بیستم فروردین امسال، دقیقاً 30 سال از روزی که «سیدمرتضی آوینی» از زمین فکه به آسمان پر کشید و ابدی شد، میگذرد. آوینی را با القاب و عناوین بسیاری توصیف و معرفی کردهاند که مهمترین آنها، «سید شهیدان اهل قلم» یا «الگوی هنر انقلابی» بوده و حق هم همین است. او آبرو و نماد جریان هنر انقلابی با همه شاخصهها و مبانی آن است، اما واقعیت این است که آوینی بیش و پیش از اینکه هنرمند انقلابی یا سید شهیدان اهل قلم باشد، نماد و مظهر تحول در بستر انقلاب اسلامی و پیام امام راحل(رضوانالله علیه) است.
آوینی درست در همان زمانی که بدون تعارف و لکنت زبان، مبانی فکری و هنری غرب را به چالش میکشید و اصلاً برایش مهم هم نبود که جریان به اصطلاح روشنفکری نوظهور در اوایل دهه هفتاد، چه برچسبهایی برایش ردیف میکنند، همان زمان با صراحت میگفت، من از راه طی شده با شما حرف میزنم! و این یعنی، خوب میدانم دیگران چه میگفتند و امام خمینی(ره) و مکتب او چه میگوید. سیدمرتضی به قول خودش از ریش پروفسوری تا سیبیل نیچهای را تجربه کرده و کتابهای منورالفکرانه را با خود این ور و آن ور برده بود، اما بعدها فهمیده بود که تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمیشود و به همین دلیل، با اعتقاد و ارادت از حقانیت اسلام و انقلاب اسلامی و تعارض آن با جریان لیبرالیسم فرهنگی حرف میزد.
خلاصه کلام اینکه، آوینی به دلیل همین تجربه و راه طی شده، نه اهل افراط بود و تکفیر و نه اهل تفریط بود و وادادگی؛ یعنی دقیقاً همان چیزی که جریان رسانهای و هنری امروز کشور، تشنه آن است. امروز جریان هنری و رسانهای کشور، به ویژه در بین دغدغهمندان و دلبستگان امام(ره) و انقلاب او، به شدت نیازمند الگوی فکری و شخصیتی شهید آوینی است، وگرنه بدون تعارف قافیه را میبازد! حالا یا با تفریط و خودباختگی و هضم شدن در شعارها و گفتمانهای دهن پرکن و غالب، یا با افراط و تندروی به بهانه حفظ اصول و مبانی. این مسئله برای همه فعالان فرهنگی، هنری و رسانهای کشور، به ویژه آنها که در رسانه ملی به منزله خط مقدم مواجهه فرهنگی با دشمن سرگرم هستند، یک نیاز مبنایی و از نان شب واجبتر است.