شهید «عبدالصاحب غلامی» از نیروهای قدیمی جبهه بود که از ابتدای جنگ در عملیاتهای گوناگونی شرکت کرد؛ منزل به منزل به دنبال شهادت بود و به راستی عاشق شهادت در راه خدا بود. پیش از عملیات کربلای ۴ برادرش «احمدرضا غلامی» همراه با کاروان محمد رسول الله(ص) برای اولین بار به جبهه اعزام شد. پس از آن عملیات چون گردان ما وارد عمل نشد، فرمانده لشکر ۷ ولی عصر(عج) گردان را به پدافندی منطقه شلمچه فرستاد که در همان منطقه پیشانی مبارک احمدرضا غلامی در حین نگهبانی مورد اصابت مستقیم سیمینوف دشمن قرار گرفت و در جا به شهادت رسید. وقتی خبر پرواز او را برای برادرش عبدالصاحب آوردند، او بیش از آنکه متأثر شود، متأسف بود. به کنارش رفتم تا برای شهادت برادرش به او دلداری بدهم. وقتی کنارش نشستم قبل از اینکه من چیزی بگوییم، او گفت: «حتماً خلوص نیت احمدرضا از من بیشتر بوده است!» با تعجب گفتم: «این چه حرفی است؟ همه ما به یک نیت آمدهایم.» اشک در چشمانش حلقه زد و به من نگاه کرد و گفت: «به احمدرضا غبطه میخورم. من زودتر از او به جبهه آمدم؛ ولی او با اولین اعزامش به شهادت رسید خوشا به حالش» و آرزو کرد که ای کاش میشد شهادت نصیب او هم شود. پس از آن، بعد از هر نمازی دعای همیشگی عبدالصاحب این بود: «اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک» تا اینکه سه تا چهار ماه بعد، عملیات نصر ۸ در غرب کشور(ماووت) آغاز شد و او در زمره خطشکنان سپاه اسلام به آرزوی دیرینهاش رسید؛ به این ترتیب خانواده بزرگوار غلامی در طول پنج ماه دو شهید به انقلاب و ایران اسلامی هدیه کردند.
به نقل از نعمتالله دانایی همرزم شهید عبدالصاحب غلامی
شهید عبدالصاحب غلامی پانزدهم آبان 1342، در شهرستان اهواز به دنیا آمد. پدرش جابر، كارمند بیمارستان بود و مادرش حسنه نام داشت. دانشآموز چهارم متوسطه بود که از سوى بسیج در جبهه حضور یافت. 26 اسفند 1363، در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت تركش به گردن و پهلو شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بخشی از وصیتنامه شهید
مسئولیت دینی و شرعی و اسلامی شما این است که هر یک نفر از دوستان شما که شهید میشود بایستی ادامهدهنده راه او باشید و نگذارید که اسلحه او بر روی زمین بماند و هر شهیدی که از بین ما میرود بار مسئولیت شما سنگینتر میشود. با هم دوست و نسبت به یکدیگر بیشتر مهربان باشید، طوری که هر کس وارد ستاد میشود و شما را ببیند به دوستی شما با یکدیگر غبطه بخورد و جذب شما بشود و همیشه با رویی گشاده و با نرمی و لطافت با یکدیگر و با دیگر برادران برخورد کنید که رمز پیروزی شما همین برادری و انضباط در کارهایتان است.