غارت اموال سایر کشورها در سفرهای به ظاهر اکتشافی و تجاری از سوی اروپاییها، یکی از خصوصیات استعمار کلاسیک بود. مهاجمان اولیه که برای تجارت به این سرزمینها میرفتند، به طور کامل خلق و خوی گروههای غارتگر را داشتند؛ چرا که اروپاییها چیزی نداشتند تا در مقابل این کالاها عرضه کنند... . اینگونه غارت و دزدی و تجارت، البته موجب جمع شدن سرمایه در دست اروپاییها شد. بین سالهای 1521 تا 1660، دولت اسپانیا 200 تن طلا و 1800 تن نقره از آمریکا غارت کرد.
در دست نوشتههای موجود در فلورانس، در متنی به زبان نائواتل آمده است که «اسپانیاییها در هنگام دستیابی به طلا «غرق شعفند و مثل میمون طلاها را بر میدارند و بالا میبرند و با چنان حالتی مینشینند که خوشحالی شدیدشان را نشان میدهد. انگار قلبشان جوان و روشن شده است. بله، اینجا درست همان چیزی وجود دارد که آرزوی دست یافتنش را دارند. سر از پا نمیشناسند. حرص لگام گسیختهشان مشهود است. حرصشان به طلا مانند خوک گرسنه است به غذا.. طلای غصب شده، آتش طمع اسپانیاییها را فرو ننشاند. آنها تا سالیان متمادی کف دریاچه مکزیکو را برای پیدا کردن طلا و اشیاء قیمتی میکاویدند؛ چون میپنداشتند سرخپوستان آنها را مخفی کردهاند.
در اثر غارت معادن طلا و نقره مکزیک و پرو بین سالهای 1493 و 1520 برابر 5800 کیلوگرم طلا و 47000 کیلوگرم نقره از آمریکا به اروپا حمل شد. همینطور بین سالهای 1545 و 1560 حدود 8510 کیلوگرم طلا و 311600 کیلوگرم نقره به اروپا حمل شد. در نتیجه بین سالهای 1500 تا 1620 ذخیره فلزات گرانبهای اروپای غربی هشت برابر شد.
در آفریقا علاوه بر اینکه بردهداری صدمات جبران ناپذیری به توسعه و تکامل آفریقا وارد آورد؛ بلکه منابع مادّی دیگر آن نیز تاراج شد؛ برای نمونه، تجارت عاج همانند تجارت برده موجب تلف شدن ثروتهای طبیعی این منطقه شد؛ به گونهای که صدها هزار فیل در این دوره از بین رفتند و به علاوه، تجارت عاج، خود موجب نابودی نیروی انسانی این قارّه نیز شد؛ چنانکه از هر پنج نفر باربری که عاج فیل حمل میکردند، فقط یک نفر زنده به ساحل میرسید و در آنجا هم معمولاً به عنوان برده فروخته میشد. در آفریقای جنوبی، سرزمینهای وسیعی چون رودزیای شمالی و جنوبی، به چنگ بریتانیا افتاد و آنها معادن عظیم طلا، مس و اراضی حاصلخیز این سرزمینها را غصب کردند و بومیان را به بردگی کشیدند.