حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور از آن قبیل خبرهایی بود که بار دیگر چهره غرب در استفاده ابزاری از همه دستنشاندهها و گروهکهای تروریستی تحت حمایتش را نشان داد. گروهکی که تحت پشتیبانی غربیها از ابتدای انقلاب تاکنون 17هزار شهروند ایرانی را به شهادت رسانده و نقش فعالی در آشوب، اغتشاش، بمبگذاری و خرابکاری و شهادت دانشمندان در جمهوری اسلامی ایران داشته است. برای بررسی و تحلیل این مهم، «صبح صادق» با «دکتر محمدصادق کوشکی»، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی به گفتوگو نشسته است. این مصاحبه را پیشرو دارید.
جناب کوشکی، ارزیابی شما درباره تحولات اخیر در حوزه منافقین، حمله آلبانی به مقر این گروهک و ممنوعیت فرانسه در برگزاری جلسههای سالیانه آنها چیست و به طور کلی علت پشت کردن غرب به این گروهک تروریستی در وضعیت کنونی چیست؟
بررسی عملکرد آمریکا و غرب نسبت به گروههایی، مانند مجاهدین خلق یا گروههای مسلح تجزیهطلب، مانند پژاک یا کومله، دموکرات و... حقیقتی را آشکار میکند و آن حقیقت این است که نگاه آمریکا، رژیم صهیونیستی، اروپا و حتی برخی کشورهای مرتجع منطقه به این گروهها از ابتدای انقلاب تاکنون نگاه ابزاری بوده است؛ یعنی غربیها و دشمنان ما باور نداشتند که این گروهها بتوانند جایگزین جمهوری اسلامی شوند؛ چراکه این گروهها را به خوبی میشناختند و خودشان این گروهها را پشتیبانی و حمایت میکردند. هدف دشمن در حمایت از این گروههای تروریست و تجزیهطلب، از جمله مجاهدین خلق این بود که از آنها به مثابه ابزار فشار علیه جمهوری اسلامی استفاده کنند.
حالا هر زمانی که این گروهها به نوعی تاریخ مصرفشان تمام شود یا حمایت از این گروهها با منافع و امنیت ملی غربیها تضاد پیدا کند، غربیها بدون هیچ شک و تردیدی منافع و امنیت ملی خودشان را ترجیح میدهند. منافقین گروه ابزاری در دست غربیها هستند تا در راستای اهدافشان به جمهوری اسلامی فشار بیاورند؛ اما اگر یک روزی حمایت از این گروهها زیانش بیشتر باشد و آوردهای برای غربیها نداشته باشد، غربیها قطعاً در کنار گذاشتن، رها کردن و پشتیبانی نکردن این گروهها تردیدی به خود راه نمیدهند.
به همین دلیل شاهدیم گروهی، مانند مجاهدین خلق چندین بار دچار این مشکل شده است؛ یعنی زمانی که حس کنند ابزار مناسبی برای فشار به جمهوری اسلامی و راه انداختن بحران امنیتی و امثالهم هستند، از این گروه حمایت میکنند؛ اما زمانی که ببینند حمایت از این گروه آوردهای ندارد یا حتی مشکلساز است، حمایت از آنها را کنار گذاشته و به نوعی رفتار تنبیهی هم نسبت به آنها اعمال میکنند. برای نمونه، در دوره ریاستجمهوری «بیل کلینتون»، آمریکاییها احساس کردند سازمان مجاهدین مصرفی ندارد و حمایت از آن به صرفه نیست و فقط هزینهبر است؛ لذا به بهانه اینکه این سازمان قبل از پیروزی انقلاب تعدادی آمریکایی را ترور کرده، این سازمان را در فهرست گروههای تروریستی قرار دادند و محدودیتهایی برای اعضای این گروه که در آمریکا فعالیت میکردند، ایجاد کردند.
این همان گروهی بود که آمریکاییها از آنها حمایت میکردند؛ ولی وقتی هزینهبر شدند، در فهرست تروریستها قرار گرفتند. یا در مقطعی شاهد فشار جدی فرانسه علیه آنها بودیم؛ چنانکه حدود ۱۵ سال پیش تعدادی از اعضای اصلی و حتی مریم رجوی را دستگیر کردند و پلیس فرانسه با وضع خفتباری با آنها برخورد کرد که منجر به ماجرای خودسوزی منافقین شد! چرا فرانسه که همیشه پناهگاه این گروه بوده، در این مقطع به بازداشت خفتبار آنها دست زد؟ فرانسه به دنبال استفاده از این گروهک برای تأمین امنیت ملی خودش است و اگر این گروه رفتارهای خودسری داشته باشد یا هزینههایش بیش از آوردهاش باشد، طبیعتاً با آن برخورد میکنند. مانند ماجرای این روزها که فرانسویها مجوزی برای برقراری نشست سازمان ندادند؛ چون دیدند در وضعیت فعلی با توجه به پیامدهای جنگ اوکراین و موقعیتی که جمهوری اسلامی در منطقه پیدا کرده است و دستاوردها و موفقیتهای دیپلماتیک کشورمان، برگزاری چنین نشستی برای فرانسویها هزینهساز است؛ لذا مجوزی برایش صادر نکرده و سازمان را زیر فشار گذاشتند.
نگاه دشمنان ما به سازمان مجاهدین خلق نگاه ابزاری است و هر زمان این ابزار عمرشان به سر آمده یا کارآمدی نداشته باشند، کنار گذاشته شده یا حتی حذف میشوند.
یکی از تحلیلهای موجود برای کنار گذاشتن ابزار منافقین، افزایش اقتدار ایران بوده است، تحلیل شما چیست؟
اقتدار ایران در حوزه نظامی و بینالمللی به این معنا نیست که اگر سازمان در آلبانی فعالیت میکند، جمهوری اسلامی با موشک به آنها حمله کند! چنین چیزی نیست و چنین برنامهای وجود ندارد.
در اینکه کار دولت آلبانی در پناه دادن به آنها خصمانه بوده، شکی نیست؛ اما ما هم قرار نیست با موشک آلبانی را هدف قرار دهیم و اصلاً نیازی به این کار نیست. این پلیس همان پلیسی است که با شناخت در ماهیت این سازمان به آنها پناهندگی داده است؛ چراکه قرار بود آمریکا در قبال این پناهندگی به آلبانی کمکهای مالی عطا کند؛ ولی آمریکاییها زیر قولشان زدند و کمکی نکردند؛ بنابراین، آلبانی متوجه شده است که حضور مجاهدین با امنیت ملیشان مغایرت دارد و این گروه مسئلهساز و دردسرساز است و در این سه سال گذشته هر روز در اطراف اردوگاه اشرف ۳ و حومه تیرانا از سوی افرادی که از این گروهک جدا شدهاند، دردسر امنیتی، درگیری و زد و خورد و... وجود داشته و مردم این مناطق شاکی هستند.
از طرفی دولت آلبانی هم دستش خالی مانده و به نوعی از آن سوءاستفاده شده است، لذا آلبانی با این کار پیامی به آمریکا داد که اگر آنها به قولشان مبنی بر حمایت مالی عمل نکنند، دولت آلبانی هم دیگر دلیلی نمیبیند که این مجموعه دردسرساز را بیش از این تحمل کند.
آمریکاییها هم چون متوجه شدند در وضعیت فعلی این گروه آوردهای ندارد و دردسرساز شده، گفتند به ما مربوط نیست و ما این گروه را آلترناتیو جمهوری اسلامی و نماینده مردم ایران نمیدانیم. دومین نکته هم این بود که آلبانی این گروه را پذیرفته بود؛ چون آمریکا قول پول و کمک چند صد میلیون دلاری داده بود که عمل نکرد؛ لذا آلبانی هم دید هزینه میدهد، ولی دستاوردی ندارد به این گروه فشار آورد که به آمریکاییها بگوید تکلیف این گروه را مشخص کن. اگر کمکی که قرار بود اعطا کنی، نمیدهی، من عذر این گروه دردسرساز را میخواهم.
با توجه به پشت کردن غرب به منافقین آنها چه سرنوشتی خواهند داشت؟ آیا میتوان به نابودی آنها امیدوار بود یا کشور دیگری به آنها پناهندگی خواهد داد؟
جمهوری اسلامی در قوارهای است که ده تا مانند سازمان مجاهدین خلق هم برایش مشکلساز نیست و گیر کار آنجایی است که فضای مجازی ما بیقانون و به تعبیر رهبر معظم انقلاب ولنگار است؛ لذا در این چند سال اخیر مجاهدین خلق بخشی از فضای بیقانون مجازی ما را در دست گرفته و از این طریق مشکلاتی، مانند بحران سال گذشته و آشوبها و اغتشاشات آن را رقم زدند.
اندازه ما خیلی بزرگتر از آن است که نگران آینده منافقین باشیم و بخواهیم بدانیم کجا قرار است پناهنده شوند؟ اینکه ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ پیرمرد و پیرزن ناامید بخواهند برای ما مشکلسازی کنند، نشاندهنده این است که فضای مجازی ما بیقانون است و این موجودات حقیر و ناتوان دارند برای ما مسئله میسازند. اگر فضای مجازی ما قانونمند بود، مجاهدین خلق ۳۰ هزار تا از این پیرزن و پیرمردان را هم جمع میکرد و اصلاً مهم هم نبود که سرنوشتشان چه خواهد شد و کجا پناهندگی خواهد گرفت! چرا برای ما مهم شده است؟ زیرا فضای مجازی ما بیقانون است و در این چند روز آشکار شد چقدر در این فضا نقش داشتند.
در این چند روزی که این گروه تنبیه شده، فضای مجازی خیلی آرام شده و آمار لایک و پستهای بخش فارسی توئیتر و اینستاگرام و دیگر فضاها خیلی پایین آمده است؛ اگر یک بار فضای مجازی را قانونمند کنیم، هر کسی نمیتواند مشکلسازی کند. میانگین سنی این گروه ۶۰ سال است. اگر فضای مجازی ما قانونمند بود تا الان این افراد هر کدام در یکی از خانههای سالمندان دنیا خودکشی کرده بودند؛ اما چون فضای مجازی ما بیقانون بود، این پیرمرد و پیرزنان به بنبست رسیده، برای ما مسئلهساز شدند. هر یک از اینها چندصد صفحه و نام کاربری داشتند و با نام مردم ایران در فضای مجازی فعالیت میکردند و خیلی وقتها کاری میکردند که حتی مسئولان در ایران اذعان میکردند مردم اینطور میگویند. چنان افسار فضای مجازی بیقانون را داشتند که برخی مسئولان میگفتند این کار را نمیتوان کنترل کرد؛ چراکه در فضای مجازی این موج راه افتاده است.
هزینه سازمان مجاهدین خلق برای کشورهای میزبان چقدر است؟
این هزینه برای کشورهای میزبان دو قسم بوده است؛ برای نمونه صدام هرچقدر هزینه کرد، سازمان مجاهدین چندین برابر به او کمک کرد و هزینهای از پشتیبانی منافقین برایش نداشت یا فرانسه که تاکنون ضرری از این محل نکرده است؛ ولی آلبانی که در بازی نبود و یک کشور منزوی جنوب اروپا بود و در هیچ یک از معادلات جهانی سهمی نداشت و تنها به دلیل قول کمک مالی آمریکا این کار را کرد، متضرر شد. هیچ کشوری حاضر به پذیرش آنها نبود. سه سال مجاهدین را در لیبرتی در جنوب بغداد نگه داشتند تا کشوری آنها را بپذیرد و برایشان جایی پیدا کنند. وگرنه اروپا و آمریکا و صدام چندین برابر حمایتهایشان از منافقین در جهت منافع خود سازمان مجاهدین را دوشیده و از آنها استفاده کردهاند.