صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  دیدگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۱  ، 
شناسه خبر : ۳۴۹۸۷۵
پایگاه بصیرت / یعقوب ربیعی
خلیج‌فارس برای ایران، به ویژه در تاریخ معاصر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ چراکه قوای استعمارگر غربی همچون پرتغال، هلند و انگلستان از طریق این خلیج وارد کشور شده‌اند و در حافظه جمعی مردمان این جغرافیا خاطرات تلخی بر جای مانده است. در قرن بیستم و به دنبال کشف ذخایر نفتی، اهمیت خلیج‌فارس به منزله کانال ارتباطی ایران با دریاهای آزاد بیشتر شده و به دلیل موقعیت راهبردی، هم پیش از انقلاب اسلامی و هم پس از آن در معادلات سیاسی اهمیت ویژه‌ای یافته است. بر همین اساس، خلیج‌فارس به گذرگاهی تبدیل شده است که بر اساس آخرین آمار هر روز حدود 16/5 تا ۱۷ میلیون بشکه نفت خام را که معادل 40 درصد کل نفت حمل شده به وسیله کشتی‌های نفت‌کش و نزدیک به 25 درصد کل عرضه جهانی نفت است، به خود اختصاص می‌دهد.
یکی از موضوعاتی که همیشه در خلیج‌فارس مطرح بوده، استفاده از ظرفیت جزایر ایرانی موجود در خلیج‌فارس است. نکته مهمی که وجود دارد، این است که از مجموع حدود 95 جزیره‌ای که در خلیج‌فارس وجود دارد، 40 درصد آن متعلق به جمهوری اسلامی است. همه این جزایر خلیج‌فارس از لحاظ منابع طبیعی و شرایط جغرافیایی و جوی مانند هم نیستند و همین موضوع سبب شده است تا سرنوشت یکسانی هم نداشته باشند، چون بعضی از این جزایر مانند جزیره سیری به دلیل ثروت خدادادی نفت یا از نظر اهمیت استراتژیک از بعد صنعتی مورد توجه بوده و در جزایر دیگری مانند کیش و قشم هم جنبه گردشگری بر سایر وجوه آنها غلبه کرده و برخی هم تقریباً بدون استفاده مانده است.
شیدور یا شتور، فرورگان یا فرور کوچک، عباسک، تهمادون، ام‌الکرم، نخیلو، دارا، ام‌سیله یا خان، بونه، سه دندون، مطاف، قبر ناخدا، چراغی، میرمهنا، مطاف؛ اینها اسامی برخی جزایری است که حتی ممکن است به گوش برخی ساکنان جنوب که در همسایگی این جزایر نیز هستند، نرسیده باشد. این بی مهری نسبت به جزایر ایرانی در حالی است که در همسایگی ما کشوری، مانند امارات متحده با ساخت جزایر مصنوعی، همچون جزیره نخل جبل علی، جزیره نخل جُمیرا، جزیره السعدیات، مجمع الجزایر جهان و... در حال بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی از آن است. در حالی اماراتی‌ها جزایر مصنوعی می‌سازند که کسانی که از نزدیک جزایر خلیج‌فارس را دیده باشند، می‌دانند که برخی جزایر آن مانند فارسی به علت کم عمق بودن پیرامون آن با هزینه‌ای اندک قابلیت توسعه را دارند.
به همین منظور رهبر معظم انقلاب پس از سفر سال 1393 خود به جنوب کشور برای رونمایی از ناو جماران، به دستگاه‌های ذی‌ربط دستور فرمودند تا با ایجاد زیرساخت‌های مسکونی برای سکونت مردم، روح مرده این جزایر خالی از سکنه جانی تازه بگیرد تا با توزیع مناسب جمعیت در این نواحی حساس و مهم کاهش فقر و اشتغال‌زایی نیز از طریق توسعه فعالیت‌ها و مبادلات تجاری این جزایر با کشور‌های همسایه و تقویت صنعت گردشگری پیگیری شود. امری که سال‌ها مغفول مانده و مورد بی مهری قرار گرفته است. اردیبهشت ماه سال 1399 بود که بار دیگر دریادار تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در گفت‌وگویی رادیویی به مناسبت روز ملی خلیج‌فارس از این دستور خبر داد و گفت: «جزایری که ما در خلیج‌فارس داریم بسیار راهبردی و سوق‌الجیشی هستند، بنا داریم جزایر خلیج‌فارس را با ایجاد زیرساخت‌های مسکونی، برای سکونت مردم آماده کنیم و این فرمان فرمانده کل قواست که مردم در جزایر زندگی کنند؛ وقتی رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند آنجا را باید برای سکونت مردم فراهم کنیم، یعنی ما به دنبال امنیت منطقه هستیم.»
همان گونه که گفته شد این جزایر به علت زیست بوم متفاوتی که دارند، می‌توانند کارکردهای متفاوتی نیز داشته باشند. برخی از این جزایر می‌توانند کارکرد اقتصادی داشته باشند، همانگونه که جزیره‌ای مانند قشم و کیش اکنون در حال اجرای این نقش هستند، برخی به علت موقعیت سوق‌الجیشی‌ای که دارند، می‌توانند به یک بارانداز و بندرگاه خوب تبدیل شوند، برخی مانند هندورابی که طبیعت بکری دارند، می‌توانند به محلی برای تفریحات دریایی بدل شوند و... .
گذری در برخی جزایر مانند ابوموسی نشان می‌دهد، در مقطعی در دهه 90 مسکونی کردن آن جزایر و ایجاد زیرساخت‌های لازم مورد توجه قرار گرفت، ولی با تغییر دولت‌ها و تغییر اولویت‌ها دوباره موضوع به فراموشی سپرده شد. در دولت اخیر هم شاهدیم که واگذاری زمین‌های ابوموسی برای سکونت دوباره در دستور قرار گرفته است. کنار هم قرار دادن این جورچین نشان می‌دهد، ما با یک چشم‌انداز و سند پیشرفت روبه‌رو نیستیم و روند مسکونی کردن جزایر گاهی با شیب تند و گاه با دور کند پیگیری می‌شود. بنابراین، برای تبدیل این قابلیت‌ها به فعلیت و نداشتن نگاه‌های مقطعی نیازمند این هستیم که یک سند چشم‌انداز و پیشرفت تعریف کنیم. داشتن یک سند پیشرفت می‌تواند ما را از آمد و شدهای سیاسی محفوظ کند.
در این سند پیشرفت نمی‌توان یک نسخه را برای همه جزایر تعریف کرد؛ بلکه براساس زیست بوم هر جزیره، وضعیت ژئواستراتژیک، موقعیت ژئواکونومیک و‌... باید برای هر یک برنامه مدون و کارشناسی شده تدارک دیده شود. آنچه در این سند باید مد نظر قرار گیرد، این است که برخی از این عقب‌ماندگی‌ها حاصل محدودیت‌های اقتصادی دولت‌ها بوده و مسیر برطرف کردن این موضوع نیز از مردمی کردن، وارد کردن بخش‌های خصوصی توانمند، ورود سرمایه‌گذار خارجی و... می‌گذرد. در نظر داشته باشیم که اماراتی‌ها برای ساختن جزایری که گفته شد از ظرفیت کارشناسی و سرمایه‌گذاری شرکت‌های داخلی و خارجی استفاده بسیاری کرده‌اند.
به فعلیت رساندن این ظرفیت‌ها افزون بر آنکه می‌تواند برخی تهدیدات نظامی و ادعاهای واهی و پوچ سیاسی را تحت‌الشعاع قرار دهد، می‌تواند برای کشور ظرفیت‌های اقتصادی جدیدی را نیز خلق کند. از یاد نبریم که برخی کشورهای بزرگ، مانند روسیه سالیان سال، یعنی از دوره پطر کبیر تا به امروز برای رسیدن به خلیج‌فارس آرزو داشته‌اند؛ ولی ما که این نعمت را در دست داریم؛ از به فعلیت رساندن آن غفلت می‌کنیم.
نام:
ایمیل:
نظر: