حواشی مربوط به سریال «رهایم کن» بار دیگر نشان داد، شبکه نمایش خانگی همچنان در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرد. ماجرا از این قرار است که از 28 بهمن سال 1401 مجموعه «رهایم کن» از طریق یکی از سکوهای نمایش برخط فیلم و سریال عرضه شد. این سریال، از آن تاریخ تاکنون بدون وقفه و منظم به صورت هفتگی از سکوی مربوطه پخش شده است. تا اینکه اردیبهشت امسال، بنرهای تبلیغاتی این سریال در سطح شهر تهران نصب شد و در معرض دید عموم قرار گرفت. ناگهان اعتراضاتی برانگیخته شد مبنی بر اینکه چطور سریالی بدون مجوز، اجازه تبلیغ، آن هم در این سطح گسترده و با شمارگان بالا یافته است؟ در نهایت نیز پس از برملا شدن فقدان مجوز برای نمایش این سریال، وزارت ارشاد مجوز تبلیغات محیطی آن را ابطال کرد و بنرهای مربوط به آن هم جمعآوری شد.
اما سؤال اساسی این است که چرا یک سریال، بدون مجوز به نمایش درآمده است که حالا بر سر اجازه تبلیغ آن بحث و جنجال شده است؟ این اولین بار نیست که یکی از سکوهای نمایش برخط محصول خودش را بدون مجوز روی خط اکران برده است. این سکو قبلاً هم سریالهایی را بدون دریافت اجازه از نهادهای مربوطه پخش کرده بود! این مسئله، از ضعف مدیریت گذشته است و گویای آشفتگی و به عبارت صریحتر، نبود مدیریت و نظارت در این حوزه است. وگرنه، چطور ممکن است تولیدکننده آثار فرهنگی، بدون دریافت مجوز، محصولش را ارائه کند؟ گویا یکی از دلایل این مسئله، تفاوت سریالهای تولید شده با فیلمنامه مجوزگرفته است. در سینما، این مسئله سالهاست که با یک آییننامه صریح و غیرقابل نادیده گرفته شدن حل شده است؛ یعنی طبق آییننامه مصوب سال 1382ـ در دوران دولت اصلاحاتـ نسخه نهایی یک فیلم سینمایی باید با فیلمنامه اولیه تطابق داشته باشد؛ وگرنه مجوز نمایش نخواهد گرفت؛ یعنی اگر فیلمی با فیلمنامهای مجوز «ساخت» بگیرد، اما فیلم تولید شده با آن مجوز با فیلمنامه تصویب شده تفاوت داشته باشد، مجوز «نمایش» نمیگیرد؛ اما در شبکه نمایش خانگی چنین روندی وجود ندارد. در نتیجه، طی ماههای اخیر بارها شاهد بودهایم که نسخه نهایی برخی سریالها، با فیلمنامه مصوب نه فقط تفاوت، بلکه تعارض دارد! نمونه اخیر هم سریال «رهایم کن» است که از یک سریال تاریخی به اثری شبیه سریالهای مبتذل ترکیهای تغییر ماهیت یافته و به جای تاریخ، به داستان درگیری دو برادر بر سر یک دختر تقلیل پیدا کرده است!
مسئله اصلی این است که چرا تکلیف این جریان مشخص نمیشود و دستاندرکاران فرهنگی و رسانهای چارهای برای رفع این خلأ نمیاندیشند؟ چون این وسط و به دلیل این کمبود اجرایی، هم خالقان آثار از برخی امکانات فاصله میگیرند و ممکن است مانند نمونه «رهایم نکن» به دلیل فقدان مجوز نمایش از تبلیغات هم محروم بمانند و از آن مهمتر، حقوق معنوی مخاطبی زیر پا گذاشته میشود که به سکوهای داخلی اعتماد دارد و تصورش این است که محصولی در تراز فرهنگ و اخلاق و ارزشهای خانوادگی دریافت میکند.