از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی کشورمان همواره در معرض تهدیدآفرینی دشمنان قرار داشته است؛ به همین دلیل نیز نه تنها امام خمینی(ره)، بلکه رهبر معظم انقلاب اسلامی(حفظهالله) نیز به طور مستمر در رابطه با ضرورت هوشیاری در مقابل تهدیدآفرینیهای دشمنان به مسئولان و آحاد ملت هشدار و تذکر دادهاند. برای نمونه، در تاریخ 1 آبان ماه سال 1311 طی سخنانی در جمع فرماندهان گردانهای بسیج، مفهوم جدیدی را با عنوان «نفوذ» به ادبیات سیاسی و امنیتی کشور وارد کردند. معظمله ضمن تشریح چگونگی نفوذ دشمن به ساخت قدرت در کشور، فرمودند: «نفوذ دو جور است: یک نفوذ موردی است، نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریانی است. نفوذ موردی خیلی نمونه دارد، معنایش این است که فرض کنید شما یک دمودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهره آرایششده، بزکشده، با ماسک در مجموعه شما بفرستند؛ شما خیال کنید دوست است؛ در حالی که او دوست نیست، تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی است که این کمترینش است؛ یعنی کماهمّیّتترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است؛ گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مدیری هستید، یک مسئولی هستید، تصمیمگیر هستید، میتوانید یک حرکت بزرگ یا مؤثّری انجام بدهید، اگر چنانچه این حرکت را اینجور انجام بدهید، این به نفع دشمن است. او میآید کاری میکند که شما حرکت را اینجور انجام بدهید؛ یعنی تصمیمسازی. در همه دستگاهها سابقه هم دارد؛ فقط هم دستگاههای سیاسی نیست، دستگاههای روحانی و دینی و مانند اینها هم همیشه وجود داشته.»
همانگونه که مشخص است، نفوذ به مراتب پیچیدهتر از فعالیتهای جاسوسی معمول است؛ چرا که عمدتاً فرد نفوذی به واسطه موقعیتهای کاری، سیاسی و حتی اجتماعی به مراکز و افراد تصمیمگیر نزدیک بوده و از طریق جلب اعتماد آنها به دنبال ایجاد انحراف شناختی و خطای محاسباتی در این مراکز و افراد است. متأسفانه گاه افراد نفوذی از چنان روابط نزدیکی با مراکز قدرت و تصمیمگیر برخوردارند که تصمیمگران هیچ گونه ظن منفی به فرد نفوذی نداشته و به راحتی تحت تأثیر القائات آنها اقدامات خویش را پیش میبرند.
از این رو، امروزه با توجه به تهدیدات پر هزینه و جبرانناپذیر قابل تصور در حوزه جاسوسی و نفوذ، اغلب کشورهای توسعهیافته جهان افزون بر تقویت و روزآمدسازی نهادهای امنیتی و حراستی خود، به شکل عمومی نیز نسبت به آگاهیبخشی حفاظتی در رابطه با پدیده جاسوسی و نفوذ اقدام میکنند. برای نمونه، کشورهای عضو اتحادیه اروپا، آمریکا و حتی استرالیا هر ساله و به شکل مستمر برنامههای فرهنگی و رسانهای گوناگونی را با هدف افزایش آگاهی و هوشیاری افکار عمومی خود نسبت به دو پدیده اجرا میکنند.
افزون بر این، باید به این نکته توجه داشت که دشمن از راهکارهای متنوعی برای نفوذ و تثبیت نیروهای خود در کشورمان بهره میبرد؛ بنابراین همانگونه که آقابکف در خاطرات خود اذعان میکند یک قرن قبل سازمان جاسوسی شوروی برای انتقال امن جاسوسان و نفوذیهای خود به کشورمان اسامی آنها را بهمنزله کسانی که در اتحاد شوروی تحت تعقیب پلیس و نیروهای امنیتی هستند، در روزنامهها منتشر میکرد، در نتیجه این افراد پس از گذر از مرز کشورمان خود را به اولین پاسگاه ایرانی میرساندند و با نشان دادن آن روزنامه و بیان اینکه به دلیل مبارزه با سیستم ظالم حاکم در اتحاد شوروی به مرگ محکوم شدهاند، از مسئولان ایران تقاضای پناهندگی میکردند! آقابکف اذعان میکند که مسئولان ایرانی گاه آنچنان به این افراد و روحیه ضد شورویشان اعتماد میکردند که آنها را در نهادها و سازمانهای حساس به کار میگرفتند!
این نمونه تاریخی به ما یادآور میشود که هیچ بعید نیست امروز دشمنان انقلاب و کشورمان از تجربه 100 سال قبل استفاده کرده و با معرفی افراد وابسته به آنها به منزله دشمنان آمریکا و نظام سلطه به دنبال تثبیت و ارتقای موقعیت پوششی آنها در کشورمان باشند؛ بنابراین، برای مقابله مؤثر با این قبیل توطئهها و توطئههای پیچیدهتر همواره باید هوشیار بود و از غفلت و اعتماد نابجا برحذر بود!