صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۴  ، 
شناسه خبر : ۳۴۷۴۶۵
پایگاه بصیرت / یعقوب ربیعی

انقلاب اسلامی ایران در زمانه‌ جهان دوقطبی رخ داد و همه حرکت‌ها در سراسر جهان متهم به وابستگی به یکی از قطب‌های آن روز بودند. در این میان انقلاب شکوهمند ملت ایران به رهبری امام خمینی که منجر به سرنگونی رژیم دیکتاتوری وابسته به غرب و ژاندارم آمریکا در منطقه شد، به وابستگی و تمایل به مارکسیسم متهم شد؛ موضوعی که همچنان نیز برخی بر آن تأکید می‌کنند، چنانکه به تازگی یکی از تحلیلگران سیاسی و دانشگاهی که رسماً خود را یک لیبرال می‌داند، انقلاب را حاصل بسط و گسترش اندیشه‌های مارکسیستی در جامعه پیشاانقلابی و تصمیم رهبران انقلاب و نخبگان آن را متأثر از اندیشه‌های چپ دانست و گفت: «برای آنکه متوجه شویم مشکل اقتصادی ما چیست، باید به ریشه‌ها بپردازیم. باید به این توجه کنیم که این نظام اقتصادی چگونه ایجاد شده است. نظام اقتصادی فعلی ایران در فردای انقلاب اسلامی با تأسیس جمهوری اسلامی و تصویب قانون اساسی جدید، پس از رفراندوم شکل گرفت. قانون اساسی نوشته شد و بخش اقتصادی آن مبنای نظام اقتصادی ما قرار گرفت. زمانی که در سال 1357 در ایران انقلاب شد، اندیشه‌هایی که در دنیا رایج بود، اندیشه‌های چپ بود. انقلاب اسلامی در ایران نیز استثنا نبود. انقلابیون ایران به شدت تحت تأثیر اندیشه‌های چپ بودند.»
هر چند هیچ انقلابی در خلأ شکل نمی‌گیرد و متأثر از زیست بوم شکل‌گیری خویش است؛ اما این نوع نگاه را باید ظلم به رهبر نهضت 1357، یعنی امام راحل(ره) دانست. امام(ره) با اینکه نهضت خود را در بین دو مکتب لیبرالیسم و کمونیسم شکل دادند؛ اما نظام معرفتی و نظام واژگانی جدیدی تعریف کردند که با هیچ یک از این دو نحله یا مکتب فکری همپوشانی نداشت و یکسان نبود.
برای اینکه این نظام واژگانی و نظام معرفتی را به عرصه محک بسپاریم، باید برخی واژگان را پیش و پس از انقلاب با هم مقایسه کنیم. برای نمونه، «جهاد» پیش از انقلاب صرفاً جنبه مبارزه با کفار و مشرکان را داشت؛ اما در نظام واژگانی و معرفتی جدیدِ امام(ره)، ما شاهد تعریف بسیطی از واژه «جهاد» هستیم که از مبارزه با کفار و مشرکان تا خدمت به محرومان در مناطق دورافتاده، ساختارشکنی در رویکرد مدیریتی و... را شامل می‌شود. برخلاف سایر انقلابیونِ جهان که تمایل داشتند از کلماتی، مانند پرولتاریا و بورژوازی استفاده کنند، امام(ره) در مقابل واژه‌ای، مانند پرولتاریا، مستضعفان را به کار می‌بردند که اگر بخواهیم دامنه معنایی آن را با هم مقایسه کنیم، تفاوت بسیاری با هم دارند.
این تعریف واژگان جدید و بسط و گسترش نظام معنایی در انقلاب 1357 سبب شد تا ما با نوعی گفتمانِ جدید مواجه باشیم. گفتمانی که به تعبیر مرحوم افروغ، پنج ویژگی خاص و متفاوت از دو نحله فکری دیگر، مانند احیای خدا در ساحت شناخت و معرفت، پیوند بین حق و تکلیف، جمع بین حقوق فردی و اجتماعی، پیوند بین حقوق انسانی و حقوق الهی و جمع بین ویژگی‌های شخص حاکم و چگونگی حکومت را در خود داشته باشد.

نام:
ایمیل:
نظر: