صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۸  ، 
شناسه خبر : ۳۵۱۴۸۳
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

انتخابات اسفندماه در راه است و حدود پنج ماه تا برگزاری آن باقی مانده است. گام اول انتخابات که مرحله پیش ثبت‌نام باشد، برگزار شده و در روزهای پایانی مهرماه مرحله نام‌نویسی اصلی انتخابات برگزار خواهد شد.
در حالی که روز به روز فضای کشور در مسیر انتخاباتی شدن پیش می‌رود و بازیگران این صحنه آماده می‌شوند تا در رقابتی نزدیک، با کسب اعتماد و رأی مردم برای موفقیت تلاش کنند، بخشی از جریان‌های سیاسی فاز دیگری را در پیش گرفته و سیاست‌های واگرایانه‌ای را دنبال می‌کنند. این جریان که در طول سالیان متمادی مسئولیت‌های گوناگون تقنینی و اجرایی کشور را بر عهده داشته و در همه ارکان قدرت و حاکمیت نماینده داشته است، سیاست فریبکارانه‌ای را اتخاذ کرده و متأسفانه ذهن آن بخش از جامعه را که به آنها تعلق خاطر دارند، دچار اعوجاج کرده است.
در حالی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای آغاز سال جدید رسماً از اهمیت انتخابات سخن گفتند و بر دو راهبرد رقابت و مشارکت تأکید ورزیدند و از مسئولان خواستند که برای تحقق این دو تلاش کنند؛ در حالی که همین فرمایش رهبری که به نحوی تضمینی برای رونق انتخابات است، کافی بود که همه جریان‌های سیاسی با همه توان برای رقابتی کردن انتخابات به میدان آیند؛ اما متأسفانه بخشی از فعالان سیاسی یک جریان، سیاست قهر با صندوق رأی را در پیش گرفته و از حضور در مرحله پیش ثبت‌نام در انتخابات اعراض کرده‌اند! همزمان این دروغ را نیز به افکارعمومی تزریق می‌کنند که جریانی در درون نظام، سیاست خالص‌گرایی را در پیش گرفته و اجازه فعالیت سیاسی را از این افراد دریغ کرده است. این جریان که به شدت متأثر از جریان اپوزیسیون شده و متوهمانه به اغتشاشات پاییزی سال گذشته دلخوش کرده بود، امید داشت تا با تکرار حوادث سال گذشته، بار دیگر در آستانه انتخابات مطالبات رادیکال خود را دنبال کند و با تزریق ناامیدی، روزبه‌روز بر کاهش مشارکت مردم بیفزاید! سیاست کثیفی که متأسفانه محصول مرزبندی نکردن اصلاح‌طلبان و ضدانقلاب است؛اما امروز با ناکام ماندن سناریوی دشمن در سالگرد اغتشاشات، امید این جریان نیز به ناامیدی بدل شده و عملا این جریان را آچمز کرده است.
در این میان، طیفی دیگر به حضور در انتخابات تمایل دارد و قهر با صندوق رأی را اولاً به ضرر جریان سیاسی‌شان می‌داند که موجب تضعیف روزافزون پایگاه اجتماعی‌شان خواهد شد و ثانیاً با کمی تدبیر بیشتر آن را مخالف منافع و مصالح ملی دانسته که موجب تضعیف وفاق و انسجام ملی خواهد شد. به تازگی حسن روحانی، رئیس‌جمهور پیشین کشورمان در دیدار با اعضای کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی، با تأکید بر اینکه سکوت و انفعال راه‌حل نیست، اظهار داشته است: «اگر دلسوز ایران و انقلاب هستیم، باید به جای تماشاگری، کنشگری کنیم. اگر در مسیر انقلاب شاهد اشتباهاتی بودیم، باید نقد و اصلاح کنیم و اصلاح فقط از مسیر کنشگری فعال و بازگشت به صندوق رأی امکان‌پذیر خواهد بود. سکوت منفعلانه و اعتراض خیابانی اگرچه به لحاظ ماهیت رفتار با یکدیگر متفاوت هستند، اما در نتیجه عمل یکسان هستند. این دو رفتار نه تنها چاره‌ساز نیست که قطعاً مخرب و به ضرر کشور است. تجربه نشان داده اعتراضات خیابانی و یا سکوت منفعلانه هیچ وقت به نتیجه نرسیده است؛ کنشگری دقیق و فعال و مشارکت سیاسی قطعاً امری به مراتب سخت‌تر از اعتراض خیابانی و سکوت منفعلانه خواهد بود. از این نظر صندوق رأی و انتخابات راه‌حل نهایی است.»
وی در ادامه با تأکید بر اینکه کنار کشیدن در وضعیت فعلی به نفع آینده کشور و نظام ما نیست، افزود: «حتی اگر احساس کنیم توان و اثرگذاری حرف و کنش ما فقط ده درصد است، نباید از آن دریغ کنیم. نقد ما بی‌تأثیر نیست. نگوییم همه چیز در اختیار آنهاست، پس چه فرقی می‌کند ما حرف بزنیم یا نه؟ می‌بینید که وقتی یکی دو نقد در رسانه‌ها مطرح می‌شود، بازتاب دارد، با وجود اینکه به جای پاسخ، دست به تخریب و تهمت می‌زنند. اگر بدانیم فداکاری ما اثر مثبتی برای نظام دارد باید فداکاری کنیم؛ این فداکاری یا می‌تواند همین نقد کردن با وجود تخریب شدن باشد و یا مشارکت در انتخابات در شرایطی که با هجمه‌ها و فشار‌های مختلف مواجه شویم. این کنشگری حتی اگر پرهزینه باشد از انفعال بهتر است.»
این دوگانه و دو مشی متفاوت به خوبی چالش‌های جدی اردوگاه اصلاح‌طلبان را نمایان کرده است. در همین راستا می‌توان به یادداشت «محمد قوچانی» عضو حزب کارگزاران توجه کرد که از طمع اصلاح‌طلبان رادیکال به اغتشاشات خیابانی سخن گفته و اعلام داشته است، با ناکامی سالگرد اغتشاشات، «اصلاح‌طلبان میانه دو راهبرد کاملاً متضاد مشارکت و تحریم گرفتار شده‌اند!» روزنامه «هم‌میهن» نیز از اینکه «براندازی و سیاست‌گریزی راه‌حل نیست» خواستار بازگشت به صندوق رأی شده است.
این اظهارات این امید را نزد دلسوزان ایجاد می‌کند که عقلانیت بیشتری بر اردوگاه اصلاح‌طلبان حاکم شود و عقلا و اهل تدبیر و با تجربه‌های این اردوگاه امور را در دست گرفته و افراطیون را به حاشیه رانده و مبتنی بر مصالح کشور و حتی منافع حزبی، به جای القای ناامیدی و بی‌اعتبارسازی انتخابات پیش‌رو، برای رونق بخشیدن به انتخابات و ترغیب هواداران برای حضور در پای صندوق رأی تلاش کنند.
نکته دیگر در این زمینه توصیه به عقلای این جریان است که به جای آنکه تلاش کنند تا با فرافکنی جریانی به نام «جریان خالص‌ساز» خلق کرده و آن را مهم‌ترین تهدید برای افزایش مشارکت معرفی کنند، نگاهی جدی‌تر به اطرافیان خود داشته و «خط قهر» اصلاح‌طلبان را که با «خط تحریم» ضدانقلاب همنوا شده است، ببینند و اجازه ندهند خامی و جهل و هیجان و بی‌تدبیری افراطیون، اعتبار باقی مانده این جریان را نیز نزد مردم تباه کند!

نام:
ایمیل:
نظر: