صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۳۴۴۶۷۶

از جمله پرسش‌هایی که در دو دهه اخیر در خصوص دفاع مقدس مطرح بوده، چرایی ادامه جنگ تحمیلی پس از فتح خرمشهر بوده است. پرسش‌کنندگان قائلند ایران می‌توانست پس از این پیروزی بدون هزینه و شرافتمندانه جنگ را به پایان برساند؛ اما نپذیرفت. سؤال‌کنندگان دانسته یا ندانسته توجه ندارند که پس از فتح خرمشهر هنوز اوضاع به وضع قبل از تجاوز بازنگشته بود و عراق پنج هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را در اشغال داشت. عراق همچنان نه تنها تهدیدی برای ایران بود؛ بلکه صدها میلیارد دلار خسارت جبران نشده و بدون تضمین جبران به ایران وارد کرده بود. حال در چنین وضعیتی کدامین راه حل باید پذیرفته می‌شد؟
راه ‌حل اول: بی‌هیچ پشتوانه‌ای آتش‌بس می‌کردیم: آنچه در آن دوران مطرح شده بود، چند طرح آتش‌بس بود و رؤیای صلح از جانب دشمن بعثی ما صرفاً یک سو‌ءتفاهم بود که بین مردم پخش شده بود؛ به گونه‌ای که فرمانده وقت سپاه در سخنانی می‌گوید: «اینکه گفته می‌شود بعد از آزادی خرمشهر چرا صلح نکردید، باید بگویم که هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال بعد از آزادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتش‌بس ارائه شد که اگر قبول می‌کردیم جنگ پنجاه سال به درازا می‌کشید.» حتی آقای ‌هاشمی در کتاب «حقیقت‌ها و مصلحت‌ها» این موضوع را شایعات می‌داند و می‌گوید: «وقتی خرمشهر فتح شد، شایعاتی در مورد پیغام صلح یا دادن پول در کشور مطرح بود، ولی ما که مسئول بودیم، می‌دانستیم این شایعات دروغ است.»
از طرفی هم آمد و شدهای طرف عراقی راه به جایی نمی‌برد و بیش از هر چیز ما را سردرگم می‌کرد. حرف و حدیث‌هایی درباره میزان غرامت زده شد؛ ولی متأسفانه هیچ خروجی نداشت و بعثی‌ها با این آمد و شدها فقط برای خود فرصت می‌خریدند و می‌خواستند ما را دست به سر کنند. به گفته وزیر خارجه وقت نیز در این باره: «نفر اول آقای حبیب شطی، دبیرکل کنفرانس اسلامی بود که برای مذاکره آمد، یک رقمی را ایشان گفت و ما هم یک رقمی مطرح کردیم. قرار شد ایشان جواب بیاورند؛ ولی دیگر خبری نشد. نفر دوم، معاون وزیر خارجه هند بود که تلاش زیادی کرد و با ایشان هم روی رقم بحث کردیم؛ ولی رفت و خبری نشد.»
راه‌ حل دوم: ترک مخاصمه بدون اتمام جنگ راه حل دیگری بود که فراروی ایران قرار داشت؛ به این معنا که ایران راه حل اول را نمی‌پذیرفت، در عین حال از ورود به داخل خاک عراق خودداری می‌کرد و در مرز خود مستقر می‌شد. انتخاب این گزینه با توجه به اینکه عراق «نفت‌شهر» را در اختیار داشت و روی ارتفاعات و مناطق سرکوب مستقر شده و در عین حال به دنبال فرصت برای بازسازی و تجدید قوا بود، چه معنایی داشت؟ آیا با این روش جنگ به پایان می‌رسید یا اینکه عراق پس از تجدید قوا بار دیگر حملات خود را از سر می‌گرفت؟ ضمن اینکه از نظر حقوقی هیچ گونه آتش‌بسی میان دو طرف برقرار نشده بود و بهانه‌های لازم برای از سرگیری مجدد تجاوزات عراق وجود داشت.
راه‌ حل سوم: تنبیه متجاوز با هدف تأمین صلح شرافتمندانه راه حل دیگری بود که ایران انتخاب کرد. امام خمینی(ره) بر این نظر بودند: «امروز که ما قدرت داریم، اگر مجرم را رها کنیم این به معنای آتش‌بس و صلح نیست»، «ضمن اینکه منطق حکم می‌کند، دشمن عقب رانده شده را باید به نحوی مجازات کرد که برای سال‌های سال خیال تهاجم مجدد را از سر بیرون کند.»

نام:
ایمیل:
نظر: