و کسی در خیابان نیست، پس چرا نباید به میز مذاکره برگردیم؟»
از این موضوع بگذریم؛ براندازهایی که با حرص و ولع به کمک آمریکا دل بسته و به پایان نظام فکر می‌کردند، امروز باید متوجه شوند که برای آمریکایی‌ها بیشتر از دلقک سر جالیز  یا عروسک خیمه شب‌بازی نبوده‌اند. البته اگر حواله‌های دلاری بگذارد که به این نتیجه برسند؛ چرا که اگر چاه اغتشاشات برای آمریکایی‌ها آبی نداشت، برای براندازان کاسه به دست نان خوبی داشت.

 

نام:
ایمیل:
نظر: