صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۱۵۱۵۹

گزیده تحلیل رسانه ها

«معامله قرن» به جهنم - چرا ترامپ مجبور به عقب نشینی در مقابل ایران است ؟ - شليک واردات به قلب توليد - فرهنگ در دولت روحانی - موانعی برای تورم بسیار بالا - دلـخـوش به آدم‌کـش

«معامله قرن» به جهنم
جوان:
محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین روز سه شنبه در مراسمی در شهر رام‌الله، درباره طرح واشنگتن درباره فلسطین گفت: «حل مسائل سیاسی فلسطین پیش از مسائل اقتصادی آن اهمیت دارد و نباید برای فروش توهم‌های میلیاردی خود که چشم داشتی به آن نداریم تلاش کنند چرا که آن را نخواهیم پذیرفت و مسائل ما در ابتدا سیاسی است». عباس تأکید کرد: «مسئله فلسطین گام به گام به پیش می‌رود و به خواست خدا به زودی به کشور مستقل فلسطین خواهیم رسید که پایتخت آن قدس شریف است و معامله قرن یا معامله ننگ به خواست خدا به جهنم خواهد رفت و نشست اقتصادی که به دنبال برگزاری آن طی ماه آینده هستند نیز به جهنم می‌رود». وی اضافه کرد: «ما با نشست بحرین و نتایج آن مخالفیم چرا آن‌ها سعی دارند توهمات خود را به فلسطینیان بفروشند درحالی که به این هدف خود نخواهد رسید و ما به حمایت آن‌ها نیازی نداریم، چرا که با کمک مردم فلسطین قادر به تشکیل دولتی مستقل و مدرن خواهیم بود.»
امریکا قصد دارد در روز‌های ۲۵ و ۲۶ ژوئن (۵ و ۶ تیر ۹۸) برای جذب سرمایه‌گذاری در اراضی فلسطین، نشست اقتصادی بین‌المللی در بحرین برگزار کند. گفته می‌شود که بخش اول طرح دولت امریکا برای سازش میان اسرائیل و فلسطین در قالب معامله قرن در این نشست اعلام خواهد شد. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا که حامی اصلی رژیم صهیونیستی است، سعی دارد با معامله قرن به مناقشه فلسطینی‌ها و اسرائیل پایان دهد، اما طرح امریکا به دنبال حذف همیشگی بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین خود و اسکان آن‌ها در وطن جایگزین یعنی کشور‌های دیگر است. به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و انتقال سفارت امریکا از تل‌آویو به شهر قدس طی کمتر از یک سال گذشته در این راستا انجام شده است و قرار نیست کشوری به نام فلسطین به پایتختی قدس به رسمیت شناخته شود. فلسطینی‌ها ضمن مخالفت با معامله قرن، آن را طرحی امریکایی و یکجانبه برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور مستقل بدون در نظر گرفتن این حق برای فلسطین و تعیین وطن جایگزین برای فلسطینیان می‌دانند.
چرا ترامپ مجبور به عقب نشینی در مقابل ایران است ؟
خراسان:
اظهارات اخیر دونالد ترامپ در توکیو این بحث را پیش کشیده که ترامپ تا چه حد از مواضع قبلی خود در قبال ایران عقب نشسته و اساسا این مواضع تحت تاثیر چه مولفه هایی بیان شده است . این که ترامپ نشان داده است به راحتی از مواضع قبلی خود عدول می کند یا نظراتش را تغییر می دهد و سخنی متناقض با موضع قبلی می گوید مبرهن است اما مواضع جدید وی درباره ایران به ویژه این جمله که «ما به دنبال تغییر حکومت در ایران نیستیم» را می توان یک تغییر عمده در نظرات وی درخصوص سیاست تحمیلی اش درباره ایران دانست.
ترامپ حدود یک سال پیش وقتی آمریکا را از برجام خارج کرد، از ضرورت «مذاکره مجدد» سخن گفت، مذاکره برای «توافقی جدید و بهتر» اما فقط تا سه ماه این موضوع را تکرار و بیان می کرد. پس از آن و در 10 ماه اخیر -تا زمان بالا گرفتن تنش ها پس از اعلام تمدیدنشدن معافیت های نفتی- ترامپ سکوت قابل توجهی به ایران داشت. او منتظر بود. با توجه به تیم مشاورانش می توان حدس زد که او منتظر سقوط و فروپاشی از درون بود. منتظر بود یا دولت و حاکمیت در تامین نیازهای داخلی ناتوان بشوند و اقتصاد ایران از درون فروبپاشد یا درگیری ها و اغتشاشات داخلی، حاکمیت جمهوری اسلامی را به چالش یا حتی سقوط بکشاند. اتفاقی که قرار بود در تابستان داغ ۹۷ بیفتد.
مقاومت ملی و پاسخ مقتدرانه، ترامپ را از دنیای فانتزی بولتون خارج ساخته، در واقع دو واقعیتی که ایران به صحنه بین المللی به ویژه آمریکا تحمیل کرده موجب شده است، خواسته و ایده آل آمریکایی ها از تغییر حکومت در ایران به صرفا توافق هسته ای جدید تقلیل یابد.
اما واکنش بعدی ما در مقابل آمریکایی ها بسیار مهم و اساسی است. ترامپ گفته است که می خواهد توافقی برای جلوگیری از بمب هسته ای با ایران داشته باشد و حاضر است سر این موضوع مذاکره کند اما هرگونه پالس مذاکره از طرف ایران می تواند نشانه ضعف ایران برداشت شود. تصور کنید اگر شش ماه پیش این پیشنهاد را ایران داده بود، آمریکایی ها به کمتر از خروج ایران از تمام کشورهای منطقه و نابودی قدرت موشکی رضایت نمی دادند. اما حالا و فقط پس از شش ماه آن قدر عقب نشسته اند که فقط یک توافق مکمل را طلب می کنند. به ویژه آن که باید بدانیم آمریکا تقریبا تمامی کارت هایش در فشار حداکثری به ایران را روکرده و دیگر کارتی برای بازی ندارد، در حالی که ابتکار عمل در دست ایران است
شليک واردات به قلب توليد
رسالت:
سخن، ساده و روشن است: محصولات غيرضروري نبايد به کشور وارد شود. واردات مداد و خودکار و سنجاق و چوب بستني و غذاي سگ و گربه حتي با ارز آزاد هم نبايد اتفاق بيفتد، تا چه رسد به اين که بعضي از اين اقلام، با ارز نيمايي بخواهند وارد شوند.
واردات اين محصولات از دو جهت قابل بررسي است: اول آن که کارگر ايراني بيکار مي شود، کارخانه‌ها تعطيل مي شود، چرخ توليد از رونق مي افتد، ارز از کشور خارج مي شود و خلاصه، مصيبتي در حوزه اقتصاد نيست که با واردات بي رويه و غير ضروري به کشور تحميل نشود. غير از تبعات اقتصادي، خود افزايش بيکاري، ده ها پيامد منفي اجتماعي و فرهنگي دارد که نيازي به گفتن آن ها نيست.
از سوي ديگر، واردات کالاهاي غيرضروري، معمولا توسط دلالان و با استفاده از رانت اتفاق مي افتد، دلالي که با دلار ارزان دولتي، جنس غير ضروري وارد مي کند و در بازار به نرخ آزاد مي فروشد، يک شبه صاحب سرمايه اي مي شود که معمولا علاقه اي هم به حفظ آن در ايران ندارد. در خبرها، فهرست کشورهايي که واردکنندگان ايراني، معمولا در آن ها زمين و خانه مي خرند، آمده که از آمريکا و کانادا تا گرجستان و برخي کشورهاي همسايه را شامل مي شود. تاسف بار تر آن که برخي از اين واردکنندگان، مسئولان فعلي يا سابقند که به واسطه اطلاعات يا ارتباطات خود، با ورود به حوزه واردات، صاحب ثروت هاي افسانه اي مي‌شوند. بايد به صراحت گفت که وزير، نماينده، سفير و دولتمردي که فقط با نيت کسب ثروت، لباس و مواد خوراکي و محصولاتي که مشابه داخلي دارند، وارد مي کند، شرافت ندارد. کسي که در اين اوضاع اقتصادي و معيشتي، بيکار شدن کارگر ايراني و شرمندگي او در برابر خانواده اش را مي‌بيند و همچنان محصول غيرضروري وارد مي کند، دلال خون مردم است. همين ثروت هاي يک شبه، معمولا منجر به زندگي هاي خارج از قاعده و به اصطلاح امروز، لاکچري است. فرزند همان واردکننده، در اينستاگرام و شبکه هاي اجتماعي ديگر، ثروت خود را به رخ مي کشد و فخر مي‌فروشد، با خودروي چند ميليارد توماني در خيابان ها مانور تجمل مي دهد و وقتي در تصادف، جوان مردم را کشت، با وقاحت فرياد مي کشد که ديه اش را مي دهم. خود اين فضاي نابرابري، موجب شکاف بيشتر اجتماعي مي شود و اين چرخه معيوب ادامه مي يابد.
فرهنگ در دولت روحانی
صبح نو:
آقای حسن روحانی در طول سال‌های پس از انقلاب مسوولیت‌های امنیتی، سیاسی و نظامی داشته و در شورای امنیت، مجلس و جنگ تجربه‌های قدرت سخت را از سر گذرانده؛ اما تحصیلات او در رشته‌ای است که به ریاضی علوم انسانی معروف است؛ حقوق. تحصیل در این رشته او را وارد فضایی دیگر کرد و جنبه‌های دیگری از شخصیت او را پرورش داد؛ هر چند بسیاری از استدلال‌های او و ادبیاتش در طول ۶ سال گذشته چندان قرابتی با علم حقوق نداشته است. آنچه در کارنامه مدیریتی او دیده نمی‌شود، مدیریت فرهنگی یا حداقل آشنایی با عالم فرهنگ است. او نه مانند خاتمی، رییس کیهان بود و وزیر ارشاد و نه مانند احمدی‌نژاد با دانشگاه و دانشجو سر کار داشته. او از فضایی امنیتی و سیاسی وارد عرصه ریاست‌جمهوری شد؛ حتی مرکز تحقیقات استراتژیک هم بیشتر محل مباحث سخت سیاسی و اقتصادی بود. انتخاب او به‌عنوان رییس‌جمهوری هم به‌واسطه حمایت اصلاح‌طلبان صورت گرفت. شعارهای اصلاح‌طلبان به‌گونه‌ای بود که لزوم تغییرات در وزارتخانه‌های ارشاد، آموزش عالی و آموزش‌و‌پرورش را طلب می‌کرد. روحانی که چندان تبحری در حوزه فرهنگ نداشت، سعی کرد رضایت جبهه اصلاحات را تأمین کند. در سوی دیگر هم، بعد از محمود واعظی با انتصاب آذری‌جهرمی در وزارت ارتباطات، زمینه رضایت اصلاح‌طلبان را فراهم کرد. نگاه او در فرهنگ با ادبیات و سابقه پیشینش سنخیتی نداشت و از سوی دیگر در این زمینه نتوانست ایده جدیدی غیر از سخن اصلاح‌طلبان خلق کند. این‌گونه شد که میان او و برخی چهره‌های اصولگرا در شورای انقلاب فرهنگی و شورای فضای مجازی اختلاف پدید آمد. در عین حال در تیم روحانی جای چهره‌های فرهنگی هم خالی بوده است. دولت روحانی در فرهنگ تا جایی که توانست دست به سوی اصلاح‌طلبان دراز کرد یا در برخی مناصب اگر از راستگرایان میانه‌رو استفاده کرده، آن‌ها چندان به جریان انقلابی نزدیک نشدند. نوع عملکرد روحانی در فرهنگ رگه های سکولار و غربی داشته و از این زاویه به شدت قابل نقد است.
موانعی برای تورم بسیار بالا
دنیای اقتصاد:
شاخص‌بندی کاملی بین دستمزد و تورم وجود ندارد و با وجودی که در هنگام تعیین دستمزدها برای سال آتی به تورم نگاه می‌شود، اما هیچ گاه نرخ رشد دستمزدها در زمانی که تورم بالاتر از سطح متوسط بلندمدت بوده به اندازه تورم افزایش نیافته است. از سوی دیگر، هفته گذشته رئیس کل بانک مرکزی در مورد پولی کردن کسری بودجه هشدار و عزم بانک مرکزی برای عدم تحقق این مساله را نشان داد. امری که می‌تواند به‌عنوان تعهدی برای مقامات پولی ارزیابی شود و با انجام یافتن آن، اعتبار دو چندانی را به بانک مرکزی دهد.
ابدا منظور آن نیست که تورم در شرایط فعلی پایین است یا در آینده به میزان قابل‌توجهی پایین می‌آید، بلکه ادعا آن است که به‌دلیل آنکه دو امر فوق محقق نشده است، هنوز اقتصاد ایران با پدیده ابرتورم فاصله دارد. اگر طرح‌هایی که امروز بعضا از مجلس به گوش می‌رسد مانند افزایش چندباره حقوق و دستمزد در طول سال یا به هوس افتادن دولت برای افزایش مجدد حقوق کارمندانش در حالتی که مشخص است بخش اعظم درآمد نفتی کسب نمی‌شود، آن‌گاه زنگ خطر برای تورم‌هایی فراتر از سطوح موجود به صدا در می‌آید. باید آحاد مردم دریابند که در شرایط فعلی هرگونه شاخص‌بندی کامل حقوق با تورم، تنها در جا زدنی است که به مقصود نمی‌رسد. همچنین برای کارمندان دولت، در زمانی مانند امروز که دولت با کسری بودجه شدید مواجه است، هرگونه اقدامی برای افزایش حقوق‌ها اگر با کاهش هزینه‌ها در بخش‌های دیگر بودجه دولت مواجه نباشد، تنها منجر به افزایش تورم خواهد شد؛ بدون آنکه بتواند به معیشت آنان کمک کند. از این رو در وضعیت کنونی باید بیش از گذشته به شعارهای پوپولیستی حساس بود؛
دلـخـوش به آدم‌کـش
فرهیختگان:
حرف‌های عجیب و غریب ترامپ در توکیو خیلی خبر‌ساز شد، حرف‌هایی که کمتر کسی پیش‌بینی بیانش را می‌کرد. البته آنهایی که ترامپ را بیشتر می‌شناسند و به اصطلاح روان‌شناسی او دست‌شان است، این مدل حرف‌زدن را دور از انتظار نمی‌بینند و از قضا آن را منطبق با خلقیات رئیس‌جمهور ایالات متحده توصیف می‌کنند. وقتی که دونالد ترامپ در جریان نشست خبری با نخست‌وزیر ژاپن، پشت تریبون رفت و گفت که «من واقعا فکر می‌کنم ایران به‌دنبال یک توافق است. به‌نظر من این نشان‌دهنده هوشمندی آنها است و من فکر می‌کنم احتمال تحقق این مساله وجود دارد. ایران با همین رهبران موقعیت تبدیل‌شدن به کشوری بزرگ را دارد. می‌خواهم به صراحت بگویم که ما به‌دنبال تغییر رژیم نیستیم. ما به‌دنبال جلوگیری از تسلیحات هسته‌ای هستیم.» خیلی‌ها گمان کردند او از نظرات قبلی خود کوتاه آمده و بنا دارد با ایران وارد یک مذاکره برابر و به اصطلاح دیپلمات‌های وزارت خارجه برد-برد شود. خیلی‌ها حتی بعد از این اظهار نظر گفتند ترامپ از تیم مشاوران تندرو کاخ‌سفید جدا شده و به اصطلاح این اظهارات را کوتاه آمدن از مواضع مایک پمپئو در بیان شروط 12گانه برای ایران یا جان بولتن درباره تغییر رژیم در ایران دانستند.
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات