«مواظب باشید از مسئله دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید.» این جمله رهبر معظم انقلاب اگر چه قالب اخلاقی دارد؛ اما برای ادامه مسیر انقلاب و پیشرفت کشور یک دستور ضروری و لازمالاجرا به شمار میآید؛ به گونهای که بیتوجهی به آن نه تنها سدّ راه حرکت رو به جلوی کشور در عرصههای گوناگون علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میشود؛ بلکه راه را برای استثمار و استعمار دوباره کشور باز خواهد کرد. در هفته دفاع مقدس قرار داریم؛ دفاع مقدسی که موجب شد ملت ایران در مواجهه با خطرها و مشکلات، از این دوران به صورت «ذخیره استراتژیک» استفاده کند.
در آن دوران رژیم بعث اگرچه از نظر نظامی خود را در موضع برتر میدید، با پیروزی انقلاب و بههم ریختگیها و ضعفهایی که به طور طبیعی در سالهای اولیه هر انقلابی روی میدهد، هیچ تردیدی نداشت که تهران طی چند هفته سقوط میکند؛ اما در عمل این طور نشد و این کاملاً خلاف انتظار ناظران چیرهدست بود. ایران با همه مشکلاتی که در سال 1359 داشت، توانست با سرعت زیادی خود را جمع کند و روند جنگ را چند ماه پس از آغاز در کنترل خود بگیرد و حدود 18 ماه پس از آن کاملاً معکوس کند و در نهایت در یک مقاومت هشت ساله در برابر دهها کشور بزرگ و کوچک حامی عراق از جنگ خارج شود، بدون آنکه به تعبیر یک روزنامه غربی، کوچکتر از زمان آغاز آن شده باشد. این در حالی بود که در پایان جنگ لااقل نیمی از جنگافزارهای زمینی، دریایی و هوایی ایران از بین رفته بود و در مقابل در پایان جنگ، تجهیزات جنگی دشمن در ابعاد جنگ زمینی و دریایی لااقل به دو برابر زمان آغاز جنگ رسیده بود. نیروی جنگی و تجهیزات نظامی عراق در عمل از ایران شکست خورد و این در حالی بود که اگرچه تعداد نیروهای رزمی ایران به حدود دو برابر رسیده بود؛ اما در مقابل تعداد 450 هزار نیروی جنگی عراق در 31 شهریور 1359، در مرداد 1367 به حدود یک میلیون، یعنی بیش از دو برابر رسیده بود و جالبتر اینکه تعداد هواپیماهای جنگی ایران در پایان جنگ از 447 فروند به 50 فروند و تعداد هواپیماهای جنگی عراق از 339 فروند به 600 فروند رسیده بود، کما اینکه تعداد بالگردهای نظامی ایران در پایان جنگ از 744 فروند به 390 فروند و تعداد بالگردهای نظامی عراق در پایان جنگ از 260 فروند به 380 فروند رسیده بود. این پیروزی ثمره مجاهدتهای بینظیر و ستودنی جوانان مؤمن و بسیجی بود که در دوران هشت سال دفاع مقدس تصویر حماسی خلق کردند؛ از این رو نام این تصویر را «حماسه» مینامیم که براساس فرمول ریاضی شکست ایران در این جنگ قطعی بود و تفاوت شدید در موازنه سلاح و سرباز، برتری موقعیت سرزمینی ایران و نیز برتری جمعیتی ایران نسبت به عراق را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود؛ اما به مدد الطاف الهی این ایران بود که در پایان هشت سال جنگ نابرابر، طرف «پیروز» شناخته شد. مسئله پیروزی در آن ایام به سادگی اتفاق نیفتاد. همانطور که گفتیم در آن ایام مهمات و تسلیحات ما مثل امروز نبود و در حد بسیار پایینتر از استانداردهای رزمی بود؛ به گونهای که لشکر ۹۲ اهواز، کمتر از بیست تانک داشت! در حالی که تعداد تانکها باید بنابر استاندارد سازمانی بیش از چهل عدد میشد. این در حالی بود که طرف مقابل انواع و اقسام امکانات زمینی، امکانات هوایی، امکانات دریایی، انواع و اقسام مهمات داشت و حتی این اجازه را هم داشت که سلاح شیمیایی مصرف کند؛ تسلیحات شیمیایی که کشورهایی، مانند آلمان و فرانسه و کشورهای دیگر به عراق میفروختند. موشکهای شیمیایی که غربیها آن را در رسانهها سانسور کردند، به گونهای که کمتر کشوری از آن اطلاع داشت و اگر هم اطلاع داشتند، اقدامی برای ممانعت از فروش و خرید آن نمیکردند. در صورتی که امروزه اگر کسی از این سلاحهای شیمیایی استفاده کند، اروپاییها و آمریکاییها چنان رگ گردنشان را کلفت میکنند و جار و جنجال به راه میاندازند که انگار اینها فروشندگان دیروز سلاح شیمیایی نبودند. اهمیت نگاه به جبهه و دفاع مقدس در پاسخ به این چراها فهمیده میشود. چرا جنایتهای غربیها در جنگ تحمیلی رسانهای نمیشود؟ چرا کمتر کشوری از جنایتهای وحشیانه اروپاییها در دوران دفاع مقدس اطلاع دارد؟ آیا دستهای آغشته به خون غربیها و پادوهای آنان برای مردم جهان رو شده است؟ کشورهایی که در آن ایام مانع از فروش سلاح و حتی اقلام جنگی بسیار ناچیز مانند سیمخاردار به ایران میشدند، چطور امروز دست دوستی به سمت مردم ایران دراز میکنند؟ روی آوردن به بیان خاطرات و تاریخ دفاع مقدس نمایش دستهای پشت پردهای است که امروزه لباس مظلومیت و انساندوستی به تن کردهاند؛ از همین رو است که رهبرمعظم انقلاب تأکید ویژهای به پرداختن تاریخ و خاطرات دفاع مقدس دارند؛ به گونهای که پیشنهاد ایشان درباره هفته دفاع مقدس این است که «شما برای بزرگداشت هفته دفاع مقدس، هر چه کار کنید خوب است. منتها من شما را از کارهای تکراری، ظاهری و روکاری بر حذر میدارم. باید کارهای حقیقی کرد. کار باید کرد! اینکه یک پوستر چاپ کنیم، یک گردهمایی مکرر درست کنیم؛ اینها کاری نیست. نمیگویم «نکنید». یک وقت اگر لازم دانستید، ایرادی ندارد؛ لکن کار، اساسی نیست. کار اساسی این است که در هفته جنگ، صد عنوان کتاب در باب جنگ منتشر شود. از امسال تا سال آینده کار کنید، صد عنوان کتاب و ده تا فیلم جالب تولید کنید. اما نه فیلم آبکی بیربط. در هفته جنگ، اینطور کارها باید انجام گیرد.»