«حسین امیرعبداللهیان» و «فیصلبنفرحان» در چند تماس تلفنی درباره زمان و مکان نخستین دیدار رسمی دوجانبه رایزنی کردند که در نهایت قرعه به نام دیدار در ماه رمضان و پایتخت چین افتاد؛ دیداری که برخی ناظران از آن با عنوان «دیپلماسی افطار» بین دو طرف یاد میکنند[...]
پس از آنکه در اسفندماه سال گذشته توافق اولیه بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین، مبنی بر از سرگیری روابط امضا شد. وزرای امور خارجه دو کشور صبح پنجشنبه، ۱۷ فروردین ماه 1402 پس از هفت سال قطع روابط دیپلماتیک، در پکن رسماً دیدار و گفتوگو کرده و برای گسترش روابط و همکاری دوجانبه بیانیه مشترک امضا کردند.
در این مدت، «حسین امیرعبداللهیان» و «فیصلبنفرحان» در چند تماس تلفنی درباره زمان و مکان نخستین دیدار رسمی دوجانبه رایزنی کردند که در نهایت قرعه به نام دیدار در ماه رمضان و پایتخت چین افتاد؛ دیداری که برخی ناظران از آن با عنوان «دیپلماسی افطار» بین دو طرف یاد میکنند.
آنگونه که در بیانیه مشترک ایران و عربستان در شهر پکن آمده، دو طرف توافق کردند، نمایندگیهای دو کشور طی زمان مورد توافق بازگشایی شود و اقدامات لازم را برای گشایش سفارتخانههای دو کشور در ریاض و تهران و سرکنسولگریهای این دو کشور در جده و مشهد صورت دهند. از سرگیری سفر حج عمره، همکاریهای امنیتی و مبادلات اقتصادیـ تجاری از دیگر مفاد بیانیه مشترک به شمار میآید.
پیشینه تنش در روابط
مناسبات تهران و ریاض به دنبال اعدام «شیخ نمر باقر النمر» روحانی شیعه برجسته عربستان سعودی و حمله به سفارت ریاض در تهران، به تیرگی گرایید و سعودیها در ۱۳ دی ۱۳۹۴ روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کردند.
مناسبات جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به عنوان دو کشور بزرگ و دو قدرت منطقهای، طی سالهای اخیر توأم با اختلاف و تنش زیادی در حد جنگهای نیابتی بوده است. اختلافات دو طرف، به ویژه در بحران سوریه و جنگ یمن به اوج رسید.
ریشهها و دلایل این تنش را میتوان در محورهای گوناگونی، همچون رقابت ایدئولوژیک، تقابل گفتمان مقاومت و سازش، عرصههای نفوذ و نیز حوزه انرژی خلاصه کرد.
اهداف و انگیزههای آشتی
با امضای توافق بین تهران و ریاض با وساطت چین به نظر میآید دو طرف قصد عبور از اختلافات گذشته را داشته و خواهان آرامش و ثبات تازه در منطقه هستند.
به نظر میآید، سعودیها با توجه به افول و عقبنشینی آمریکا از منطقه به این جمعبندی رسیدهاند که دیپلماسی روابط با شرق را تقویت کنند و به این منظور از سطح تنشهای منطقهای کاسته و با رقیب دیرین خود به آشتی برسند.
در سطح داخلی، محمدبن سلمان، ولیعهد جوان و بلندپرواز عربستان سعودی، پس از ناکامی در ماجراجوییهای خود در منطقه به ویژه جنگ یمن، به این نتیجه رسیده که تداوم این روند موقعیت خود و منافع کشورش را به مخاطره خواهند افکند؛ به ویژه آنکه به عنوان پادشاه جوان آینده سعودی، متولی پروژههایی، مانند طرح 2030 بوده و برای موفقیت در این پروژهها و جذب سرمایهگذاری خارجی، نیازمند ثبات و امنیت است.
برخی کارشناسان غربی با تأکید بر این نکته معتقدند، عربستان امیدوار است که با ایجاد روابط با ایران در تقابل احتمالی بین ایران و ایالات متحده نقشی داشته باشند، زیرا مطمئن نیستند که واشنگتن از آنها محافظت کند.
از طرفی، جمهوری اسلامی ایران همواره بدون قید و شرط از احیای روابط با عربستان سعودی استقبال کرده و این امر را عامل ثبات منطقه و مانعی بر سر راه نفوذ و اختلافافکنی آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی در منطقه میداند.
نقشآفرینی قدرت شرق
در این میان، از نقش برجسته چین به منزله یک قدرت شرقی که درصدد توسعه نفوذ خود در غرب آسیا در مقابل توسعهطلبی غرب است، نباید غفلت کرد. چین خواهان ثبات خاورمیانه برای حفظ بازارهای خود و ایجاد روابطه متوازن با همه کشورهای منطقه بوده و به همین دلیل سیاست تنشزدایی در غرب آسیا را دنبال میکند.
شاید با توجه به این واقعیت است که خبرگزاری آمریکایی «آسوشیتدپرس» اذعان کرده است، توافق بین تهران و ریاض نشاندهنده یک پیروزی دیپلماتیک برای چین است؛ زیرا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تصور میکنند که آمریکا نقش و نفوذ گذشته خود را در منطقه از دست داده است.
در این راستا، «شی جین پینگ» رهبر چین در اولین سخنرانی همزمان با آغاز سومین دوره ریاستجمهوری خود تأکید کرد، پکن باید در «اصلاح و ساختن نظام حکمرانی جهانی» مشارکت فعالانه داشته و مروج «ابتکارات امنیتی جهانی به منظور توسعه صلح جهانی» باشد. از این منظر میتوان گفت، میانجیگری بین تهران و ریاض یکی از گامهای رهبر چین در راستای تحقق راهبردهای مذکور قلمداد میشود.
دستاوردها و دورنما
دستاوردهای این توافق، از یک طرف متوجه دو ملت و دولت ایران و عربستان خواهد شد و از طرف دیگر، نظم و ثبات و امنیت منطقه را به سمت و سوی بهتری سوق خواهد داد. در این راستا، برخی تحلیلگران از «نظم نوین منطقه» پس از آشتی تهران و ریاض سخن گفتهاند که البته تحقق کامل آن منوط به مقابله با سنگاندازی مخالفان نظم جدید منطقه، به ویژه رژیم صهیونیستی است.
پایان جنگ یمن، خروج سوریه از انزوا و بالاخره تقویت آرمان فلسطین و به حاشیه رفتن روند عادیسازی روابط با رژیم غاصب و در یک کلمه غلبه «گفتمان مقاومت»، از دیگر دستاوردهای رفع تنش بین ایران و عربستان به شمار میرود. نکته قابل توجه آنکه نشانههای این امر شامل طرح جدید آتشبس در یمن و دعوت عربستان از سوریه برای شرکت در نشست آتی اتحادیه عرب در ریاض، قابل مشاهده است.
همچنین، میتوان پیشبینی کرد به دنبال آشتی ایران و عربستان، سایر کشورهای عربی به ویژه مصر به سمت ازسرگیری مناسبات با جمهوری اسلامی گام برخواهند برداشت.
در پایان در باره چشمانداز توافق اخیر بین ایران و عربستان سعودی باید گفت، تضمین و تداوم مناسبات بین دو طرف مرهون اراده دو طرف به ویژه از سوی سعودیهاست.