صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  صفحه اول >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۰  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۶۲۱
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی
با گذر ایام در سالی که به انتخابات ختم خواهد شد، روز به روز بر فعالیت احزاب و شخصیت‌های سیاسی افزوده می‌شود. این فعالیت‌ها اقدامات مثبتی است که می‌توان به استقبال آن رفت؛ چرا که موجب تقویت انگیزه‌های افکار عمومی برای مشارکت در انتخابات شده و حاصل آن شکل‌گیری انتخاباتی باشکوه خواهد بود. در همین زمینه بخشی از جریان اصلاح‌طلب و حامیان جریان اعتدال که روزگاری در ائتلاف با هم دولت یازدهم و دوازدهم را اداره می‌کردند برای ورود به انتخابات اسفند ماه خود را آماده می‌کنند. البته این دو جریان سودای بزرگ‌تری را نیز در سر می‌پرورانند، آنها عبور از رقیب دیرینه خود و تسلط بر مجلس دوازدهم را مقدمه‌ای برای موفقیت در انتخابات سال 1404 دانسته  وسودای آن دارند که دولت آقای رئیسی را یک دوره کنند! 
برگزاری جلسه اخیر اتاق فکر حزب کارگزاران سازندگی را می‌توان نمونه ای از همین تلاش‌ها ارزیابی کرد. «عباس عبدی» از جمله افرادی بود که  دعوت حزب کارگزاران  را  پذیرفت تا در این نشست بگوید «افراد و گروه‌های میانه چطور می‌توانند به یک نیروی مؤثر تبدیل شوند؟» او در این نشست اظهار می‌کند: «برخلاف فضای رسانه، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد مردم اکثرا به خط وسط باور دارند. آنها از جنبش مهسا حمایت می‌کردند، اما با آن همراهی عملی نکردند. بنابراین، شما اول باید خودتان را ثابت کنید تا بعد قابل باور بشوید.» اظهاراتی که درباره آن توجه به چند نکته ضروری است.
 اولاً این تعبیر که «مردم با اغتشاشگران همراهی نکردند» تنها گزاره قابل اثباتی است که آقای عبدی می‌تواند مدعی آن شود؛ اما ادعاهای دیگری که «اکثریت مردم به خط وسط باور دارند و از اغتشاشات حمایت کردند» ادعای بدون پشتوانه‌ای است که عبدی ناتوان از اثبات آن است.
ثانیاً آقای عبدی باید ابتدا خط میانه را تعریف کند! بدون تردید، آنچه ایشان «جنبش مهسا» می‌خواند، رنگ و بویی از اعتدال و میانه ندارد؛ بلکه خط خشونت‌طلبی و قانون‌شکنی است که در ادبیات سیاسی خط رادیکالیسم خوانده می‌شود. 
ثالثاً واقعیت آن است که اکثریت جامعه هیچ‌گاه در مقام حمایت از بلوای پاییز بر نیامد، بلکه این جنگ ادراکی و رسانه‌ای دشمن بود که حتی امثال عباس عبدی را نیز فریفته و خود را اکثریت جلوه داده است. دیدگاه اکثریت مردم را باید در راهپیمایی 22 بهمن دید که به اذعان خود اصلاح‌طلبان، مردم بسیار بیش از 22 بهمن‌های یک دهه گذشته در آن حضور یافته بودند و نشان دادند ساختار شکنان  اقلیتی بیش نیستند که با دوپینگ رسانه‌ای پف کرده و ضریب خورده‌اند!
حقیقت آن است که اصلاح‌طلبان وقتی می‌توانند مدعی خط وسط و میانه شوند که ابتدا مرزهای خود را بر رادیکال‌ها تعریف کرده و از تندروی‌های براندازانه آنها برائت بجویند. خطی که در فضایی که آقا عبدی آن را جنبش مهسا می‌نامد، به دنبال براندازی و بازگرداندن پهلوی و قدرت بخشی به تجزیه‌طلبان بود و اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه حاضر نشدند به درستی نسبت به این جریان موضع‌گیری کرده و افکار عمومی را نسبت به ماهیت آنان هوشیار کنند.همچنین این اردوگاه از معضلات فراوانی، چون فقدان انسجام درونی و چنددستگی و تشتت، بحران هویت و ابهام در تعریف اصلاحات، رشد تفکرات رادیکال و براندازانه در مواجهه با حاکمیت و عبور از قانون اساسی، فقدان الگویی مشخص برای حکمرانی و... رنج می‌برد و برای آنکه بتواند در انتخابات پیش‌رو موفق باشد، باید بتواند بر این چالش‌ها فائق آید.
نام:
ایمیل:
نظر: