صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  جبهه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۴۹۹
پایگاه بصیرت / حسن نوروزی
عیسی(ع) به حواریون گفت: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول می‌دهید آن را برآورید، بگویم.» حواریون گفتند: «هر چه امر کنی اطاعت می‌کنیم.» عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. حواریون در خود احساس ناراحتی ‌کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی(ع) را بپذیرند، تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همین‌‌ که کار به انجام رسید، حواریون گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را می‌شستیم، نه تو پای ما را.»
عیسی(ع) فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد، «عالِم» است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهده‌دار تعلیم و ارشاد مردم می‌شوید، راه و روش خود را تواضع و خدمت خلق قرار دهید. اساساً حکمت در زمینه تواضع رشد می‌کند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت می‌روید، نه در زمین سخت کوهستان.»
روز معلم به نام استادی گره خورده که درس را نه در قیل‌وقال‌ها و اندیشه‌ها، بلکه در اندیشیدن و در عمل یاد گرفته بود. استادی که در پای مکتب استادانی، همچون امام خمینی(ره) قد کشیده بود و رسالت تبلیغی‌اش را با عمل و تعلیم آمیخته بود. پس احترام و تکریم چنین شخصیتی کمترین وظیفه ماست؛ زیرا او معلم راستینی بود که در نگاه اسلام شخصیت‌ساز بود. ثمره تعلیم و تربیت و منبرهای او شاگردانی بود که در کارزار عشق و در جبهه‌های حق علیه باطل معلمی را به بهترین شکل ممکن مشق کردند. معلمانی که با آغاز جنگ به ندای امام خمینی(ره) لبیک گفتند و برای دفاع از کیان این مرزو بوم روانه سنگرهای رشادت و حماسه شدند تا سند درس‌آموزی را با زیباترین مهر به پایان برسانند که آن، مهر شهادت بود. معلمانی که قید تعلقات دنیایی را زدند تا به آخرت ابدی ملحق شوند و در فراخوان ولایت دست بیعت دادند تا بند کمر مستکبریان را خم کنند. همین معلمان بودند که نوجوانانی تربیت کردند که به کاروان عشق پیوستند. معلمانی که کلاس درس و تحصیل را به جبهه‌ها بردند. به قدر مسلم معلمان و استادان بودند که در طول دوران طاغوتیان با نصایح و درس‌های ازخودگذشتی خود نسل‌های جبهه و جنگ را آماده و قدرتمند کردند تا با بصیرت در برهه‌های حساس نظام به میدان‌های دفاع از کیان وطن پا نهند.
فرهنگیانی که تعلیم و تربیت با خون و پوست آنها عجین شده بود، انبیاء‌صفتانی که استادشان پیرجماران شد و سنگر جهاد علم را در خاکریزها ترک نکردند.
این معلمان گوش به فرمان توصیه امام خمینی(ره) که فرموده بود: «هر چه می‏توانید در تحصیل علوم جدی و کوشا و در اخلاق و اعمال و کردار نیک کوشش کنید که برای آتیه میهن‌تان افتخارآفرین باشید»، سرداران و سربازانی را تربیت کردند که درس ایثار و شهادت را در سنگر و میز و نیمکت با محبت به رزمندگان محصل بر لوح دل‌شان حک کنند تا بعد از جنگ کسانی باشند که درخت تنومند این نظام را با علم و دانش خود بارور کنند. استادانی که دل مشغولی پدران و مادران رزمندگان را در زمینه تحصیل مرتفع می‌کردند و خیال آنها را از تحصیل فرزندان‌شان آسوده می‌کردند، در واقع نیت‌های مقدس نوجوانان را که سودای خدمت به اسلام را در سر می‌پروراندند، با آموزش‌های خود جلا می‌دادند. بدون شک، پاسداشت قدر و منزلت چنین انسان‌هایی که خالصانه در پرتو خورشید تعلیم و تربیت الهی، به شکوفا کردن استعدادهای نهفته دانش‌آموزان همت می‌گمارند و در اوج لطافت و پاکی، بذر محبت و مهر را در سرزمین قلب تشنگان وادی معرفت می‌کارند، در روز و ماه و فرصتی معین میسر نیست؛ اما به رسم یاد بود تکه‌هایی از خاطرات و وصایای آنان را می‌آوریم. بخشی از وصیت‌نامه شهید فلاح تفتی: «آموزگاران و دبیران عزیز، شما قشری هستید که پرورش‌دهنده آیندگان این مملکت هستید، لذا توصیه می‌کنم با بالا بردن معلومات خود کمال سعی و تلاش را نمایید و با منتقل ساختن آن به دانش‌آموزان در راه بالا بردن تخصص آینده‌سازان این مملکت سهیم باشید که مقدمه آن خودسازی است، پس خود را تهذیب نمایید تا دیگران از شما درس بگیرند.
دانش‌آموزان عزیز در راه تهذیب خود کوشا باشید که اگر خود را در این موقعیت سنی بسازید رستگار دو عالم می‌شوید. در ضمن تهذیب به تحصیل علوم همت گمارید که کشور اسلامی نیاز به افراد متخصص دارد.» چه زیباست این خاطره از معلم شهید«سیدعلی ابراهیمی» که در روستای بشل سوادکوه درس زندگی را دیکته می‌کرد: «دانش‌آموزان حاضر در کلاس از نظر بضاعت مالی به دو دسته تقسیم می‌شدند و از آنجا که عده‌ای از وضعیت مناسب‌تری برخوردار بودند، تفاوت‌های ظاهری میان بچه‌ها شکل می‌گرفت. در این میان عده‌ای از دانش‌آموزان کلاس که توانایی تأمین هزینه‌های اصلاح موی سر خود را نداشتند، برای آنکه هزینه کمتری را برای اصلاح بپردازند، مجبور بودند تا موهای خود را از ته بتراشند و به همین دلیل در عالم کودکی در مقابل دیگر دانش‌آموزان کلاس، احساس خجالت و سرافکندگی می‌کردند. از این‌رو شهید برای آنکه این کار را در نگاه بچه‌ها، امری عادی جلوه دهد، موهای سر خود را از ته می‌تراشید تا بچه‌ها با مشاهده شباهت میان خود و معلم‌شان، هیچ خجالتی از این حیث به خود راه ندهند.»
یا این وصیت معلم شهید «اصغر دفتری» که این چنین از حقانیت انقلاب دفاع می‌کند و می‌نویسد: «ما جوانان ایران برای خشنودی خداوند متعال به جبهه حق علیه باطل می‌رویم تا حقانیت جمهوری اسلامی را با خون خود امضا کنیم و مشت محکمی بر دهان یاوه سرایان زمان بکوبیم.»
یادمان نرود که حدود 5 هزار معلم شهید در دوران دفاع مقدس و ۱۵۸ شهید معلم ترور تقدیم انقلاب اسلامی شده که نشان‌دهنده حضور مؤثر آنان در جبهه‌های حق علیه باطل و صحنه‌های گوناگون انقلاب اسلامی است.
نام:
ایمیل:
نظر: