«خرج چو از کیسه مهمان بود / حاتم طائی شدن آسان بود». این ضربالمثل مصداق بارز این روزهای فوتبال ماست. تیمهایی که ادعای خصوصی بودن و حرفهای بودن میکنند، هر روز با هر بهانهای دست به دامان دولت میشوند تا دولت را سرکیسه کنند. کار تا جایی لوث میشود که در آخرین مورد ادعا شده است، یک چک چند بار از سوی باشگاه استقلال و با فشار به دولتیها نقد شده است. اینجا صحبت از پرسپولیس یا استقلال نیست؛ مشخص نیست اگر پرونده تیمهای دیگری را که با اتصال به حسابهای بیحساب و کتاب شرکتهای دولتی وصلند، بگشاییم داستان از این دو باشگاه بغرنجتر نباشد.
ما باید چه کنیم؟
نو شویم: این سؤال سهل و ممتنعی برای فوتبال ماست که باید برای رفع این مشکلات در فوتبالمان چه کنیم؟ سهل و آسان بودنش از این روست که مروری بر آنچه در تاریخ فوتبال دنیا گذشت، میتواند یک تجربه راهگشا برای فوتبال ما باشد. ممتنع و سخت بودن از این نظر است که فوتبال ایران به حلقه بسته مدیریتی خورده است که یک تیم بارها دچار مدیریت یک مدیر میشود که پیش از این و بارها آزمایش خود را پس داده است. اسیر همین مدیران شدن سبب شده است که هیچ کسی به فکر تحول نیفتد.
قرارداد نو بنویسیم: در همین نبود تحولها و مدیریتهای فرتوت با یک مربی بلژیکی قراردادی بسته میشود که سرجمع دریافتی و پولی که از شکایت نصیبش شد، به دلار آن روز حدود 100 میلیارد و به دلار امروز بیش از 250 میلیارد میشد؛ آن هم برای حدود شش ماه. بنابراین، دومین بایستگی برای رفع اشکالات ما افزایش آگاهی ما به فوتبال مدرن، به ویژه حوزه قراردادنویسی است.
نیت نباشیم: گام سوم در فوتبال ما واگذاری فوتبال به بخش خصوصی (نه خصولتی) به صورت واقعی است. ما در جامعه شناسی عبارتی داریم به عنوان نیت NEET. نیت فرزندی است که نه کار میکند و نه درآمدی دارد و صرفا بر پایه داشته پدر خرج میکند. تا زمانی که فوتبال ما خصوصیسازی نشود، مانند بچه پولداری است که دستش در جیب پدر است که هزینه تمام عیاشیها و خوشگذرانیهایش به پای جیب پدر نوشته میشود. بر همین اساس، باید به فکر یک منبع درآمد پایدار برای فوتبال، به ویژه باشگاهها بود.
شفاف باشیم: راهکار دیگر در عرصه فوتبال ما شفاف کردن همه ورودیها و خروجیهای فوتبال از درآمدها، مخارج، میزان قراردادها و... است. تا این مخارج شفاف نشود، مطمئن باشید از چاله ویلموتس به چاه امثال استراماچونیها میافتیم.
حسابرسی کنیم: در دنیایی که حسابرسی از شرکتهای دولتی و خصوصی یک الزام به شمار میآید، حسابرسی از یک تیم فوتبال به واسطه تأثیرگذاری بستر اجتماعیاش الزام بیشتری دارد. حسابرسی دقیق موجب میشود تیمی نتواند یک چک را چند بار و از جیب مردم نقد کند و آخرش هم همگان شاکی باشند، دیگر مربیای به یک باره غیبش نمیزند و بعد مدعی شود.
البته ورود به بازار سرمایه و بورس یکی از راههایی است که خوشبختانه سرانجام سال گذشته به مرحله اجرا درآمده و سهام این دو باشگاه در بورس عرضه شد.