صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۴  ، 
کد خبر : ۲۸۴۷۶۶

یادداشت روزنامه‌های 28 آذر ماه

روزنامه کیهان **

ائتلاف جدید سعودی‌ها و چند کلمه حرف حساب/ جعفر بلوری

سه‌شنبه هفته گذشته 24 آذرماه، آل سعود اعلام کرد دومین ائتلاف ضد تروریستی خود را این بار با هدف «مبارزه با تمام گروه‌های تروریستی» راه‌اندازی کرده و توانسته است 34 کشور عمدتا آفریقایی را عضو این ائتلاف 35 عضوی خود کند. خبری که ناگهانی بودنش، به اندازه هدف اعلامی آن، غافلگیر‌کننده و البته مضحک بود. این دومین ائتلافی است که سعودی‌ها طی 9 ماه گذشته با هدف اعلامی «مبارزه با تروریسم» راه‌اندازی می‌کنند. ائتلاف نخست برای مبارزه با انقلابیون یمنی تشکیل شد، انقلابیونی که سعودی‌ها آنها را شورشی و تروریست می‌نامند.

با توجه به اینکه سعودی‌ها با وجود در اختیار داشتن تمام و کمال حمایت‌های برخی کشورهای مرتجع عربی، آفریقایی، سازمان ملل، غرب، رژیم صهیونیستی، بلک واتر و ... نتوانسته‌اند حریف چند قبیله تحت محاصره شوند، سوال اصلی اینجاست که پس، «هدف اصلی» این رژیم بی‌عرضه از راه‌اندازی یک ائتلاف 35 عضوی دیگر، آن هم برای مبارزه با «تمام» گروه‌های تروریستی چیست؟ و چرا نام کشورهای اصلی مبارزه‌کننده با تروریسم که در خط مقدم جبهه جنگ با تکفیری‌ها هستند، یعنی ایران، سوریه، عراق و روسیه در این ائتلاف نیست؟

بنا به دلایل متعدد می‌توان گفت، نه هدف از تشکیل این ائتلاف مبارزه با تروریسم است و نه آل سعود تشکیل‌دهنده آن است. همه، حتی خود سعودی‌ها در اینکه آل سعود، پدرخوانده تکفیری‌های وهابی است، متفق‌القولند. لذا، به این خبر که یک رژیم قرون وسطاییِ تکفیری با هدف جنگ با تروریست‌های تکفیری، ظرف 9ماه دو ائتلاف ضد تروریستی تشکیل داده، فقط باید خندید.

درباره ادعای دوم نیز باید گفت، آل سعود وقتی با در اختیار داشتن حمایت‌های بی‌حد و حصر مالی، اطلاعاتی، تسلیحاتی و سیاسی تمام دنیای غرب و دنباله‌روی آن نتوانسته حریف یک جمعیت بیابان‌نشین تحت محاصره اما باغیرت در یمن شود- و بنا بر گزارش‌های موثق با پیغام و پسغام فرستادن به برخی کشورها درصدد میانجیگری آنها برای توقف جنگ در جبهه یمن برآمده است- چرا باید با گشودن یک جبهه و «حریف دوم»، کار را برای خود سخت‌تر کند!؟ بنابراین به احتمال قریب به یقین، این سعودی‌ها نیستند که ائتلاف 35 عضوی را راه‌اندازی کرده‌اند چون آنها نه توان آن را دارند، نه عرضه و انگیزه آن را.

برای یافتن پاسخ این دو سوال که «ائتلاف جدید دستپخت کیست؟» و «هدف یا اهداف اصلی آن کدام است؟» می‌بایست گریزی به تحولات چند ماه گذشته منطقه و جهان زد و با یافتن سرنخ‌هایی که کم نیست، به پاسخ درست رسید.

به جرأت می‌توان گفت، بسیاری از تحولات منطقه، از اشغال شمال عراق توسط ترکیه گرفته تا اوضاع امروز نیجریه، مستقیم یا غیرمستقیم به یک «نقطه» یا به عبارت دقیق‌تر، به یک «کشور» بازمی‌گردد و آن نقطه و کشور، جایی نیست جز ایران.

پدیده نحس «تروریست‌های تکفیری»، قرار بود و هست پروژه «اسلام‌هراسی»، «تجزیه و جا‌به‌جایی مرزها» و در نهایت «تضعیف و نابودی مقاومت» را - که همگی مقدمه‌ای هستند برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران- به پیش ببرد، تا بدین ترتیب امنیت رژیم صهیونیستی تامین گردد. اما بنا به دلایلی مثل تشکیل بسیج مردمی در عراق و سوریه، ورود به موقع ایران، حزب‌الله، مدافعین حرم و این اواخر روسیه به معرکه و... این پروژه تا کنون، شکست خورده است. اما هنوز برای رونق دادن به بازارهای تسلیحاتی غرب، مشغول نگه داشتن مقاومت و از همه مهم‌تر، به عقب انداختن مرگ رژیم صهیونیستی کارایی دارد.

بنابراین پروژه «تروریست‌های تکفیری» آن‌طور که باید، پیش نرفته و آتش آن، بعضا حتی دامن خود غربی‌ها را هم گرفته است. در چنین شرایطی است که می‌بینیم ناگهان ائتلاف تازه سعودی‌ها، با هدف مبارزه با تمام گروه‌های تروریستی! اعلام موجودیت می‌کند، ترکیه به خود جرأت می‌دهد به جنگنده سوخوی روسی حمله کند، در حالی که هنوز از فشارهای روسیه رهایی نیافته، با لشکرکشی به شمال عراق، جبهه دیگری علیه خود می‌گشاید، حادثه پاریس رخ می‌دهد تا انگلیس و فرانسه و آلمان وارد جنگ سوریه شوند، قتل‌عام شیعیان در نیجریه رخ می‌دهد تا یک ائتلاف اسلامی نظامی به سرکردگی عربستان تشکیل شود و قس علیهذا... بدین ترتیب بازیگران تازه وارد عرصه می‌شوند تا پروژه زمین نخورده و به پیش برود!

با وقوع چنین تحولاتی- که تنها به برخی از آنها اشاره شد- پای بسیاری از کشورهای فقیر آفریقایی و ثروتمند اروپایی به منطقه باز شده که از قضا همگی ادعای مبارزه با تروریسم دارند. مثلا کشورهایی مثل کوت دیفوار، بنین، چاد، توگو، جیبوتی، سنگال، سودان، سیرالئون، گابون، گینه، کومور، لیبی، مالدیو، مالی، مغرب، موریتانی، نیجر، اوگاندا و... که بسیاری از آنها حتی قادر به تامین امنیت جانی مردم خود نیستند به این ائتلاف پیوسته‌اند تا امنیت مردم کشورهای دیگر را تامین کنند! 99 درصد این کشورها به شدت از فقر رنج می‌برند، و هدف از عضویتشان در این ائتلاف نمایشی و بی‌خاصیت نیز فقط و فقط دریافت یک مشت دلار از آل‌سعود است. حتی مصر که در میان این کشورها اوضاع نسبتا بهتری دارد بدون حمایت‌های مالی عربستان و آمریکا، قادر به اداره امور کشورش نیست.

در واقع بازیگردانان آمریکایی- صهیونیستی که با سوءاستفاده از «فقر فکری»، پروژه داعش را خلق کردند، این بار به فکر سوءاستفاده از «فقر اقتصادی» کشورهای فقیر آفریقایی و عربی افتاده‌اند تا تروریست‌های تکفیری را که با ورود ائتلاف سوریه، ایران، روسیه، عراق و حزب‌الله، زمین‌گیر شده، از این وضع خارج نمایند. این کارگردانان با اجیر کردن کشورهای ثروتمند اما عقب‌مانده‌ای مثل آل سعود و قطر و دادن وعده وعیدهایی به کشورهایی مثل ترکیه در حال بازتولید نیابتی این حرکت شیطانی از جیب دیگرانند.

از همین جا می‌توان، به اهداف واقعی تشکیل چنین ائتلافی پی برد. اهداف این ائتلاف به رغم پوشالی بودن آن، هیچ تفاوتی با اهداف تعریف شده برای تروریست‌های تکفیری ندارد. عربستان چند ماه قبل از تشکیل ائتلاف 35 عضوی‌اش، حزب‌الله لبنان را در لیست تروریستی خود قرار داده بود. این کشور هدف از تشکیل این ائتلاف را هم، مقابله با همه گروه‌های تروریستی خوانده است! بنابراین حزب‌الله لبنان یکی از اهداف این ائتلاف است. مقابله با حزب‌الله یعنی مقابله با ایران، و مقابله با ایران نیز یعنی، مقابله با مقاومت. مقابله با مقاومت هم یعنی کمک به رژیم صهیونیستی و...

اما آل سعود با این ائتلاف جدید هم، به همان دلیل که در سوریه و یمن شکست خورد، شکست خواهد خورد. سعودی‌ها در یمن تنها نیستند و «هیچ» محدودیتی، تاکید می‌شود هیچ محدودیتی هم در استفاده از سلاح- ممنوعه و غیرممنوعه- ندارند. آمریکا، اروپا، سازمان ملل، مرتجعین عرب و بسیاری از همین کشورهای آفریقایی در یمن به شدت علیه انصارالله فعالند و مراکز اطلاعاتی و جاسوسی غرب و رژیم صهیونیستی نیز به آنها کمک می‌کنند اما عربستان، به گفته دوست و دشمن، با دادن خسارات و تلفات بسیار سنگین- که هر از چند گاهی گوشه‌ای از آن رسانه‌ای می‌شود- به سختی شکست خورده است. با این وضع باید پرسید، وقتی آل سعود با مزدورانی بزرگتر از توگو و نیجر و بورکینافاسو، از انقلابیون با ایمان و شجاع یمن، فقیرترین کشور دنیا که جز ایمان به خدا چیزی ندارند، شکست می‌خورند، چگونه می‌تواند حریف کشوری مثل ایران، روسیه، و حزب‌الله لبنان و... شود؟

قتل‌عام شیعیان در نیجریه، پاکستان و جمهوری آذربایجان اگرچه دل ایرانیان و مسلمانان را به درد می‌آورد اما جز اینکه، مرگ آل سعود را جلو اندازد، هیچ دستاورد درخور توجه دیگری نخواهد داشت.

***************************************

روزنامه قدس **

صلاحيت علمي؛ شرط ورود به خبرگان/ دکترمحمد صادق کوشکي

براساس قانون، کانديداي مجلس خبرگان رهبري بايد از شرايط و ويژگي هاي خاصي برخوردار باشد.

يکي از شرايط و الزامات تاييد کانديداهاي مجلس خبرگان رهبري، رسيدن به درجه اجتهاد است و براي روشن شدن درجه اجتهاد کانديداي مجلس خبرگان رهبري لازم است کانديداي خبرگان زير نظرفقهاي شوراي نگهبان مراحلي را پشت سربگذارند. امتحانهايي که از افراد گرفته مي شود منابع و روش مشخص و معيني دارد، بنابراين افرادي که قادر به احراز شرايط ياد شده باشند و بتوانند درآزمون علمي اجتهاد موفق شوند آنگاه مي توانند به عنوان نامزد مجلس خبرگان رهبري به مردم معرفي شوند، زيرا مجلس خبرگان رهبري، مجلسي علمي و بسيار تخصصي است. بنابراين نگاه جناحي و خطي به مجلس خبرگان رهبري با توجه به شرط برخوردار بودن از درجه اجتهاد خنثي مي شود. بي ترديد افرادي که وارد مجلس خبرگان رهبري مي شوند از شرايط لازم براي اجتهاد برخوردارند از اين رو شأن مجلس خبرگان رهبري ايجاب مي کند که بسيار فراتر از مباحث جناحي و سياسي بدان نگريسته شود. از اين رو تعميم دادن مباحث جناحي به مجلس خبرگان رهبري و ناديده گرفتن شأن اين مجلس به هيچ وجه پذيرفتني نيست، کساني که به جناحي کردن خبرگان رهبري علاقه نشان مي دهند درصدد هستند تا تخصصي ترين مجلسي که صحنه مشارکت مردم در تحقق نهاد رهبري و ساختار فقيه است را زير سوال برده که چنين رفتاري مصداق خيانت به ملت است تا مجمع علمي منتخب مردم را به محلي براي باند بازي و رفتارهاي سياسي تقليل دهند. بي ترديد تداوم چنين مسيري مي تواند توهين به جايگاه علم و اجتهاد و توهين به نهاد ولايت فقيه و مشارکت مردم باشد. بنابراين هر شخصي که بخواهد بازي هاي سياسي رايج در جامعه را به مجلس خبرگان وارد کند در حال خيانت به کشور است، از اين رو جامعه نيز به اين بازيها توجهي نخواهد داشت.

شوراي نگهبان نيز در خصوص معرفي نامزدها مناسب ترين و علمي ترين روش را که منطبق با نهاد خبرگان رهبري است انتخاب مي کند. کساني که از صلاحيت هاي علمي لازم براي حضور در مجلس خبرگان رهبري برخوردار هستند در نهايت مورد توجه و انتخاب مردم قرار خواهند گرفت. به نظر مي رسد کساني که مايل هستند بدون گذراندن شرايط ذکر شده علمي و قانوني براي کانديداتوري مجلس خبرگان رهبري به صورت ويژه و فوق العاده وارد اين مجلس شوند به لحاظ قانوني از صلاحيت لازم براي ورود به خبرگان رهبري برخوردار نيستند. بي ترديد افرادي که داراي صلاحيت قانوني باشند از ثابت شدن اجتهاد خود به صورت علمي و علني نمي هراسند.

خوشبختانه با توجه به اينکه قانون شرايط ورود به مجلس خبرگان رهبري را مشخص نموده است، اگر کسي خود را فراتر از قانون و ساير مجتهدين بداند و درصدد باشد که بدون آزمون اجتهاد و عدم برخورداري از شرايط قانوني وارد مجلس خبرگان شود نشان دهنده آن است که اين فرد از صلاحيت لازم برخوردارنيست. استفاده کردن از روشهاي غير قانوني که متاسفانه يکي از شيوه هاي آن توسل جستن به مردم واستفاده از احساسات و افکار عمومي است، از جمله رفتارهاي کساني است که شرط اجتهاد ندارند. هنگامي که هنوز صلاحيت فردي تعيين نشده است، چگونه

مي توان محبوبيت يا عدم محبوبيت مردمي را درباره اين فرد مطرح نمود؟ اين موضوع همانند کسي است که معتقد است همه مردم شهر به براي حضور و ورود در اتاق عمل به او راي مي دهند اما چون اين فرد صلاحيت جراحي کردن را ندارد حق ورود به اتاق جراحي را ندارد از آن جهت که شرط ورود به اتاق عمل داشتن صلاحيت علمي است. خبرگان رهبري نيز همچون اتاق عمل است، افرادي که از علم اجتهاد برخوردار هستند فقط شرط لازم براي ورود در آن را دارند. مطرح کردن افرادي که از صلاحيت لازم براي حضور در خبرگان برخوردارنيستند نشان دهنده آن است که اين افراد در پي به چالش کشيدن جايگاه خبرگان هستند. نامزد خبرگان رهبري شدن با توجه به عدم صلاحيت همانند نامزدي 1600نفره افرادي است که بدون برخورداري از صلاحيت هاي لازم براي رياست جمهوري ثبت نام کردند در حالي که برخي از آنها بي‏سواد بودند.

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

مجلس فراجناحی نیاز امروز کشور

بسم‌الله الرحمن الرحیم

دست‌اندرکاران انتخابات، خود را برای برگزاری یک انتخابات پرشکوه آماده می‌کنند. هرچه انتخابات با حضور جمعیت بیشتری از آحاد مردم برگزار شود و روند تحولات آن با نظم و امنیت و اقبال عمومی در سطح وسیع‌تری در میان آرامش جامعه به پیش رود، بر اقتدار نظام می‌افزاید.

درخصوص آنچه به مجلس شورای اسلامی مربوط می‌شود، توجه به این نکته ضرورت دارد که حاصل چنین فرایند پرشکوهی است که مجلسی با عظمت، محبوب و مردمی را شکل می‌دهد و آنرا در «راس امور» قرار می‌دهد. این همان کلام پرمعنی امام راحل(ره) است که می‌فرمود: «مجلس در راس امور است». چنین مجلسی را نمی‌توان مرعوب،‌ تهدید یا تحقیر کرد که کسی در هر رده‌ای از قدرت هم که باشد، بگوید این مجلس در ذیل امور هم نیست ولی صدائی از مجلسیان در دفاع از کیان مجلس برنخیزد.

اکنون که در آستانه تشکیل مجلس دهم قرار گرفته‌ایم، ابزارها و زمینه‌ها در اختیار مردم است که چنان مجلسی را شکل دهند و مقدرات کشور و نظام را در دستان با کفایت مجلسیانی قرار دهند که «فراجناحی» عمل نمایند، مصالح کشور و منافع ملی را درصدر اولویت‌ها قرار دهند، اهل تدبیر و تعادل و تعامل باشند و «اخلاق» را همواره و حتی در پیچیده‌ترین اوضاع نیز مدنظر قرار دهند.

امام خمینی(ره) همواره به مردم توصیه می‌فرمود که افرادی امثال «شهید مدرس» را به مجلس بفرستند. اینکه امروزه چهره‌هائی امثال مدرس داشته باشیم که مردم آنها را به مجلس بفرستند، محل تردید است، ولی خوبست ویژگی‌های شهید مدرس را در ذهن خود مرور کنیم تا رمز و راز این کلام امام(ره) را دریابیم. مدرس با «استقلال رای» و «استقلال عمل» خود نه تنها منافع کشور و مصالح جامعه را در نظر می‌گرفت که با منطق استوار خود، بر سایر نمایندگان نیز تاثیر مثبتی می‌گذاشت و آنها را با دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات خود همراه می‌ساخت. او مقبولیت عام داشت و به خاطر تشر زدن از سوی افرادی که شیفته قدرت بودند، نیز از موضع بر حق و اصولی خود عقب نمی‌نشست و در بیان حقایق تردیدی به خود راه نمی‌داد. شجاعت در بیان و صراحت در موضع‌گیری، از ویژگی‌های همیشگی او بود و همواره اخلاق و معیارهای انسانی را مدنظر داشت. مدرس درد مظلومان، رنج محرومان و احقاق حقوق پابرهنگان را در تصمیمات و عملکرد خود و مجلس رعایت می‌کرد. حتی اگر دیدگاه و نظر او در اقلیت بود، بخاطر در اقلیت بودن، احساس انزوا نمی‌کرد و از بیان حقایقی که دیگران هم به آن واقف بودند ولی توجهی نمی‌کردند تا حق در حاشیه بماند، ابائی نداشت. او با شهامت و البته با کلام متین و متعادل و اثرگذار خود، حق مطلب را ادا می‌کرد تا حق را به کرسی بنشاند.

با مقایسه چنین چشم اندازی از نمایندگی مجلس و چنین روندی از سیر تحولات یک مجلس مورد نظر امام راحل(ره) با آنچه در طول برگزاری مجالس گذشته و حال شاهد بوده‌ایم، باید پرسید که انصافاً مجالس ما تا چه اندازه در طراز این آرزوی امام راحل(ره) بوده‌اند؟ با این تفاوت که مدرس در مجالس دوره رضا خانی درخشید ولی نمایندگان مجلس ما در چارچوب نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند، با یک فضای آماده شنیدن کلمه حق و حمایت از مواضع حق و مهمتر از همه، در اختیار داشتن حمایت مردمی که به شهادت امام راحل(ره) از بهترین‌ها و برترین‌های تاریخ بوده و هستند.

هرگز قصد ملامت و شماتت و خرده‌گیری نداریم ولی انصافاً مجالس ما با چنان فضائی و با چنان معیارهای آرمانی که امام راحل(ره) ترسیم می‌کرد، فاصله داشتند و دارند. طبعاً گذشته‌ها گذشته ولی دستکم برای آینده می‌توان به گونه‌ای عمل نمود که مجلس دهم چند گام بیشتر از مجالس گذشته به این فضای آرمانی نزدیکتر شود. با نگاهی منصفانه، بدور از هرگونه حب و بغض و با هدف آسیب شناسی در باب مجالس نه‌گانه دوران انقلاب و جمهوری اسلامی، بهتر می‌توان دریافت که مجلس یکدست که نمایندگانش عموماً از یک گروه و جناح باشند و رقبا در انزوا بسر برند، پاسخگوی نیازهای امروز کشور نیست. ما به مجلسی در طراز جمهوری اسلامی نیاز داریم که مجلس عقلای قوم، مجرب‌ها و افراد کارآمد و کاردان، با چهره‌هائی برخوردار از مقبولیت عام باشد که نمایندگانش اهل تعامل با یکدیگر، اهل تعامل با سایر قوا، اهل تدبیر و تعادل، دارای ثبات رای و عقیده، به دور از جنجال و فضاسازی و سیاه‌نمائی، دارای درک صحیح و منطقی از مصالح ملی و نیازهای کلان کشور باشند و بجای تلاش برای انزوای رقبای خود به انزوای تندروها، افراد غیرمتعادل و عناصر جنجال برانگیز حتی در جمع خودی‌ها معتقد و ملتزم باشند.

مجلس آینده باید «مجلس اخلاق محور» باشد و بر روی اشتغال، اقتصاد، فرهنگ، ثبات و امنیت کشور و چشم انداز آینده کشور متمرکز شود تا بتواند برای تامین نیازهای فوری مناطق محروم و الزامات جلوگیری از مهاجرت‌های بی‌رویه، برنامه‌ریزی و نظارت کند.

به عکس دیدگاه عناصری که به فریاد و جنجال و هوچی‌گری قائلند، مجلس دهم نیازمند آرامش و تعقل است که با انسجام فکری و به دور از برخوردهای جناحی، با وحدت نظر و آینده‌نگری، تمامی استعدادهای خود را در جهت درک دردهای جامعه بکار گیرد و تمامی توان و ظرفیت خود را برای تقویت نقش و جایگاه هر سه قوه در مسیر تحقق آرمان‌های انقلاب، نظام و کشور به کار بگیرد. این نکته بویژه در جهت تحقق اهداف برنامه باید با کمک به دولت که در وسط میدان است و سنگینی بار مسئولیت‌های اجرائی را به دوش می‌کشد، نمود عینی، جدی و واقعی پیدا کند.

انصافاً اقتصاد کشور در هیچ دوره‌ای مطابق انتظارات مردم نبوده و باید مجلس دهم در حد توان و ظرفیت خود برای کمک به رونق اقتصادی و جلب رضایت عامه مردم و جامعه به مسئولیت‌های تعطیل‌ناپذیر خود عمل کند.

ما به مجلسی نیاز داریم که در عین حضور احزاب و جمعیت‌ها از هر جناحی «در زیر خیمه انقلاب»، قطعاً فراجناحی بیندیشد و عمل نماید. ما به مجلسی نیاز داریم که درخصوص مسائل ملی، دیدگاه ملی و فراجناحی داشته باشد و تجربه‌های تلخ گذشته و حال را تکرار نکند. مجلس نهم با اینکه در نهایت با برجام همراهی کرد، ولی انصافاً در باب «کمیسیون برجام»، کارنامه تامل برانگیزی داشت و گزارشی از این کمیسیون صادر شد که پنج تن از اعضای همان کمیسیون، مواضع و عملکردش را به زیر سئوال بردند و تصریح کردند که گزارش نهائی منتسب به کمیسیون، یکطرفه است و از خارج کمیسیون آمده و محصول جمع‌بندی جلسات کارشناسی نیست. بررسی برجام، فرصتی برای تسویه حساب‌های گروهی و جناحی نبود که برای تصحیح اشتباهات و خطاهای عمدی و سهوی اشخاص در این زمینه، نیازی به دخالت مقامات ارشد نظام باشد. این واقعیت تلخ نشان می‌دهد که مجلس شورای اسلامی باید عاری از افراطیون باشد.

اکنون روی صحبت ما با گروه‌ها، جناح‌ها، موجهین و چهره‌های محبوب و مقبول جامعه است که قطعاً این روزها در فکر تهیه فهرست افراد مقبول هستند تا در فرصتی مناسب، آنها را بعنوان چهره‌های مورد نظر خود، در معرض قضاوت افکار عمومی قرار دهند.

افراد موجه، مقبول، متعادل، مبادی آداب اخلاقی،‌ کارآمد و کاردانی را معرفی کنید که جامعه به اعتماد شما، به آنها نیز اعتماد کند ولی فردا بخاطر انتخاب و معرفی خود مورد سوال قرار نگیرید و همچون برخی حمایت‌های گذشته، از عملکرد و معرفی و حمایت خود احساس پشیمانی نکنید. بخاطر ملاحظات حزبی و جناحی و باندی از کسانی حمایت نکنید که برای معیارهای اخلاقی، ملاحظات ملی، مصالح کشور و منافع ملت پشیزی ارزش قائل نیستند و بخاطر خوشایند جناح و همفکران خود، حق را باطل و باطل را حق جلوه می‌دهند ولی با لفاظی‌های عوام فریبانه، بر عملکرد مسئله‌دار خود سرپوش می‌گذارند.

دوستان، یاران و دلسوزان انقلاب همچنان در آرزوی مجلسی هستند که در طراز نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد، مجلسی فراجناحی که تک تک نمایندگانش «عصاره فضائل ملت» و موجبات افتخار و مباهات اسلام، نظام، کشور و ملت باشند. انشاءالله

***************************************

روزنامه خراسان**

انتخابات مجلس خبرگان را سیاسی نکنید!/مصطفی طاهری

یکی از مهمترین نقاط کانونی دشمن برای هجمه به انقلاب اسلامی، موضوع و جایگاه «ولایت فقیه» در کشور بوده است. این هجمه مستمر از سوی رسانه ها و شخصیت های بیگانه و داخلی، گاهی به صورت مستقیم و گاه به صورت غیرمستقیم دنبال می شده است. طرح شبهات کلامی، فقهی، حقوقی، سیاسی پیرامون اصل ولایت فقیه، زیر سؤال بردن عملکرد، شخصیت و منصوبان مصداق ولی فقیه، موضوعی نبوده است که مربوط به سالهای اخیر بوده باشد، بلکه در دوران امام راحل نیز با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی تعقیب می شده است. «مجلس خبرگان رهبری» نیز که از نهادهای اساسی و مرتبط با جایگاه ولایت فقیه در کشور است از سوی رسانه های معاند و دشمنان، برای تضعیف «رهبری» از یک سو و تضعیف جایگاه حقوقی این نهاد و اعضای آن مورد توجه قرار گرفته است.در طراحی دشمن هنگامی که جایگاه مجلس خبرگان تضعیف و در حد منازعات سیاسی احزاب و جریان های کشور تنزل داده شود، تصمیم گیری و عملکرد آن نیز بر همین مبنا تفسیر می گردد و در نهایت تصمیمات و آرای این مجلس که تأثیر مستقیمی بر مهمترین رکن نظام جمهوری اسلامی دارد، اعتبار اجتماعی خود را از دست خواهد داد. تأکید رسانه های بیگانه بر «جناحی»نشان دادن نامزدها، اعضای آن و مجلس خبرگان برای ایجاد زمینه طرح این مباحث است و اقدامات برخی از شخصیت ها و گروه ها در داخل آگاهانه یا ناآگاهانه به این امر کمک می‌کند. از جمله در سال 89 نیز که موضوع تغییر ریاست مجلس خبرگان رهبری مطرح شد، این رسانه ها سعی کردند آن را به «نزاع قدرت در مجلس خبرگان» تعبیر کنند که با عملکرد صحیح اعضای این مجلس خنثی شد و رهبر معظم انقلاب نیز پس از آن از این اقدام تقدیر کردند و فرمودند: «از همه‌ی آقایان تشکر می‌کنیم؛ به خصوص از جناب آقای هاشمی رفسنجانی، برای اینکه در این اجلاس، انتظار خصمانه‌ای را که دشمنان داشتند، خنثی کردند. آنها انتظار داشتند که بین خبرگان امت اختلاف بیفتد؛ رقابتها به صورت رقابتهای متعارف دنیای مادی در بیاید و مسابقه‌ در خدمت، تبدیل بشود به رقابت منفیِ در تصرف مراکز و جایگاه‌ها؛ که این بحمدا... نشد.»عملکرد این مجلس در طول سالیان مختلف نشان داده است که جناح بندی ها، اختلافات و منازعات جاری سیاسی موجود در کشور کمترین تأثیری در عملکرد این نهاد نداشته است و همواره خط مشخصی را دنبال می کرده است و اجازه کشیده شدن آن به ورطه دوقطبی های کاذب، حواشی و وظایف غیراصلی خود را نداده است. اما برای ادامه مسیر صحیح گذشته این مجلس الزاماتی مطرح است که باید از سوی جریانها و شخصیت های مرتبط، مطمح نظر قرار بگیرد:1- طرح مباحث حاشیه ای و جنجالی از سوی نامزدهای احتمالی این مجلس بیش از آنکه تنور انتخابات را گرم کند، دامن زدن به شائبه های رسانه های معاند پیرامون ایجاد چالش و رقابت قدرت در انتخابات مجلس خبرگان خواهد بود. مباحثی مانند شورایی شدن رهبری، نظارت بر رهبری، تشکیل کمیته ای برای بررسی گزینه های رهبری و سایر مباحثی که ابعاد فقهی، حقوقی و سیاسی گوناگونی دارد در فضای عمومی، پاسخگوی کدام اولویت اساسی کشور و کدام سؤال مطرح در جامعه است که از سوی برخی از شخصیت های با سابقه نظام مطرح می‌گردد؟ و نتیجه آن چیست؟ حال آن که به گفته آیت ا... خاتمی، یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان، کمیته بررسی گزینه های احتمالی رهبری اتفاق جدیدی نیست و از دور اول خبرگان وجود داشته است و در بحث نظارت نیز نمایندگانی از سوی رهبری گزارشی از دفتر ایشان و روند تصمیم گیری‌ها را مطرح کرده اند. نامزدها و داوطلبان مجلس خبرگان که در معرض این خطر قرار دارند بیش از همیشه باید مراقب اظهار نظرها و سخنان خود باشند تا باطل کننده خیالات خام دشمنان باشند. تأکید بر حضور «مستقل» در انتخابات که از سوی یکی از نامزدهای برجسته مجلس خبرگان مطرح شد، یکی از اثربخش ترین این اظهارات بود که شایسته تقدیر و تحسین است.2- رسانه های درون نظام نیز علی رغم همه سلایق و دیدگاه های سیاسی باید توجه داشته باشند که با انتساب شخصیت‌های مطرح شده برای نامزدی این مجلس، به جریان‌های سیاسی و مصادره آنان به جایگاه این مجلس لطمه وارد می کنند و دو شرط اصلی «اجتهاد» و «عدالت» را در تشخیص اصلح بودن نامزدها، تبدیل به «وابستگی به احزاب و جریانات سیاسی» می‌کند که در نهایت در تصمیم گیری ها و عملکرد این مجلس نیز اثرات منفی خواهد گذاشت.

***************************************

روزنامه ایران**

انتخابات و «اخلاق اسلامی»/محمدحسن غفوری‌فرد

پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) بزرگترین مأموریت و رسالت خویش را اتمام و اکمال مکارم اخلاق معرفی می‌کنند. و می‌فرمایند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.» رسالت حضرت ایشان امری جهانی است و محدود به زمان و مکان مشخصی دون مکان و زمان دیگر نیست و قرآن می‌فرماید: «لاتدرکم به و من بلغ» یعنی رسالت من برای شما و هرکسی است که پیام این رسالت را در هر زمان و مکانی دریافت می‌دارد. مسأله محوری اخلاق در رسالت حضرت ایشان «اخلاق اجتماعی» است و فقط به اخلاق فردی تعلق نمی‌گیرد. اخلاق اجتماعی نیز بیش از هر جا و هر مکان هنگامی ظهور و بروز دارد که سرنوشت یک ملت در حال شکل‌گیری می‌باشد و انتخابات، بزرگترین تجلی گاه اخلاق اجتماعی است. سوگمندانه باید گفت که در این مورد غیر از نصیحت‌های پراکنده و سخنرانی‌های عمومی، کاری عمیق و علمی در حد و شأن این رسالت بزرگ آخرین پیامبرالهی انجام نشده است و ظرفیت فراوانی از این رهنمود حضرت ایشان تاکنون مغفول و معطل مانده است.

با توجه به اینکه در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی قرار داریم نکاتی را نه به‌عنوان یک کار جدی و علمی و عمیق بلکه تنها به‌عنوان مقدمه یک کار اساسی تقدیم می‌دارم.

1-‌ رهبر معظم انقلاب فرموده‌اند «رأی مردم حق الناس است.» این کلام پیامبر گونه شاید شفاف‌ترین رهنمود برای شرکت کنندگان در انتخابات اعم از رأی دهندگان، کاندیداها، دستگاه نظارت، دستگاه اجرا و همه رسانه‌ها می‌باشد. با توجه به آنکه در معیارهای اسلامی «حق الناس» از چنان جایگاهی برخوردار است که حتی با توبه به درگاه الهی هم جبران نمی‌شود و بایستی رضایت صاحب حق کسب گردد می‌توان به این نتیجه رسید که رعایت این حق در تمامی ابعاد وسیع و گسترده آن نخستین شرط یک انتخابات سالم می‌باشد.

2- در نظام اسلامی، شایسته سالاری یک اصل خدشه‌ناپذیر است. حضرت امام(ره) در سال‌های دهه شصت در یکی از سخنرانی‌ها با استفاده از یک حدیث نبوی فرمودند که اگر کسی برای کاری خود را کاندیدا نماید و بداند از او شایسته تر برای این‌کار وجود دارد به‌ ‌خدا و رسول خدا و مؤمنین خیانت کرده است و یقیناً از اصول اخلاق اسلامی در انتخابات توجه عمیق و دقیق به این رهنمود حضرت ایشان می‌باشد.

3- در انتخابات سیستم‌های غربی تلاش آن است که با تبلیغات پرحجم نظر افراد را جلب کنند به‌نحوی که افراد فرصت فکر کردن و اندیشیدن را از دست بدهند و طبیعی است نقش پول و پولداران در این نوع انتخابات خیلی پررنگ است. اما در نظام اسلامی پذیرش مسئولیت‌ها براساس احساس وظیفه شرعی و تکلیف اسلامی است و نه تبلیغات پرحجم و اغلب، بدون محتوی.

4- امیرالمؤمنین حتی در جنگ مسلحانه با خبیث‌ترین دشمن دیرینه خود یعنی معاویه بن ابوسفیان می‌فرماید «انی اکره ان تکون سبابین» (من دوست نمی‌دارم حتی در جنگ بادشمن از ادب و کمال خارج شوید) یعنی تخریب اخلاقی حتی دشمن نیز مجاز نمی‌باشد.

اگر در جنگ نمی‌توان از لحاظ اخلاقی دشمن را تخریب کرد یقیناً در یک رقابت برای جلوس در صندلی مجلس شورای اسلامی - جایی که امام راحل فرمودند عصاره فضیلت است و از تکبیرها ساخته شده - هم تخریب رقیب جایز و پسندیده نیست. رقابت برای ورود به مجلس شورای اسلامی حتماً با رقابت برای ورود به مراکز قدرت در دنیای سرمایه‌داری و یا سوسیالیسم فرق اساسی و بنیادی دارد.

اگر قرار باشد ما انقلاب را صادر کنیم اولین و بهترین کالایی را که می‌توانیم صادر کنیم «اخلاق اسلامی» و شاخص‌های این کالای ارزشمند است و با توجه به فرمایشات امام صادق علیه‌السلام که فرمودند «کونوا دعاه الناس بغیدالسنکم» (انسان‌ها را با روش‌های غیر‌لسانی به اسلام و اخلاق اسلامی دعوت کنید) اگر بتوانیم اخلاق اسلامی را در بزرگترین رخداد اجتماعی که همان انتخابات است به دنیا نشان دهیم، بزرگترین خدمت را به اسلام و انقلاب و حتی بشریت کرده‌ایم.

تبلیغات غیر‌واقعی، بیان مطالبی که صحت ندارد، دادن وعده‌هایی که یا غیر‌عملی است و یا از محدوده وظایف نمایندگی مجلس شورای اسلامی خارج است، ایجاد توقعات غیر‌واقعی برای افراد، تخریب رقبای حاضر یا نمایندگان و مسئولان قبلی هیچ‌کدام با معیارهای اخلاق اسلامی سازگاری ندارد توجه به این نکته بسیار مهم است که رعایت اخلاق اسلامی در انتخابات یا رعایت اخلاق انتخاباتی تنها یک تذکر اخلاقی و نصیحت دینی نیست که فقط برای دنیای دیگر نتیجه‌بخش باشد بلکه دقیقاً در همین دنیا و در محدوده عمر خود ما نتیجه آن کاملاً مشخص می‌گردد: رعایت اخلاق انتخاباتی موجب افزایش اعتبار مجلس و نمایندگان در جامعه خواهد شد و در نتیجه استحکام بنیان‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی را به دنبال خواهد داشت و اقتدار نظام را در داخل و خارج کشور افزایش خواهد داد و بالاخره توان مجلس را برای حل مشکلات مردم افزایش خواهد داد و برعکس عدم رعایت اخلاق انتخاباتی یعنی کاهش پشتوانه و حمایت مردمی و یعنی کاهش توان و ظرفیت مجلس برای حل مشکلات کشور. بنابراین رعایت اخلاق اسلامی در انتخابات یا به بیان دیگر رعایت اخلاق انتخاباتی که بعضی از مؤلفه‌های آن در بالا ذکر شد علاوه بر اقدام به انجام تکالیف اسلامی و شرعی و رعایت حق‌الناس و ارتقای اعتبار مجلس و نمایندگان موجب افزایش اعتماد مردم به مجلس و نظام خواهد شد و طبیعتاً مسیر را برای حل مشکلات مردم - بخصوص مشکلات اقتصادی - معیشتی - بیکاری و عواقب گریزناپذیر آن مثل اعتیاد ناهنجاری‌های فرهنگی، کاهش انگیزه‌های خدمت و... آماده خواهد کرد.

***************************************

روزنامه جام جم**

«جبهه انقلاب» در مقابل جبهه «ضد انقلاب» / سپهر خلجی

در سپهر سیاسی کشور که کنشگران در شرایط غبارآلود در میان نام‌ها و نشان‌ها از اصولگرا و اصلاح‌طلب تا سایر عناوین واقعی یا پوششی صف‌آرایی کرده‌اند، آنچه مهم‌ترین دغدغه دلسوزان انقلاب اسلامی را شکل داده است، جلوگیری از به حاشیه رفتن یا مغفول ماندن «جبهه انقلابِ» مبتنی بر اصول مکتب امام خمینی(ره) در صحنه هماوردی با «جبهه ضد انقلاب» و اذناب این جریان است که لازم می‌نماید در روزهای پیش رو، بیشتر به آن پرداخته و همه دلدادگان به مکتب نورانی امام(ره) تلاش کنند تا مسیر افتخارآمیز انقلاب اسلامی که نزدیک چهار دهه با قدرت و عزت توانسته معادلات جهانی را دچار تغییرات بنیادین کرده و جایگاه ایران عزیز را در شرایط ژله‌گونه نوین جهانی روز به روز مستحکم کند تا تثبیت کامل اوضاع به نفع جریان انقلاب با قدرت دنبال شود.

پیروزی نهایی در پس رویارویی این دو جریان رقم خواهد خورد- در فضای انتخاباتی که کشور در ماه‌های آینده در معرض آن قرار خواهد گرفت، اهمیت بیشتری می‌یابد. تجربه انتخابات گذشته نشان می‌دهد که شکل‌گیری و صورت‌بندی رقابت‌های سیاسی ذیل جناح‌های چپ و راست، از منظر مکتب امام(ره)، یک صورت‌بندی اصیل و واقعی نیست و اعتبار و پایایی این صورت‌بندی در مقاطعی نظیر فتنه 88 عمیقاً مخدوش شده است، البته پنهان نیست آن جریان سیاسی که از تقوای جمعی کمتری برخوردار بوده، زمینه‌ای برای نفوذ جریان ضد انقلاب شده است، اما در میان همان جریان نیز افراد و کنشگرانی بوده‌اند که با اعتقاد به اصول مکتب امام(ره)، راه خود را جدا کرده‌اند.

بنابراین صحنه اصلی و اصیل رویارویی را نباید در میان اسم‌ها و عناوین رنگارنگ احزاب جستجو کرد، بلکه باید با نگاهی عمیق‌تر و دانستن طرح کلان دشمن، به یک خط مرزی واقعی یعنی تقابل «جبهه انقلاب» و «جبهه ضد انقلاب» رسید. در این آرایش هر جریان سیاسی به نسبت التزام و عمل به اصول مکتب امام(ره) (به عنوان شاخص اصلی جناح مؤمن و انقلابی) در خط انقلاب بوده و به این خط قدرت و پژواک می‌دهد و در مقابل هر چه از این اصول فاصله گرفته و ادبیات و گفتمان معارض مکتب امام(ره) را تقویت کند، آگاهانه یا ناآگاهانه در اجرا یا تکمیل طرح نفوذ دشمن (انحراف باورها و اهداف و آرمان‌ها، تغییر سبک زندگی و نفوذ دادن عناصر با فکر آمریکایی به مراکز تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر) گام برداشته است.

در دوگانه «انقلاب- ضد انقلاب»؛ طرح کلان جناح مؤمن و انقلابی برای بقا و پیشرفت کشور بر مبنای اصول مکتب امام خمینی، بر سه پایه اصلی عدالت، عقلانیت و معنویت با راهبرد حفظ سیرت انقلاب اسلامی عبارت است از: اعتماد و توکل به خداوند و بی‌اعتمادی و بدبینی به دشمن و وعده‌های او، اعتقاد به اصل ولایت فقیه به عنوان پایه اصلی مشروعیت انقلاب اسلامی و ضامن حفظ سیرت آن، اعتقاد و اعتماد به ظرفیت‌های درونی و معجزه‌ اراده،‌ حضور و به میدان آمدن مردم، استمرار مبارزه با استکبار و مصداق اتم آن یعنی آمریکا، تلاش برای پیشرفت همه‌جانبه کشور اعم از پیشرفت سخت‌افزاری و پیشرفت در علوم طبیعی و صنایع ملی و همچنین پیشرفت واقعی و نرم افزاری و تحقق سبک زندگی اسلامی، حمایت بدون تسامح از مظلومان عالم و مقابله بی‌مجامله با جبهه ظلم و زورگویی (به ویژه در مسأله فلسطین به عنوان مسأله اصلی جهان اسلام)، تلاش برای تحقق عدالت اقتصادی و اجتماعی و حمایت جدی از محرومان و مستضعفان، تأکید بر استقلال همه‌جانبه و نفی سلطه‌پذیری و در آخر تکیه بر وحدت ملی و مقابله با توطئه‌های تفرقه افکنانه قومی و مذهبی.

در مقابلِ جبهه انقلاب، جبهه ضد انقلاب (که ریشه در مراکز قدرت جهانی دارد که به‌واسطه انقلاب اسلامی و قطع مهم‌ترین شریان نفوذ و اثر خود در منطقه غرب آسیا از ملت ایران و انقلاب کینه به دل دارند و از اجرای هر توطئه‌ای فروگذار نمی‌کنند)، راهبردهایی را تعقیب می‌کند که به نظر می‌رسد راهبرد کلان این جریان در مقطع کنونی، راهبرد نفوذ در بستر نرم کردن خاکریزهای مستحکم انقلاب اسلامی است. جبهه ضد انقلاب که می‌داند نقطه کانونی انقلاب اسلامی، مکتب امام خمینی است، تمام توان خود را به ایجاد تحریف یا ایجاد غفلت نسبت به این مکتب (به عنوان خاکریز اصلی) متمرکز کرده است تا بتواند با نفوذ فرهنگی و سیاسی، ملت را از صراط مستقیم مکتب امام منحرف کند. راهبردهای جبهه ضد انقلاب با هدف کلان نفوذ و تغییر باورها و درنتیجه تغییر سیرت جمهوری اسلامی (تغییر رفتار) و ماندن پوسته و ظاهری از انقلاب با درونی پوسیده، تماماً در نقطه مقابل اصول اساسی مکتب امام(ره) است: بزک کردن چهره واقعی دشمن و دامن زدن به بی‌خیالی و سهل‌اندیشی به منظور ایجاد فرصت برای پیچیده‌تر شدن دشمنی دشمنان، ایجاد غفلت از دشمنی دشمن یا تحریف دشمنی دشمن و همچنین به حاشیه بردن اصل مرزبندی با دشمن، ایدئولوژی‌زدایی از سیاست خارجی، القای پایان مبارزه با استکبار (و مصداق آن آمریکا) و ورود به دوره جدید رقابت به جای مبارزه، بی‌اعتقادی به وعده‌های نصرت الهی و اعتماد و خوشبینی به دشمن و وعده‌هایش، ایجاد رخنه‌های فرهنگی به عنوان زمینه اصلی اجرای پروژه نفوذ، ایجاد تردید در مردم نسبت به کارآمدی عناصر انقلابی و مدل و تفکر انقلابی، تخطئه و متهم کردن جریان‌ها و عناصر انقلابی و ارزشی و آنهایی که بر اساس باورهای دینی واعتقادی در مواقع خطر سینه سپر می‌کنند به تندروی و افراط‌گرایی و فرسودن خاکریزهای مستحکم انقلاب، نفی استقلال و ترویج وابسته‌گرایی و القای ممکن نبودن پیشرفت بدون اتکا به قدرت‌های خارجی و راضی کردن آنها، ترویج اسلام آمریکایی و اسلام سکولار که با ظلم می‌سازد، از مظلوم حمایت نمی‌کند و نسبت به چارچوب‌ها و ضوابط شرعی بی‌قید و بی‌تفاوت است، ترویج اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی و بی‌توجهی به محرومان، ایجاد احساس تحقیر و خود کم بینی، سرکوب غیرت و عزت ملی و سلب هویت ملی که سلب هویت و سرکوب عزت یک ملت،‌ از جمله مقدمات لازم نفوذ فرهنگی است و سرانجام کند یا متوقف کردن عناصر اساسی اقتدار ملی از قبیل رشد علمی. اکنون در شرایطی که دشمن با آزمودن و ناامید شدن از مدل‌های براندازی سخت و نیمه‌سخت، روی به طرح نفوذ آورده است، به نظر می‌رسد همه دلسوزان انقلاب اسلامی با هر سلیقه و ذائقه سیاسی باید در یک سیاست‌ورزی مؤمنانه و انقلابی با ایجاد اجماعی قوی حول اصول مکتب امام(ره) و صرف نظر ازصورت بندی‌های غیر اصیل، خاکریز و سد، جبهه انقلاب را در مقابل جبهه ضد انقلاب و نفوذ آن، مستحکم‌تر کنند. مردم نجیب، هوشمند و دلداده به انقلاب سال‌هاست که در قالب همین جبهه بندی اصیل به میدان آمده‌اند؛ یوم الله 9 دی 88 که این روزها در آستانه آن هستیم، نمونه‌ای از همین بصیرت عمومی است. مردم مؤمن و انقلابی زمانی که دیدند نتیجه انتخابات بهانه است و دشمن و دنباله‌های آن، اصل انقلاب و اصول مکتب امام نظیر ولایت فقیه و اراده مردم را نشانه رفته و با گناهی نابخشودنی، کشور را به سمت پرتگاه برده‌اند، آنچنان خروشیدند که در تاریخ ایران ماندگار شد؛ پس شایسته است که جریان‌های سیاسی نیز نسبت به فهم عمومی تأخیر فاز نداشته باشند و با لحظه‌شناسی و ورود بهنگام در ائتلافی اصیل، گفتمانی و عملیاتی، جبهه ضد نفوذ و مقابله با ضد انقلاب را شکل دهند.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

سیاسی‌پور چرا نعمت‌زاده را دعوت نمی‌کند؟!/محمدرضا کردلو

1- چرخی که در بازار بزنید و حال و اوضاع «جیب مردم» را هم از خودشان و هم از کسبه بازار بپرسید، متوجه خواهید شد که اولا «پول نیست»، ثانیا «قدرت خرید کم شده است»، ثالثا با مقدمه اول و دوم «رکود نیز هست» و رابعا وقتی پول در جامعه نیست، ادعای کنترل تورم خنده‌دار است و خامسا نرخ دلار هم که مشخص می‌کند ارز در چه وضعیتی به سر می‌برد. شب یلدا نزدیک است و به همین واسطه چرخ زدن دوربین‌های صداوسیما و خبرنگاران خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بیشتر حول و حوش بازار و راسته آجیل‌فروش‌ها و خشکبارچی‌ها طبیعی است. سری که به بازار بزنید، تصویری مدام تکرار می‌شود. مردم از زن و مرد و پیر و جوان، در بازار دور می‌زنند. قیمت‌ها را نگاه می‌کنند و جز درصدی از آنان دست خالی از بازار بیرون می‌روند.

2- با یک حساب سرانگشتی و اطلاع داشتن از قیمت هندوانه و پرتقال و نارنگی و کیوی و موز، ایضا تخمه و بادام، پسته و کشمش (الباقی را هم که فاکتور بگیریم) متوجه خواهیم شد کف هزینه برای یک شب یلدای خانواده 4-3 نفری چیزی بیشتر از 120هزار تومان خواهد شد. چند وقت پیش بود که وزیر نفت

30 دلاری گفت: «شب واریز یارانه خوابم نمی‌برد». قبلش وزیر اقتصاد گفته بود: «شب‌هایی که قرار است یارانه بپردازیم، شب مصیبت عظمای دولت است». دارم حساب می‌کنم فارغ از پردرآمدهایی که به حسب آمار هزینه ناخالص سالانه برای سال 93 بانک مرکزی، 9برابر کم‌درآمدها خورد و خوراک دارند و هنوز یحتمل به خاطر نزدیکی به انتخابات، دولت از حذفشان اکراه دارد، باقی مردم دقیقا در حداقلی‌ترین وضعیت اقتصادی، برای یک شب یلدا مبلغی را که به عنوان «یارانه» دریافت می‌کنند، کلهم اجمعین باید خرج همین یک شب یلدا کنند. حالا حساب کنید همین کابوس خواب خراب‌کن چه گره‌ها از چه جماعتی باز می‌کند!

3- شعارهای دولت 2 ساله که قرار بود 100 روزه مشکلات را حل کند، دایر بر مدار تبریک و تبلیغات هنوز با حلوا حلوا کردن «برجام» قصد شیرین کردن دهان مردم را دارد. رئیس‌جمهور 3 روز پیش دوباره به‌خاطر موفقیت‌های پیاپی به مردم تبریک گفت. لکن همان روز نوبخت سخنگوی دولت حضرت ایشان، در نطقی اعلام کرد دیدن آثار برجام شاید چندسالی طول بکشد. گویا این مورد آخر اعلامی هم یکی از همان موفقیت‌های پیاپی است که دکتر روحانی به آن اشاره کرده است. در این میان و در حوالی نزدیکی به شب چله هم با هندوانه کیلویی چندهزار تومان و خشکبار کیلویی nهزار تومان، جماعت توهین‌های قصار از «بروید به جهنم» تا «آرزوهای‌تان را به گور ببرید»، هنوز هم دارند Show می‌دهند و Stand up تراژدی روی صحنه می‌برند در آنتن تلویزیون و غیره و ذلک.

4- «آفتابه لگن 7 دست ولی شام و نهار هیچی» برای همین اوقات است. وقتی که دیپلماسی با آن همه طمطراق، نفت را به کانال 30 دلاری می‌کشد و سرانه مصرفی خانوار و قدرت خرید را تا آنجا که می‌شود پایین می‌آورد و حقوق‌ها سر وقت داده نمی‌شود و کارگران با ماسک (برای اینکه شناخته نشوند بلکه اخراج‌شان نکنند) اعتراض می‌کنند و... جای سوال است که دیگر با چه رویی حضرت اول دیپلماسی، میهمان برنامه سیاسی (ببخشید، فوتبالی) 90 می‌شود؟ انگار قرار است آقای سیاسی‌پور، شب چله هم مثل نودهای پیشین به جای آجیل و پسته، غم و غصه تحویل مردم بدهد. غم و غصه میلیاردها تومان مطالبات فلان فوتبالیست از بیت‌المال! به نظر بینندگان آیا از ظریف سوال خواهد کرد که چرا در ماجرای منا پای امیر کویت در سازمان ملل نشستی؟ یا قرار است از او بپرسد چرا دیپلماسی همگرایی با آن همه دبدبه و کبکبه نفت را 30 دلاری کرده و عربستان را برای ما شاخ کرده است؟ یا می‌خواهد سوال کند که تکلیف سانتریفیوژهای تعطیل چه خواهد بود؟ این سوال‌ها را خواهد پرسید؟

5- با این اوضاع بازار شب‌چله و مضاف بر آن تعلق بسیاری از باشگاه‌های فوتبال کشور به وزارت صنعت، چرا از نعمت‌زاده برای حضور در90 دعوت نمی‌شود؟!

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات