صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۲  ، 
شناسه خبر : ۳۴۸۷۲۱
پایگاه بصیرت / یعقوب ربیعی
همزمان که اصلاح‌طلبان برای رسیدن به یک سازوکار اجماع می‌اندیشند و جلو می‌روند، تحرک افراطی‌های اصلاحات موسوم به طیف رادیکال نیز افزایش یافته است. برای نمونه، حجاریان با یکی از روزنامه‌های این طیف مصاحبه کرده و شرط و شروطی را برای حضور در انتخابات پیش روی نظام گذاشته است که حتی روزنامه اصلاح‌طلب هم در آغاز از پذیرش مطلب امتناع می‌کند و می‌نویسد، آنچه گفته می‌شود نظر ما نیست. همزمان با شروع اظهار نظر این افراد که خود را نظریه‌پرداز جریان افراطی می‌دانند، فائزه هاشمی نیز همان مسیر را پیش گرفته و بر طبل مشارکت نکردن در انتخابات اسفندماه می‌کوبد.
نکته اول اینکه شرط و شروط طیف افراطی‌ای، مانند حجاریان را نمی‌توان به معنای تعیین ضوابط جریانی برای حضور در انتخابات دانست؛ چراکه این طیف افراطی، سال‌هاست از انتخابات گذر کرده و نافرمانی را جست‌وجو می‌کند. برای نمونه، حجاریان در پایگاه «مشق نو» در 10 آذر 1397 این‌گونه می‌نویسد: «تاکتیک اصلی اصلاحات، سازماندهی نیروها از پایین است. این روش در گسترش احزاب، سازمان آهنین، بسیج توده‌ای و انواع سازمان‌های مردم‌نهاد متجلی می‌شود و حتی بعضی مواقع می‌توان به نافرمانی مدنی فکر کرد. اساساً معتقدم فشار از پایین با انتخابات پدید نمی‌آید. پس باید گفت، پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است؛ زیرا انتخابات به‌معنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است.» لذا شروط طیف‌های تندرویی، مانند حجاریان بیش از آنکه برای آمدن به صحنه انتخابات باشد، تئوریزه کردن آن چیزی است که نافرمانی می‌داند.
نگاهی که در آغاز مطرح شدنش حتی از سوی رسانه‌ای، مانند شرق نیز برتابیده نشد و از زبان «عبدالواحد موسوی لاری» نوشت: «برخی معتقدند جامعه مخاطب اصلاح‌طلبان به‌ سمتی که آقای سعید حجاریان و طرفداران عقیده ایشان هستند، گرایش دارند، یعنی گذر از انتخابات و گذر از شکل اصلاح‌طلبی انتخابات. من این را قبول ندارم. آنها نگاه اکثریت نیستند.» و امروز هم از سوی کسانی مانند وکیلی، نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم به نقد کشیده می‌شود که «علی‌رغم اینکه مردم از بعضی مسائل ناراحت هستند، اما همین مردم در این شش هفت ماهه سال گذشته فهمیدند که جمهوری اسلامی هیچ جایگزینی ندارد و هویت اپوزیسیون منفعت‌طلب خارج نشین برای‌شان روشن شد و مردم به درستی فهمیدند که محکوم به حفظ جمهوری اسلامی هستند.»
نسخه تجویزی امثال حجاریان را باید طناب پوسیده‌ای دانست که با آن نمی‌توان به چاه رفت. اشکال اول اینکه هر جریان سیاسی برای مانایی خود نیازمند بازیگری سیاسی است و این ذات آن به شمار می‌آید. جریان سیاسی، مانند ماهی است؛ همانگونه که ماهی بدون آب می‌میرد، جریان سیاسی هم بدون کنش‌گری سیاسی رو به اضمحلال خواهد رفت. بنابراین، اینکه یک جریان سیاسی را از فعالیت سیاسی منع کرد و آن را به «نافرمانی مدنی» دعوت کرد‌ـ آنگونه که امثال حجاریان می‌نویسند و می‌اندیشند‌ـ جز خسران برای جریان سیاسی مطبوع نتیجه دیگری ندارد. جریان اصلاحات سال‌ها قبل و در حوادث 88 تاوان چنین تجویزهایی را دیده و طعم آن را چشیده است. اصلاح‌طلبان می‌دانند فاصله گرفتن از نظام و قرار نگرفتن در معرض رأی مردم بیش از آنکه برای نظام خسران به بار آورد، برای آنها محل ضرر است.
اشکال دومی که بر این صحبت وارد است و جریان اصلاحات را با خسارت همراه می‌کند، منابع انسانی و بدنه اجتماعی جریان است. عدم بازیگری سیاسی به معنای به عاریت گذاشتن بدنه اجتماعی و طیف هوادار است. توصیه جریان افراطی‌ای، مانند حجاریان‌ـ در صورت جامه عمل پوشیدن‌ـ زمینه‌ای را فراهم می‌آورد تا بدنه متمایل به جریان اصلاحات از جاهای مختلف گاه به اسم خط سوم داخلی و گاه به اسم جریان‌های ساختارشکن خارج‌نشین به عاریت گرفته شود. اضمحلال بدنه اجتماعی هم جز اضمحلال جریان سیاسی نتیجه‌ای ندارد.
نکته مهم اینکه حوادث و اتفاقات چند سال اخیر نشان داده است، سازوکار مواجهه با نظام در هر طیف سیاسی، استفاده از سازوکار قانونی است. به همین دلیل در مدت اخیر شاهد فعال شدن سیاسیون و طیف‌های داخلی اصلاحات هستیم تا برای رسیدن به یک سازوکار رقابت به اجماع برسند. در این میان، مهم این است که نظام هیچ وقت عرصه بازیگری را برای جریان‌های درون نظام‌ـ فارغ از گرایش‌های سیاسی‌ـ محدود نکرده است و اصلاح‌طلبان هم به این نتیجه رسیده‌اند که مسیر کار و فعل سیاسی از درون نظام می‌گذرد و این دو می‌تواند محل مهمی برای مفاهمه باشد. آنچه مطلوب و مورد نیاز است، این است که در این سازوکار نباید اجازه داد طیف‌های تندرو زیر میز مفاهمه، گفت‌وگو، مشارکت و... بزنند و میز کذایی و غیر منطقی خود را پیش پای جریان بگذارند. 
نام:
ایمیل:
نظر: