«غریب» بیش از یک ماه است که روی پرده نقرهای سینما رفته است تا بخشی از زندگی یکی از قهرمانان و اسطورههای این مرز و بوم را روایت کند؛ چهرهای که میتوان گفت از تأثیرگذارترین فرماندهان دوران دفاع مقدس و شاید مانند اسم فیلمش، یکی از غریبترین آنها باشد. فراز و فرودهای زندگی سردار شهید «محمد بروجردی» مختص دوران دفاع مقدس نبوده است؛ بلکه دوران نوجوانی و ابتدای جوانیاش هم که در سالهای قبل از انقلاب گذشته، با این فراز و فرودها و مبارزات همراه بوده و حتی در سکانسی از فیلم «غریب» نیز خود شهید بروجردی به این موضوع اشاره میکند و میگوید: «من دوران نوجوانی و جوانیام را در کنار اسلحه خوابیدهام.»
با این حال، نویسنده و کارگردان برشی از زندگی این شهید را برای به تصویر کشیدن انتخاب کردهاند که به جرئت میتوان گفت بهترین انتخاب بوده است؛ چراکه شخصیت شهید بروجردی در یکی از برهههای حساس تاریخ کشورمان روایت شده است؛ یعنی روزگار حملات ناجوانمردانه گروهکهای تجزیهطلب و تروریستی کومله و دموکرات به شهرهای استان کردستان در سالهای 1358 و اوایل 1359 و کشتار مردم بیدفاع، آن هم با شعار دفاع از خلق کُرد! ادعایی که امروز هم هر از چندگاهی از سوی پسماندههای این گروهکها تکرار میشود. «غریب» خیلی خوب توانسته برگی از تاریخ این برهه حساس از تحولات کشورمان را روایت کند.
فیلمنامه قوی و چیدمان دقیق
به جرئت میتوان گفت، در «غریب» همه چیز خیلی خوب کنار هم چیده شده و هر یک، دیگری را تکمیل کرده است. بدون مبالغه، فیلمنامه اثر خیلی باسلیقه نوشته شده است و این به دلیل نوع پردازش و چیدمانی است که در کل داستان وجود دارد. بیننده برعکس بسیاری از فیلمهای دفاع مقدسی سالهای اخیر، دیگر داستان را گم نمیکند؛ بلکه تمامی صحنهها و سکانسها بجا و درست کنار هم چیده شدهاند. این به معنای آن است که بیش از اینکه قرار باشد بیننده در تکاپوی پیدا کردن ارتباط هر سکانس با سکانس دیگر باشد، برعکس تحت تأثیر اتفاقاتی است که در هر صحنه رخ میدهد. فیلمنامه «غریب» قوی است و از جای خوبی شروع میشود؛ از جایی که در حقیقت پایان داستان است و بعد با یک فلشبک به گذشته، از روایت خطی اجتناب میکند. این فلشبک ما را وارد عشق و مراسم عروسی یک دختر و پسر جوان کُرد میکند و به بهانه ماجرای همین دو جوان است که بسیاری از شخصیتپردازیهای مورد نظر به خوبی و با درایت از همان ابتدای داستان شکل میگیرد؛ از شخصیتپردازی تروریست معروف به «کاک شوهان» گرفته تا تمامی افرادی که در گروهک کومله در کنارش قرار گرفتهاند.
کارگردانی همراه با احساس و معرفت
اما در کنار فیلمنامه خوب کار، کارگردانی بسیار خوب «محمدحسین لطیفی» آنچنان در خدمت فیلمنامه قرار گرفته است که در حقیقت بار دیگر استعداد این کارگردان توانمند و پیشکسوت را به رخ مخاطب میکشد. لطیفی در «غریب» بار دیگر نشان داده است، خیلی خوب کارش را بلد است. مهم نیست که این کار در دل یک قالیشویی باشد، مانند سریال طنز «دودکش» یا در صحنههای جنگ چریکی. بارزترین خصلت کارهای لطیفی این است که کارهایش سرشار از احساس است و حتی اگر گاهی این احساس به شعار هم تبدیل میشود، آنقدر خوب آن را درمیآورد که حتی آن شعار نیز دوستداشتنی میشود.
اکران در زمان نامناسب
یکی از مهمترین امتیازهای ویژه «غریب»، بازی بابک حمیدیان است. هرکس که کتابهای زندگینامه شهید بروجردی را مطالعه کرده باشد، قطعاً به این امر واقف است که شخصیت این شهید بزرگوار، یکی از آرامترین شخصیتها در میان فرماندهان دفاع مقدس بوده است. در این فیلم نیز بارها به همین خصوصیت شهید اشاره میشود و بابک حمیدیان به خوبی توانسته است نمایی از شخصیت «مسیح کردستان» را به مخاطب ارائه دهد. در واقع، حمیدیان آنقدر خوب از عهده نقشش برآمده است که مخاطب در طول فیلم گاهی فراموش میکند که این همان بابک حمیدیان است که پیش از این در نقشهایی با حرکات تند و جنب و جوش زیاد درخشیده بوده است.
فیلم لطیفی در زمان خوبی اکران نشد. نوروز همیشه بهترین زمان برای اکران است و همه تولیدکنندگان برای اکران فیلمشان در این بازه زمانی بسیار مشتاق هستند؛ اما امسال به دلیل همزمانی ماه رمضان و عید نوروز، تا حدی میتوان گفت که «غریب» در گیشه هم غریب واقع شد. انتظار میرود از این پس چنین فیلمهایی با تبلیغات بسیار گستردهتری چه در تلویزیون و چه در سطح شهرها به مردم معرفی شوند.