صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۴  ، 
شناسه خبر : ۳۴۹۱۷۴
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی
رونق سیاست‌ورزی در هر نظام سیاسی‌ای نیازمند فعالیت افراد، احزاب و گروه‌های سیاسی است تا بتوانند در زمان‌های گوناگون، راهکارهای متفاوتی برای حل مشکلات کشور ارائه دهند و از انسداد سیاسی جلوگیری کنند. لازمه این کار آن است که در درون اردوگاه خود به بن‌‌‎بست و انسداد نرسیده باشند.
اصلاح‌طلبان از جمله جریان‌های سیاسی هستند که مدت‌های مدیدی است که دچار بن‌بست تئوریک و سردرگمی‌های ایدئولوژیک هستند و حتی در تعریف چیستی اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان ناکام مانده‌اند. این بن‌بست به دلیل آن است که در دو راهی‌های دشواری سردرگم مانده‌اند. از یک‌سو تلاش دارند تا خود را در درون نظام تعریف کنند و از سوی دیگر دل در گرو بیرون نظام دارند! از طرفی برای تقویت قدرت‌شان در معادلات سیاسی به دنبال گسترش دایره هواداری هستند، از طرف دیگر مرزهای خود را با اپوزیسیون آنقدر گشاد کرده‌اند که نفوذ چهره‌های مشکوک، انسجام داخلی و تعریف هویتی آنان را دچار معضل کرده و از قدرت حزبی آنان کاسته است. 
رخدادهای سال‌های اخیر نیز بر حیرت و سردرگمی بیشتر این اردوگاه افزوده است، از نقش‌آفرینی در فتنه 88 تا حمایت از دولت روحانی و از آنجا تا همسویی با بلوای پاییزی 1401، تفرق و چنددستگی را بر این جناح حاکم کرده است و آنها را در دو وضعیت افراطی‌گری و استحاله قرار داده است.
از این وضعیت نتیجه‌ای جز رونق رادیکالیسم و تندروی و افول عقلانیت و تدبیر به همراه نداشته است. نشانه برجسته رشد رادیکالیسم در اصلاح‌طلبان را می‌توان در تغییرات صورت گرفته در صدر شورای اصلاح‌طلبان مشاهد کرد که چطور با کنار گذاشتن عارف و نبوی، امور به دست دبیرکل حزب تندروی این جریان افتاده است. فردی که انتخابش موجب تشدید اختلافات و واگرایی‌ها شده و صدای بخش عمده‌ای از احزاب اصلاح‌طلب از کارگزاران تا اعتمادملی و... را در آورده است! گزینه‌ای که صلاحیتش به دلیل سابقه محکومیت قضایی در کمیسیون ماده 10 احزاب رد شده است!
از سوی دیگر استحاله و بازاندیشی، آفتی است که این جریان و حتی میانه‌روهای آنها را به خود مبتلا کرده است. رنگ و بوی چرخش‌های 180 درجه‌ای را می‌توان در گفتار طیفی از اصلاح‌طلبان از سعید حجاریان تا حسین مرعشی مشاهده کرد. در این اردوگاه تفاوت بر سر اصل دگرگونی نیست، بر سر جهت آن است. یکی از جایگزینی اسلام انقلابی با سکولاریسم سخن می‌گوید و دیگری از جایگزینی با ملی‌گرایی! 
به تازگی مصاحبه‌ای از دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی انتشار یافته که حاوی مطالب تأمل‌برانگیزی است که نیازمند نقد و بررسی پرحوصله‌ای است و در این نوشتار نمی‌گنجد؛ اما آنچه در روح آن مصاحبه قابل مشاهده است، استحاله پیشرفته‌ای است که با صراحت به آن اشاره شده است. او به صراحت اعلام می‌دارد: «ایدئولوژی امروز کشور باید ملی‌گرایی باشد. ملی‌گرایی باید جایگزین نگاه‌های افراطی اسلام‌گرایانه شود.»
این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که این جریان تا دو سال پیش در مسند قدرت بوده و عملاً بخش عمده‌ای از نارضایتی و ناکارآمدی‌های موجود، محصول عملکرد دولت مورد حمایت ایشان است. ضمن آنکه نسخه‌های شفابخش آنان نیز نسخه‌های ارتجاعی و مجعول و ناصوابی است که پیش از این فساد و ابطال آنها آشکار شده است. 
اصلاح‌طلبان به جای آنکه وقت خود را به ماهی‌گیری از آب گل آلود اوضاع اقتصادی صرف کنند و به فریب افکار عمومی مشغول باشند، باید تلاش کنند تا اولاً رادیکال‌ها را در اردوگاه خود به حاشیه برانند و عقلا را بر صدر بنشانند، ثانیاً به جای اتخاذ فرآیند استحاله و عبور از آرمان‌های انقلاب و ملت، برنامه‌ای در این چارچوب برای توسعه و آبادانی کشور ارائه دهند و با در دست گرفتن آن به آوردگاه انتخابات وارد شوند و تلاش کنند تا آرای اکثریت را کسب کنند.
نام:
ایمیل:
نظر: