صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  جبهه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۳۵۱۲۹۴

حسین آقا مهربان، مقرراتی، خوش اخلاق و با گذشت بود و از دارایی کم خود بسیار می‌بخشید. به منظم بودن خیلی اهمیت می‌داد، هیچ وقت پشت سر کسی حرف نمی‌زد و می‌گفت مرد باش و با جرئت جلوی کسی حرف بزن، در حرف‌هایش قاطعیت داشت و کاری را که می‌خواست، انجام می‌داد. با همسرم رفاقت داشتم و من را حاج خانم صدا می‌کرد. این روزها با اینکه جسمش کنارمان نیست، اما حضورش را هر لحظه حس می‌کنم و انگار با من حرف می‌زند. حسین آقا هر روز ساعت ۵ بعدازظهر از سر کار می‌آمد. بیشتر وقت‌هایی که زمان آمدنش به خانه است، چشم انتظارش هستم و دلتنگ می‌شوم؛ اما یاد حضرت زینب(س) که می‌افتم، آرام می‌شوم و به خود می‌گویم من تنها حسینم رفته است، اما زینب کبری(س) برادران و فرزندانش را در راه دین از دست داد و صبوری کرد. دلتنگی‌ها تمامی ندارد؛ اما خدا را شکر می‌کنم که همسرم نسبت به ناامنی و اغتشاشاتی که دشمن طراحی کرده بود، بی‌تفاوت نبود و جان خود را فدا کرد تا آرامش در کشور برقرار شود و مردم امنیت داشته باشند. همسرم با شهید ابراهیم هادی درد دل می‌کرد و آرزوی شهادتش را به او می‌گفت. حتی چند روز قبل از شهادت با همسرم در حال دیدن پویانمایی شهید ابراهیم هادی بودیم و درباره این شهید و خصوصیاتش صحبت می‌کردیم. جالب است که در معراج شهدا از میان این همه تصویر شهید، عکس شهید ابراهیم هادی را بر روی پیکر آقا حسین آوردند و مطمئن شدم که آن روز حاجتش را به شهید هادی گفته بود و آن لحظه گفتم حسین خوش به سعادتت. روز اربعین یکی از دوستانش از کربلا تماس گرفت و با آقا حسین کلی صحبت کرد و گفت: «حسین سوغاتی چی بیاورم؟» حسین گفت: «خودت می‌دانی چه می‌خواهم.» دوستش گفت: «حسین تو شهادت می‌خواهی»، که پاسخ داد: «بله، زدی تو خال» و از اربعین تا پایان ماه صفر حاجتش را گرفت و به شهادت رسید.

همسر شهید مدافع امنیت حسین تقی‌پور

شهید تقی‌پور اولین شهید مدافع امنیت تهران در سال 1401 از بسیجیان فعال اسلام‌شهر و سپاه محمد رسول‌الله(ص) بود که در سوم مهرماه سال گذشته در حالی که برای ایجاد امنیت و آرامش شهر در صحنه درگیری‌ها حضور پیدا کرده بود، به دست اغتشاشگران و عناصر ضدانقلاب در محله تهران‌پارس به‌شدت مجروح شد و ساعاتی بعد به درجه رفیع شهادت نائل آمد. او اصالتاً اهل میانه بود و یک فرزند 17 ساله از او به‌یادگار مانده است. او در یک خانه استیجاری ۵۰ متری به همراه همسر و پسرش در اسلامشهر سکونت داشت و ساده‌زیستی مرامش بود. کارگری می‌کرد و در عین حال به عضویت بسیج درآمده بود. عشق به شهادت در حسین متبلور بود و دوست داشت به سوریه اعزام و در دفاع از حرم شهید شود، اما این امر محقق نشد. قسمت این بود که در سوم مهرماه 1401 و به دست داعشی‌های وطنی به شهادت برسد.

نام:
ایمیل:
نظر: