صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۸۰۴۱
پایگاه بصیرت / محمد پناهی
آشوبی که به بهانه برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری شکل گرفت، فتنه عمیقی بود که پیش از آن انقلاب اسلامی با آن مواجه نشده بود. تقلب در انتخابات ادعایی بود که پیش از این نیز در تاریخ انتخابات‌های پس از انقلاب شنیده شده بود. اولین بار شاید در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بود که سازمان مجاهدین خلق پس از آنکه نامزدهای مورد علاقه‌اش در انتخاباتی کاملاً آزاد و بدون نظارت شورای نگهبان نتوانستند سهمی در صندلی قدرت داشته باشند، و مردم به هیچ یک از آنها رأی ندادند، ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کردند.
سال‌ها چنین ادعایی محلی از طرح نیافت تا آنکه با شکل‌گیری جریان اصلاح‌طلب، مسئله‌ تقلب در انتخابات بر سر زبان‌ها افتاد! اصلاح‌طلبان که نگرانی‌های خود را از تقلب در سال 1376 مطرح کرده بودند، توانستند پیروز هفتمین دوره ریاست‌جمهوری شوند و معلوم شد تردیدها در مورد سلامت انتخابات ترفندی بیش برای مظلوم‌نمایی و جذب رأی نبوده است!
هشت سال بعد، در دوره‌ای که زمانه تغییر فرا رسیده بود، باز هم ادعای تقلب در انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان مطرح شد! این در حالی بود که مجری انتخابات در سال 1384 وزارت کشور دولت اصلاح‌طلبان بود و آنان بر روند انتخابات اشراف کامل داشتند. این ادعا هر چند در آن مقطع به طور جدی وارد شد، اما از تمهیدات لازم برای تبدیل شدن به بلوایی که آتش آن دامن صندوق‌های رأی را بگیرد، برخوردار نبود.
بازندگان انتخابات سال 1384 با همه توان به میدان آمده بودند که در انتخابات سال 1388 جبران مافات کنند و اجازه ندهند رئیس‌جمهور منتخب مردم ـ که منتخب آنان نبود ـ بار دیگر بر صندلی قدرت تکیه بزند. در این شرایط بود که این بار پیشاپیش همه تمهیدات لازم برای اثرگذاری طرح ادعای تقلب در عرصه انتخابات را فراهم کردند تا اگر نتوانستند با رأی هواداران، رقیب سرسخت خود را شکست دهند، با به‌کارگیری نسخه‌های کودتای رنگین، از رأی اقلی خود اکثریت بسازند و با اردوکشی خیابانی به قدرت برگردند. در این وضعیت، در فردای انتخابات وقتی نتایج آرا اعلام شد و فاصله بیش از 10 میلیونی شکستی سنگین را برای آنان حکایت می‌کرد، فرمان آشوب و اردوکشی خیابانی صادر شد و بازندگان، ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کرده و خواستار ابطال انتخابات شدند. در این میان، چند روز بخشی از افکارعمومی دستخوش حیرت و سردرگمی بود و همه منتظر بودند که رهبر حکیم انقلاب راهگشای آنان باشد. در روزگاری که غبار فتنه راه دستیابی به حقیقت را برای بخشی از جامعه دشوار کرده بود، رهبر معظم انقلاب اسلامی در نمازجمعه تهران حاضر شدند و سخنرانی کردند. ایشان ابتدا از حماسه بزرگ ملت ایران قدردانی کردند. مردم‌سالاری دینی را راه سوم خواندند که همه دوستداران انقلاب در سراسر جهان را به وجد آورده و دشمنان را خشمگین و پرکینه کرده است. در ادامه به نامزدهای حاضر در انتخابات اشاره کرده و همه را عناصر نظام خواندند که در رقابتی درون گروهی به مسابقه آمده بودند و رقابت میان آنها ارتباطی به فرصت‌طلبان و دشمنان این ملت ندارد! ایشان تا دقایق پایانی با نگاهی پدرانه تلاش کردند دست همه بازیگران را گرفته و آنان را در چارچوب نظام و انقلاب تعریف کرده و مانع از واگرایی آنان شوند.
از دیگر سو برای دفاع از قانون اساسی و صیانت از آرای ملت که امانتی نزد مسئولان کشور است، قاطعانه بر فصل‌الخطابی قانون تأکید کردند و فرمودند: «بنده زیر بار بدعت‌های غیرقانونی نخواهم رفت. امروز اگر چارچوب‌های قانونی شكسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برنده‏اند، بعضی برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد كرد.» و سرآخر راهکار خود را برای حل این اختلاف پیش آمده مطرح کردند و از همه خواستند که به این راهکار پایبند باشند. در راهکار ایشان آمده بود: «اگر واقعاً شبهه‏ای هست، از راه‏های قانونی پیگیری بشود. قانون در این زمینه كامل است و هیچ اشكالی در قانون نیست. همان‌طور كه حق دادند كه نامزدها نظارت كنند، حق دادند كه شكایت كنند، حق دادند كه بررسی بشود. بنده از شورای محترم نگهبان خواستم كه اگر در مواردی خواستند صندوق‌ها را بازشماری بكنند، با حضور نمایندگان خود نامزدها این كار را بكنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت كنند، امضا كنند. بنابراین، هیچ مشكلی در این جهت وجود ندارد.» سخنان فصل‌الخطاب می‌توانست پایانی بر مناقشات و راهکاری برای حل گره ایجاد شده در انتخابات باشد، اما آنان که با عدم اقبال مردمی مواجه شده و به خوبی می‌دانستند آنچه ادعا کرده‌اند دروغی بیش نبوده است و شانسی برای موفقیت در بازشماری انتخابات نمی‌یافتند، و تن دادن به راهکار رهبری را تنها عاملی برای رسوایی دروغ بزرگ‌شان می‌دانستند، از پذیرش آن سر باز زدند و با صدور بیانیه‌ای در فردای آن روز خروج خود از حاکمیت و نظام اسلامی را اعلام کردند و به دامان بیگانگان رفته و سر از زباله‌دان تاریخ درآوردند. سخنان رهبری باطل‌السحر دروغ بزرگ تقلب در انتخابات بود که مدعیان آن جرئت راستی‌آزمایی آن را نیافتند و به بازشماری آن تن ندادند. این اظهارات توانست چشمان غبار گرفته بخش زیادی از کسانی را که حتی به موسوی و کروبی رأى داده بودند، بزداید و حقیقت را برای آنان آشکار کند و آنان را به سمت برائت و جدایی از فتنه‌گران پیش ببرد. به نحوی که هیچ گاه آنچه در تجمعات قبل از این سخنرانی رخ داده بود، در تجمعات پس از آن شکل نگرفت و فتنه سبز در سراشیبی پرشتاب زوال و نابودی افتاد.
نام:
ایمیل:
نظر: