صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۳  ، 
کد خبر : ۳۲۵۴۲۵

یادداشت روزنامه‌ها 24 مهر ماه

روزنامه کیهان **

داغداریم و پای در رکاب

۱- در جریان جنگ احد، پیامبر خدا‌(ص) شماری از سپاهیان را بر تنگه‌ای که مُشرف به میدان نبرد بود گماردند و تاکید فرمودند که در هیچ حال تنگه را ترک نکنند. در میانه جنگ اما، مشرکان با شکست رو‌به‌رو شده و پا به فرار گذاشتند. در این هنگام افرادی که ماموریت حفظ تنگه را بر عهده داشتند برخلاف تاکید پیامبر اکرم‌(ص) و به طمع جمع‌آوری غنایم، از تنگه فرود آمدند. در این هنگام خالد‌بن ولید که با ۲۰۰ سوار به کمین نشسته بود فرصت را غنیمت شمرده و به سپاه اسلام حمله‌ور شد. غزوه احد که با پیروزی مسلمانان رغم خورده بود

به شکست انجامید و در این میان شایعه‌ای بر سر زبان‌ها افتاد و دهان به دهان چرخید که رسول خدا‌(ص) به شهادت رسیده‌اند. درپی این شایعه شماری از رزمندگان سپاه اسلام پا پس کشیدند. شاید بر این باور بودند که با شهادت رسول خدا‌(ص) بساط اسلام برچیده می‌شود! و از این روی ادامه نبرد توجیهی نداشته و بی‌فایده است. فریادهای رسول خدا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص) که من زنده‌ام و اصرار علی علیه‌السلام که بازگردید، نیز مانع فرار بسیاری از آنان نشد و...

این آیه از سوره آل‌عمران در ملامت کسانی نازل شده است که آن روز با شنیدن شایعه شهادت رسول خدا‌(ص) از میدان‌گریخته بودند؛

«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ  وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّاللهَ شَيْئًا  وَسَيَجْزِي اللهُ الشَّاكِرِينَ... محمد‌(صلّی‌الله علیه و آله و سلّم) جز یک پیامبر نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بوده‌اند آیا اگر بمیرد و یا شهید شود، به عقب (دین جاهلیت‌) باز می‌گردید؟ و هرکه چنین کند، به خدا ضرری نخواهد رسانید، و خدا به شاکران جزای نیک عطا خواهد کرد». این واقعیت که اسلام عزیز با رحلت رسول خدا پایان نمی‌پذیرد و آمده است که بماند از نگاه یاران آن حضرت پنهان نبود و از جمله گفتنی است که در میانه آن معرکه «انس‌بن نضر» یکی از یاران رسول خدا‌(ص) دو تن از مسلمانان را دید که از میدان کناره گرفته‌اند. علت را پرسید، گفتند رسول خدا کشته شده است. انس گفت برخیزید و به میدان بیایید، خدای محمد(ص) که کشته نشده است! و خود به جنگ ادامه داد تا به شهادت رسید.

۲- رحلت رسول خدا‌(ص) که فردا سالروز آن است، داغ سنگین و ماندگاری بر قلب‌ها نشاند و از آن روز تا به امروز و از امروز تا همیشه تاریخ در سوگ او این زمزمه را بر لب داریم که «أُصِبْنَا بِکَ یَا حَبِیبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَهًَْ بِکَ حَیْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْیُ وَ حَیْثُ فَقَدْنَاکَ ... ‌ای محبوب دل‌های ما، در غم تو سوگواریم و چه مصیبتی بزرگتر از انقطاع وحی و از دست دادن تو»...

این داستان اما، روی دیگری هم داشته و دارد که جان‌مایه آن است و آن اینکه، رسول خدا(ص) اگرچه می‌رفت و‌لی رسالت ماندنی بود‌، او خاتم پیامبران بود و نه ختم پیام و چنین بود که با رحلت رسول خدا رسالت او بر زمین نماند و این گردونه پس از او نیز به چرخش ادامه داد و گردنه‌های سخت و نفس‌گیر را پشت سر گذاشت و چرخید و چرخید تا به دورانی رسید که به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب «عصر خمینی» بایسته‌ترین واژه برای نامیدن آن است. انقلاب اسلامی بازهم به گفته حضرت آقا «بعثت دوباره بود. نه اینکه بر آنچه بود گزاره تازه‌ای افزوده شده باشد. امام راحل ما‌، غبار قرن‌ها بدعت و تحریف و بد‌اندیشی و کج‌اندیشی و... را از چهره اسلام زدود و اسلام

ناب محمدی(ص) را همانگونه که در صدر بود عرضه فرمود. بار دیگر تمامی رخدادهای صدر اسلام -و این‌بار- در مقیاسی گسترده‌تر از ایران اسلامی به تکرار نشست چرا که این، همان بود نه کمتر و نه زیادتر. انقلاب اسلامی رفته رفته تکثیر شد و می‌رود تا به گفته حضرت امام(ره) سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح کند و تا به امروز که ۴۱ سال از عمر پُر برکت خود را پشت سر گذاشته است، سنگرهای فتح شده کم نیستند.

۳- این دفعه اما، دنیای اسلام و ملت‌های مسلمان، تجربیات تلخ و شیرین هزار و چهار صد و چند سال گذشته را نیز با خود داشتند. اُحد بود اما از تنگه غنیمت زخم بر نداشتیم. صفین بود ولی از پاره‌های قرآنی که بر نیزه کرده بودند فریب نخوردیم. مدینه مظلوم دوران امام حسن(ع) تکرار شد ولی تیراندازان به پیکر مطهر حضرتش را با تیر زدیم. کربلا به تکرار نشست، اما این دفعه یزید و یزیدیان را قلع و قمع کردیم و... سقف ظلمت‌زده فلک را شکافتیم و طرحی نو در‌انداختیم.

گویی مژده و بشارتی که امیر مومنان علیه‌السلام درباره یاران آخر زمانی خود داده بود به بار نشسته است. آن روز حضرتش ابتدا از سختی‌های پیش‌روی سخن گفته و فرموده بود؛

«... کالبدهایی می‌بینم بی‌جان و جان‌هایی بی‌کالبد، عبادت‌کنندگانی راه صلاح ناپیموده، بازرگانانی از تجارت سود نبرده، بیدارانی که در خوابند، حاضرانی که غایبند، نگاه‌کنندگانی که نمی‌بینند، شنوندگانی که ناشنوایند، گویندگانی ناگویا... پرچم گمراهی را می‌بینم چون درختی تناور برپای مانده و شاخ و برگ به هر سو دوانده...» و پس از وصف آن دوران به مژده‌ای همراه با هشدار پرداخته بودند که «هر رفته را بازآمدنی است، پس حق را از عالم ربانی و خداشناس خود بشنوید و دل‌هاتان را آماده کنید، هنگامی که شما را فرا می‌خواند آماده شوید و...» و یاران آخر‌الزمانی حضرت، هنگامی که حضرت روح‌الله به نمایندگی از ایشان، یاران خود را فرا خواند، همگی در صحنه حاضر بودند. عاشقانه به سویش شتافتند و در رکابش دل دادند و جان باختند و بر ستمگران تاختند. چه حکایتی است این حکایت که حضرت امام بعد از قیام ۱۵ خرداد و ۱۵ سال قبل از پیروزی انقلاب درباره یاران خود فرموده بود؛ آنان امروز در گاهواره‌ها و یا صلب پدران و رحم مادران هستند و آنگاه که وعده فرا می‌رسد در صحنه حاضرند و همانگونه بود که حضرت روح‌الله فرموده بود.

۴- روزنامه تایمز در توصیف انقلاب اسلامی نوشت؛ «خبر انقلاب اسلامی در ایران، به سرعت سراسر جهان را درنوردید و در پاییز 1978 بود که دنیای غرب بار دیگر اسلام را کشف کرد. اسلامی که پس از ده‌ها قرن دوباره در اوج استقبال مردمی به میدان آمده بود.».

میشل جانسون استراتژیست برجسته آمریکایی در نشریه ژئوپولیتیک آورده بود «انقلاب اسلامی در ایران، تجدید حیات دوباره اسلام است. در این انقلاب هیچیک از ایسم‌های متداول نظیر ناسیونالیسم، کاپیتالیسم، کمونیسم و سوسیالیسم کمترین نقشی نداشته است، دنیای غرب با اسلامی رو‌به‌روست که قرن‌ها در میان مسلمانان فراموش شده بود... الله‌اکبر یعنی خدا بزرگ است... این همان شعار مسلمانان در آغاز ظهور پیامبر اسلام است، خمینی تکرار اوست ».

هنری کسینجر‌، مشاور رئیس‌جمهوری آمریکا در دهه 70 و استراتژیست بلند‌آوازه غرب اعتراف می‌کند: «آیت‌الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد، تصمیمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌ریزی را از سیاستمداران و نظریه‌پردازان سیاسی می‌گرفت. هیچ کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری غیر‌از معیارهای شناخته‌شده در دنیا سخن می‌گفت

و عمل می‌کرد، گویی از جای دیگر الهام می‌گرفت، دشمنی آیت‌الله خمینی با غرب بر گرفته از تعالیم الهی او بود او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت.».

۵- و امروز در حالی که رحلت رسول خدا‌، شهادت

امام حسن مجتبی و شهادت امام رضا علیهم‌السلام را به سوگ نشسته‌ایم و در این ماتم چشم‌هایمان اشکبار و دل‌هایمان داغدار است به ساحت مقدسشان عرضه می‌داریم؛ آیا از فدائیان آخر‌الزمانی خود راضی هستید؟ آنان که از امام راحل و خلف حاضر او شمیم روحبخش شما را استشمام کرده‌اند و بر سر آنند تا آن عهد را که با خدای خویش بسته‌اند، در رکاب ولی زمان، اَرَنی‌گویان به میقات برند.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

اقتصاد زعفران در انتظار تدبیر اجرایی/دکتر علی نیکزاد*

زعفران یک محصول استراتژیک و بااهمیت برای ایران است. ما تولید‌کننده 90 تا 95 درصد زعفران دنیا هستیم و این انحصار، یک مزیت مطلق و راهبردی برای کشور است که البته با ظهور تولیدکنندگان جدید، مورد تهدید قرار گرفته است. به طور تقریبی حدود یک میلیون کشاورز و خانواده‌های آنها از طریق چرخه کشت و فرآوری زعفران امرار معاش می‌کنند و این محصول از این رو اهمیت خاص پیدا می‌کند که در اقلیمی کاشت و برداشت می‌شود که دچار کم‌آبی و محرومیت‌ها و کمبودهای زیاد در حوزه معیشت است و کشت یک محصول با کمترین نیاز به آب در چنین منطقه‌ای، یک تجارت فوق‌العاده و ویژه محسوب می‌شود. این نکات را به این واقعیت اضافه کنید که تولید زعفران هیچ ارزبری‌ای از کشور ندارد و کاملا متکی بر داخل است و هیچ تحریمی بر میزان تولید آن موثر نیست.

هر سال در ایام برداشت یا زمان خرید تضمینی زعفران، این محصول به صدر اخبار حوزه کشاورزی نزدیک می‌شود و از مشکلات آن سخن گفته می‌شود اما متاسفانه بدنه مدیریتی کشور، محروم از یک فرآیند تثبیت‌شده علمی است که در همکاری بین دستگاه‌‌ها و بخش خصوصی بتواند این چرخه را بخوبی مدیریت کند. این چرخه شامل بخش‌های مختلفی است که تقویت تولید، فرآوری و ایجاد ارزش افزوده و صادرات را شامل می‌شود و به نظر می‌رسد در هر کدام از این حوزه‌ها باید تغییرات مثبتی اتفاق بیفتد که در این یادداشت، به اختصار به برخی از آنها اشاره می‌شود.

الف- تقویت تولید

در این سال‌ها شاهد تاکید رهبر حکیم انقلاب اسلامی در شعارهای سال و سخنرانی‌ها نسبت به مسأله تولید بوده‌ایم. کارشناسان اذعان دارند نسخه شفابخش مشکلات اقتصادی عبارت از تقویت تولید است، از این رو امسال «جهش تولید» نام گرفته است. در این حوزه چند مسأله مهم وجود دارد.

1- میزان سطح کشت زعفران بر اساس برآوردها 120 هزار هکتار است. قطعا این سطح زیر کشت قابل افزایش است. در سال‌‌های اخیر علاوه بر خراسان‌های رضوی و جنوبی، استان‌های دیگری نیز وارد کشت زعفران شده‌اند که در بلندمدت قطعا به نفع کشور است. ما باید بتوانیم سهم بالای 90 درصدی خود از تولید زعفران دنیا را با افزایش تولید و البته متناسب با آن، توسعه بازار صادراتی، حفظ کنیم.

2- بر اساس گزارش‌ها، عملکرد ما در زعفران حداکثر ۳ تا 5/3 کیلوگرم در هر هکتار است و به اذعان کارشناسان این رقم می‌تواند در صورت بهبود مکانیزم‌های کاشت، داشت و برداشت، تا 10 کیلوگرم در هر هکتار افزایش یابد. این مسأله نیازمند عزم جدی و به کار گرفتن شیوه‌های نوین کشاورزی و ارتباط دانشگاه و کشاورزی است و نقش وزارت جهاد کشاورزی در این زمینه بسیار مهم و حیاتی است.

3- میزان تولید زعفران کشور در سال‌های اخیر همیشه افزایشی بوده و بر اساس برآوردها امسال هم حدود 500 تن تولید اتفاق خواهد افتاد که یک فرصت محسوب می‌شود اما باید توجه داشت متناسب با افزایش تولید، باید در بازاریابی هم کارهای جدی انجام داد.

4- یکی دیگر از مشکلات تولید، «خرده‌مالکی» است. این مسأله توسط کشاورزان محترم هم درک شده و این عزیزان با اجاره دادن زمین‌ها تلاش می‌کنند به جای چندین مزرعه کوچک، زمین‌های بزرگ کشاورزی با بازدهی بالاتر و شیوه‌های نوین‌تر ایجاد کنند. ما باید آمایش زمین‌های کشاورزی را در دستور کار قرار دهیم و به نظر می‌رسد طرح شناسنامه‌دار کردن مزارع زعفران، یک اقدام اولیه خوب باشد.

5- هزینه‌های فرآوری محصول زعفران هم یکی از مشکلات کشاورزان عزیز است که می‌توان با صنعتی‌سازی و استفاده از ظرفیت‌های علمی- صنعتی کشور، برای آن فکر اساسی کرد. در حال حاضر به ازای هر کیلو زعفران، ۲ میلیون تومان هزینه جداسازی پرداخت می‌شود که هزینه گزافی برای قشر کشاورز است. میزان ضایعات بالاست و تجهیزات و ماشین‌آلات کاشت و برداشت و جداسازی کلاله، از نیازهای اساسی‌ای است که بسادگی با کمک صنعتگران عزیز قابل ساخت و توسعه است. طبیعی است کشوری که بیشترین میزان تولید زعفران را دارد، باید بزرگ‌ترین تولیدکننده ماشین‌های صنعتی نیز باشد و در تحقیق و توسعه این حوزه، نقش جدی ایفا کند.

6- مسأله مهم و اساسی بعدی، تامین امنیت اقتصادی کشاورزان عزیز است. الان در قالب خرید تضمینی، شرکت‌های تعاونی با قیمت خرید تضمینی، محصول کشاورزان را با وعده‌های پرداخت ۱۵ روزه تا ۳ ماهه می‌خرند ولی گاه تا یک سال، پرداخت پول طول می‌کشد. بنابراین کشاورزان ترجیح می‌دهند محصول خودشان را پایین‌تر از قیمت خرید تضمینی اما به صورت نقد به واسطه‌ها بفروشند یا برخی از کشاورزان تصمیم می‌گیرند با شخم زدن زمین‌های‌شان، پیازهای زعفران را بفروشند و به سمت کاشت محصولات دیگر بروند.

ب- فرآوری و ایجاد ارزش افزوده

محور بعدی، فرآوری زعفران و ایجاد ارزش افزوده است. این مسأله، یکی از مهم‌ترین نکات و به تعبیری پاشنه آشیل بحث زعفران است و چند نکته در این زمینه به ذهن می‌رسد.

یک- خام‌فروشی، مسأله مهم و حیاتی در این حوزه است. رهبر بزرگوار انقلاب در دیدار اخیرشان با اعضای محترم هیأت ‌دولت که به صورت تصویری برگزار شد، به این موضوع اشاره کردند و مشخصا از زعفران جنوب خراسان اسم بردند. خام‌فروشی در زعفران یعنی عرضه هر محموله زعفران در بسته‌بندی بیشتر از 10 گرم. طبق آمارها طی 4 ماه نخست سال 99 تنها 3/7 درصد از کل زعفران صادراتی ایران به صورت بسته‌بندی‌های زیر ۱۰ گرم صادر شده است. 7/79 درصد زعفران کشور در این مدت در بسته‌بندی‌های بالای 30 گرم بوده که عمدتا نیم کیلویی و یک کیلویی است. این یعنی خام‌فروشی و مفت‌فروشی کالایی که یک کشاورز ماه‌ها پای آن زحمت کشیده است.

دو- مسأله بعدی در این محور بسته‌بندی است. ما بحمدالله در سال‌های اخیر پیشرفت‌های خوبی در این زمینه داشته‌ایم. الان مشکل ما، فنی نیست و شرکت‌های ایرانی ثابت کرده‌اند می‌توانند محصول را در بسته‌بندی شکیل صادر کنند اما مشکل جای دیگری است. بیش از ۹0 درصد زعفران دنیا در ایران تولید می‌شود اما با این حال، تنها ۱۰ درصد زعفران تولیدی کشور با بسته‌بندی شرکت‌های ایرانی به دست مصرف‌کننده در دنیا می‌رسد! این در حالی است که ارزش افزوده صادرات زعفران بسته‌‌بندی، نزدیک به ۵ برابر زعفران فله است.

سه- نکته بعدی، نمادسازی یا همان برندسازی در صنعت زعفران است. اینکه دنیا زعفران اسپانیا و اخیرا زعفران افغانستان را بیشتر از زعفران ایران می‌شناسند و حتی زعفران ایران، به شکل فله خریداری و به اسم زعفران اسپانیا و افغانستان به بازار ارائه می‌شود، یک ضایعه دردناک است. جالب است که اسپانیا کمتر از یک درصد تولید زعفران دنیا را در اختیار دارد و افغانستان هم 2 درصد تولید را به خودش اختصاص داده است اما الان بر اثر بی‌تدبیری، در شرایطی قرار داریم که تاجر افغانستانی، زعفران را از کشاورزان ایرانی می‌خرد و در سایه معافیت تعرفه که در تجارت با کشورها دارد، صادر می‌کند. ما الان برندهای خوبی داریم و باید در معرفی آنها در عرصه بین‌الملل تلاش کنیم.

چهار- نکته بعدی، فرآوری زعفران است. این خودش فصل طولانی و بلندی است که باید درباره آن خیلی بحث کرد. فعلا تنها محصولی که از زعفران فرآوری می‌کنیم، زعفرانی است که به عنوان ادویه از آن استفاده می‌شود. البته اخیرا پودر کیک زعفرانی و چای زعفران هم در دستور کار قرار گرفته که کار خوبی است اما فرآوری زعفران محدود به اینها نیست. ما باید برای این کار پژوهشگاه و مرکز تحقیق و توسعه تشکیل دهیم و روز‌به‌روز به مسائل جدیدتر فکر کنیم. به عنوان مثال یکی از بحث‌های مهم، کاربرد دارویی زعفران است که گویا در درمان استرس، آسم، افسردگی و حساسیت و حتی به عنوان مسکن کاربرد دارد. اینها نیازمند تحقیق و پژوهش جدی است. در هندوستان هم مصرف دارویی زعفران بسیار جدی است و این قطعا یکی از عرصه‌های مهم محسوب می‌شود.

پنج- نکته بعدی، اقتصاد حاشیه‌ای صنعت زعفران است که باید به صورت جدی بدان توجه کرد. به عنوان مثال الان توسعه گردشگری یکی از عرصه‌های بدیع برای پیشرفت مناطقی است که در آن، کشت زعفران می‌شود. در فصل گلاب‌گیری، در قمصر کاشان حجم بالایی از گردشگران داخلی و خارجی حضور پیدا می‌کنند و این، خودش فصل جدیدی از توسعه اقتصادی را برای این منطقه فراهم کرده است. همین ظرفیت برای زعفران هم وجود دارد. واقعا مشاهده و حضور در مزارع خوش‌رنگ و معطر زعفران، جذاب و مفرح است و به نظر می‌رسد این بخش هم می‌تواند به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد.

پ- صادرات

اگر بگوییم مهم‌ترین مسأله در زمینه زعفران، ساماندهی صادرات است، بیراه نگفته‌ایم. آمارهای صادراتی زعفران ایران طی سال‌های 83 تا 98 حاکی از ارزآوری بیش از 2 میلیارد دلاری این صنعت طی 15 سال اخیر است اما با این وجود مشکلات عدیده‌ای وجود دارد. به عنوان مثال به این گزاره‌ها توجه کنید.

1- بین 20 تا 25 درصد تولید زعفران، در کشور مصرف می‌شود و مابقی به 48 کشور- و به قولی 60 کشور- صادر می‌شود. یعنی بازار اصلی زعفران در خارج از کشور قرار دارد. در حال حاضر از مجموع 200 کشور جهان، حدود 60 کشور هدف صادرات زعفران ایران هستند و این بازار، دیگر انحصاری نیست و سایر کشورها هم اقدام به تولید زعفران کرده‌اند. اگر برنامه‌ریزی دقیقی برای حفظ و توسعه بازار نشود، این فرصت بزرگ از دست خواهد رفت و سهم کشورمان بین 30 کشوری که به تولید زعفران رو آورده‌اند، تقسیم خواهد شد.

2- متأسفانه هم‌اکنون هر کیلوگرم زعفران ایران به طور میانگین بین ۳۰۰ تا حداکثر ۴۰۰ دلار صادر می‌شود. این در حالی است که در سال‌های ۸۸ تا ۹۰ هر کیلوگرم زعفران ایرانی بین ۴ تا ۵ هزار دلار صادر می‌شد. از طرفی، قیمت نهایی خرده و عمده‌فروشی زعفران در بازارهای جهانی از سال ۹۰ تاکنون بین ۵ تا ۷ هزار دلار در هر کیلوگرم زعفران بوده و هیچ تفاوتی در قیمت نهایی زعفران اتفاق نیفتاده است.

3- با افزایش قیمت دلار در داخل کشور، خریداران خارجی زعفران که ۸ سال پیش حاضر بودند به ازای هر کیلو زعفران، ۶۰۰۰ دلار پرداخت کنند، در حال حاضر برای هر کیلو زعفران ایرانی تنها ۳۰۰ دلار پرداخت می‌کنند. این یک ظلم به کشاورز است و کسی که در این میان سود می‌برد، دلال و واسطه داخلی و خارجی است. اگر چرخه صادرات اصلاح شود، گشایش بزرگی در تولید زعفران اتفاق می‌افتد و کشاورزان می‌توانند حاصل دسترنج خودشان را شخصا استفاده کنند. الان با افزایش قیمت دلار، واسطه‌ها زعفران را به ریال از کشاورز می‌خرند و به دلار می‌فروشند و با افزایش قیمت دلار، سودهای نجومی می‌برند.

وقتی چنین اتفاقی افتاد، سود حاصل از صادرات اصلا برای واسطه‌ها مهم نیست و آنها سود اصلی را از مابه‌التفاوت قیمت ارز می‌برند. از این رو زعفران قاچاق می‌شود و دلال، حاضر است در بازار کشورهای همسایه، زعفران را به قیمتی پایین‌تر از قیمت واقعی بفروشد، چون بیشتر از اینکه از صادرات زعفران سود ببرد، قرار است از حاشیه قیمت ارز سود ببرد، لذا صادرکننده قانونی ضرر می‌کند، چون مجبور است محصولش را ارزان‌تر بفروشد. در این زمینه باید یک عزم جدی در کشور ایجاد شود. باید بشدت با کارت‌های بازرگانی اجاره‌ای مقابله کرد و اهلیت صادرکنندگان احراز شود تا جلوی این اتفاقات گرفته شود.

4- نکته بعدی، «دیپلماسی اقتصادی» است. وزارت امور خارجه باید در کنار رایزنی‌های سیاسی، به صورت جدی به این موضوع ورود کند. الان بسیاری از کشورها با جایگاه ایران در تولید زعفران آشنایی ندارند؛ با اینکه بازار زعفران هستند. ما متأسفانه شاهد صادرات مجدد هستیم، بویژه در اسپانیا، ایتالیا و لبنان شاهد این هستیم که زعفران ما و سایر کشورها مجددا به دیگر کشورها صادر می‌شود. یا جالب است بدانید با اینکه هند و چین شرکای تجاری ما هستند، به خاطر ضعف ما در دیپلماسی اقتصادی، هماهنگی خوبی با ما ندارند. مثلا چین تعرفه گمرکی 30 درصد با ما دارد یا هندوستان چون با افغانستان معافیت تعرفه گمرکی دارد، نیازش را از طریق افغانستان تامین می‌کند که عملا همان محصول ایرانی است که توسط تاجران افغانستانی خریداری شده و به هند صادر می‌شود. این مسائل باید به صورت جدی توسط دستگاه دیپلماسی کشور پیگیری شود.

مسائل در این حوزه بسیار زیاد است و در یک یادداشت نمی‌گنجد. امیدوارم ان‌شاء‌الله با پیگیری‌هایی که در مجلس شورای اسلامی خواهیم داشت، گام‌های موثری در این زمینه برداریم. مجلس هم در بعد تقنینی و هم در بعد نظارتی آماده است ان‌شاء‌الله در بحث زعفران یک اقدام بلندمدت را برای حل مشکل، ساماندهی کند.

*نایب‌رئیس مجلس شورای اسلامی

***************************************

روزنامه خراسان**

گیوتین زمان بر سر کسری بودجه/مهدی حسن زاده

 اواخر سال 96 که معلوم  شد ترامپ از برجام خارج می شود، مشخص بود که چه بخش هایی از اقتصاد ایران تحت فشار مجدد آمریکا قرار خواهد گرفت. بودجه دولت به دلیل وابستگی به درآمدهای ارزی ناشی از نفت، یکی از نقاط آسیب پذیر  بود. لایحه بودجه 98 که تدوین آن در دولت از اواسط سال 97 شروع و بررسی آن در مجلس در سه ماه پایانی همان سال انجام شد، با الزاماتی که برای مواجهه با کاهش درآمد باید در نظر گرفته می شد، فاصله داشت. به همین دلیل بود که رهبر انقلاب اواخر سال 97 به قوا ماموریت دادند تا چارچوبی را برای اصلاح ساختار بودجه مصوب کنند که تا زمان نگارش این یادداشت، با وجود چارچوبی که توسط سازمان برنامه تدوین و به گفته رئیس این سازمان به شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا ارائه شده، هنوز این شورا مصوبه ای در این زمینه نداشته است. این در حالی است که پرونده بودجه 98 بسته شده و پرونده بودجه 99 نیز تا چند ماه دیگر بسته می شود و کار تدوین بودجه 1400 نیز آغاز شده و کمتر از دو ماه دیگر به مجلس تقدیم خواهد شد اما همچنان برنامه اصلاح ساختار بودجه نهایی نشده است.

سال99 در شرایطی آغاز شد که صادرات نفت به حداقل رسیده و از همان ابتدای سال مشخص بود که بودجه امسال با پیش بینی غیرواقعی در فروش نفت و اموال مازاد دولتی بسته شده است. وقوع کرونا هم درآمد اندک نفتی را کمتر کرد و هم درآمدهای مالیاتی را کاهش داد تا عملا برآوردها از کسری بودجه امسال ارقامی از 150 تا 250 هزار میلیارد تومان را نشان دهد. اگر توافق بسیاری از کارشناسان مبنی بر کسری 200 هزار میلیاردی را بپذیریم، پرسش این است که این کسری از کجا باید جبران شود؟ تاکنون با فروش 70 هزار میلیارد تومان اوراق بدهی و حدود 20 هزار میلیارد تومان سهام شرکت های دولتی، کمتر از نیمی از کسری جبران شده ولی مشکل این است که فروش اوراق به دلیل افزایش نرخ سود و تمایل نداشتن دولت برای عرضه اوراق با نرخ بالاتر، تقریبا متوقف شده و فروش سهام دولتی به دلیل روند نزولی بورس، با مشکل مواجه است. در این میان گزینه مدنظر دولت یعنی پیش فروش نفت نیز با مخالفت مجلس به دلیل تعهد سنگین دو ساله و گره زدن بازپرداخت اصل و سود اوراق به برداشته شدن تحریم ها یا افزایش نرخ ارز و قیمت نفت از دستور کار خارج شد. اکنون بحث بر سر این است که معضل کسری بودجه امسال و تراز کردن بودجه سال آینده با چه نقشه راهی شدنی است؟

بدترین اتفاق در این زمینه دست روی دست گذاشتن و از دستور کار خارج شدن این موضوع مهم است. البته طی روزهای گذشته خبری منتشر شد که رئیس مجلس در نامه ای به رئیس جمهور اعلام کرده است مجلس، لایحه بودجه 1400 را در صورتی که منطبق با اصلاحات ساختاری نباشد، نمی پذیرد. این در حالی است که کمتر از دو ماه تا موعد نهایی کردن لایحه بودجه و تقدیم آن به مجلس فرصت باقی است و شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا به عنوان مهم ترین رکنی که باید در این باره هماهنگی و تصمیم گیری لازم را انجام دهد، مدتی است که جلسه ای ندارد .

باید دقت داشت که کسری بودجه، معادله ای نیست که با کسری بودجه به پایان برسد. بخش عمده بودجه که شامل حقوق کارمندان و بازنشستگان است، بدون توقف، انتهای هر ماه سهم خود را از بودجه مطالبه می کند و کسری را به بهای فشار به منابع بانک ها و استقراض از بانک مرکزی و در نتیجه تورمی سنگین تر از آن چه اکنون می بینیم، جبران می کند چنان که بخشی از تورم فعلی را باید در همین استقراض ها و شبه استقراض ها از بانک مرکزی جست و جو کرد. لذا بررسی گزینه های جبران کسری بودجه امسال و تراز کردن بودجه سال آینده، از نان شب برای اقتصاد ایران مهم تر است. به این منظور برگزاری جلسات هماهنگی قوا حتی به صورت ویدئوکنفرانسی و بررسی همه گزینه ها و انتخاب گزینه های بد در مقایسه با بدتر، واقعیتی است که باید مدنظر قرار گیرد. می توان بخشی از کسری بودجه را با افزایش نرخ سود و فروش بیشتر اوراق بدهی و فروش سهام دولتی با تخفیف بیشتر برای امکان پذیر شدن فروش این سهام جبران کرد ولی برای سال آینده اصلاحات اساسی تر از جمله در زمینه یارانه، ارز 4200، حذف معافیت های مالیاتی غیرضروری تر، مالیات بر بخش های ثروتمند جامعه، تغییر در بودجه هنگفت شرکت های دولتی، مولد سازی و فروش بخشی از دارایی های مازاد دولت و اختصاص بخشی از این بودجه به بودجه عمومی و حتی فروش نفت چه در قالب پیش فروش و چه در قالب نقدی برای عرضه به پالایشگاه ها و صادرات فراورده های نفتی ناشی از آن، ظرفیت هایی است که می تواند خطر هولناک کسری بودجه را از سر اقتصاد ایران دور کند.

***************************************

روزنامه ایران**

برد بی رقیب روسیه و باخت با رقیب سعودی/مهدی ذاکریان

سال ۲۰۰۶ شورای حقوق بشر با ۴۷ عضو جایگزین کمیسیون حقوق بشر شد؛ هدف احترام بیشتر به حقوق بشر بود. چگونه؟ با دوری از سیاسی کاری در شورای حقوق بشر، تعطیل کردن استانداردهای دوگانه، خودداری از انگشت نما کردن کشورها، دوری از شرمنده سازی، ترویج و حمایت با گزارش به مجمع و از آن طریق به شورای امنیت و مهم تر اینکه بررسی ادواری وضع حقوق بشر UPR همه کشورها در شورا. با این حال در کمتر از دو دهه امریکا شورا را بر‌نتافت؛ در راستای حمایت از اسرائیل،امریکا به تاریخ ژوئن ۲۰۱۸ از شورای حقوق بشر خارج شد. نیکی هیلی و پمپئو مدعی شدند شورا نسبت به اسرائیل تصمیم‌های مغرضانه و یکسویه می‌گیرد و از آن خارج شدند، پس از آن ونزوئلا در سال ۲۰۱۹ با ۱۰۵ رأی از سوی اعضای سازمان ملل انتخاب شد، موضوعی که باز هم برای امریکایی‌ها گران آمد. اکنون هم در اکتبر ۲۰۲۰ بن سلمان متحد ترامپ رؤیای ورود به شورای حقوق بشر دارد. او می‌اندیشید که ویترین رانندگی زنان، استادیوم رفتن آنها و خاصه خرجی با همه قدرت‌ها سبب می‌شود تا قهرمان حقوق بشر جهان اسلام باشد...
اگر چه آرزو بر جوانان عیب نیست، ولی توهم قدرت او در منطقه آشکار شد. سعودی در رقابت با پاکستان، ازبکستان، نپال و چین در رأی‌گیری مجمع عمومی سازمان ملل باخت؛ در واقع در رقابت پنج کشور برای کسب چهار سهمیه آسیا عربستان آخر شد و رأی نیاورد.
از سوی دیگر روسیه و اوکراین بی‌رقیب عضویت شورا را بردند، مهم تر اینکه آن طرف دنیا کوبا کشوری در همسایگی امریکا هم این گوی را برد؛ گو اینکه امریکا در ساختار‌سازی نظم حقوق بشری دنیا فلج شده است. ترامپ با رویه هشت ساله خویش نشان داد صلاحیت شکل دهی به هنجارها و نهادهای حقوق بشری ندارد.
حمایت ترامپ از اسرائیل و سعودی به علاوه اظهارات و عملکرد او در داخل امریکا، ترامپ را در موضوع حقوق بشر بین‌المللی بسیار تنها گذاشته است؛ به هر روی در موضوع حقوق بشر از زاویه سیاست بین‌الملل، روسیه و کوبا بردند و سعودی باخت. همه اینها نشان می‌دهد حقوق بشر میدان رقابت سیاست بین‌الملل است؛ بهینه است ایران با بازبینی سیاستگذاری‌های داخلی و خارجی تلاش کند تا حقوق مردم را به بهترین شکل رعایت کند.
به باور نگارنده برنده جهانی حقوق بشر کشوری است که بتواند به حقوق مدنی، سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی مردم خود احترام بگذارد. آنگاه حضور حقوق بشری ایران در عرصه رقابت سیاست بین‌الملل با معنا و مؤثر خواهد بود.

***************************************

 روزنامه شرق **

پس از مرگ پیامبر/محمدتقی فاضل‌میبدی

عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم

کمترین ساغر بزم خوش او شد کوثر/ دل چون شیشه ما هم قدح ایشان باد (مولوی)

براساس روایات تاریخی، پس از انتشار خبر مرگ پیامبر اسلام (ص) مردم جزیره‌العرب واکنش‌های مختلفی نشان دادند.

1-آنان که او را پیامبر برگزیده خدا می‌دانستند و تحولات بزرگ او را در جزیره‌‌العرب دیده بودند، نمی‌توانستند مرگ کسی را که در دل و جان جای داده بودند، باور کنند. مردی که قبیله‌های مختلف عرب را زیر لوای توحید الفت بخشیده بود، آتش جنگ‌های دیرین را خاموش کرده بود، معاش محرومان و یتیمان را با زکات، صدقات و انفاق و تسویه اموال تأمین کرده بود. سیاست «برابری» را به جای «نابرابری» نشانده بود، زنجیرهای اسارت و بردگی را از پای زیردستان باز گشاده بود و کرامت و شرافت و بزرگی آدمیان را فقط با تقوای الهی باورانده بود، باورکردن مرگ چنین پیامبری برای برخی چندان آسان نمی‌نمود. خاصه اینکه سن پیامبر چندان بالا نبود و بیماری‌اش کوتاه و نه چندان سخت. با خود می‌گفتند جسمش چون پیامش جاودانه است و او نمی‌میرد یا مانند عیسی به آسمان صعود می‌کند. مورخان نگاشته‌اند هنگامی که خبر مرگ پیامبر اعلام شد، خلیفه دوم سخت برآشفت و گفت: هرکس بگوید محمد (ص) مرده است، با شمشیر سراغش می‌روم. «پیامبر نمرده است، او غایب گشته، همچنان‌که موسی به کوه طور رفت. به خدا قسم پیامبر به‌زودی خواهد آمد». خلیفه اول خود را به او رسانید و گفت: مگر در قرآن نخوانده‌ای «انک میت و انهم میتون» وی خاموش شد و گفت خدای محمد زنده است.

2- گروهی معدود در انتظار این بودند که با مرگ پیامبر، رسالت و پیام او نیز خاموش خواهد شد و سرخوردگان و قدرت‌باختگان از اسلام به نوای زمان جاهلیت بازمی‌گردند. غافل از اینکه خدا فرموده: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» مولوی چه زیبا این کریمه را به نظم مثنوی کشانده است:

مصطفی را وعده داد الطاف حق/ گر بمیری تو نمیرد این سبق/ من کتاب و معجزت را خافضم/ بیش و کم کن را ز قرآن رافضم/ تا قیامت باقیش داریم ما/ تو مترس از نسخ دین مصطفی/ هست قرآن مر تو را همچو عصا/ کفرها را درکشد همچو عصا

و تاکنون اعجازوار این پیام و رسالت بر بلندای تاریخ مانده است. به قول ویل دورانت در شگفتم با این‌همه حمله‌هایی که در تاریخ نسبت به اسلام و کشورهای اسلامی شده است، این دین (اسلام) سرپا مانده است.

3- گروه دیگری که پس از مرگ پیامبر به امحای اسلام نمی‌اندیشیدند، اما برای احیای خلافت و بقای آن در تبار خود نمی‌آسودند، بدون اتلاف وقت، جسد بی‌جان پیامبر را رها کرده و شتابناک به‌دنبال نصب رئیس امت برآمدند. معدودی از بنی‌هاشم، در رأس آنان علی (ع) و عباس و طلحه و زبیر سرگرم غسل و دفن پیامبر بودند و عده‌ای زیر طاق سقیفه نشسته بودند تا تکلیف امت را برای تعیین رهبری روشن کنند. مبادا قبیله‌ای قدرت را از کف قبیله دیگر برباید. مهاجران (مکیان) و انصار (یثربیان) در زیر سایه سقیفه به رقابت برخاستند. جدال و مشاجره بالا گرفت. برخی انصار چاره را در این دیدند که «منا امیر و منکم امیر»: از ما امیری و از شما امیری؛ یعنی دو رهبر برای یک امت. ابابکر که بزرگ و سالخورده مهاجران بود، این رأی را مردود دانست و گفت اختلاف امت را زیاد نکنید. امیر از مهاجران باشد و وزیر از انصار. روایتی از پیامبر در آنجا قرائت شد که: «الائمه من قریش» پیشوا باید از قریش باشد. بگذریم از اینکه کسی برای این روایت به سند صحیحی دست نیافته است. در هر صورت کار تعیین پیشوایی فیصله یافت. به گوش علی (ع) خبر رسید که گروهی از قریش که خویشتن را از شجره رسول‌الله خوانده‌اند، بر انصار فائق آمده‌اند. حضرت فرمود «احتجوا بالشجره و اضاعوا الثمره» درخت را گرفتند و میوه را رها کردند. با وجود این، مشکلات مسلمین به‌نوعی دیگر از سر گرفته شد. ابوسفیان که از دیگر فحول و کهول قریش و جاهلیان بود، بر چنین انتخابی اعتراض کرد و رو به‌سوی خانه علی نهاد و گفت یا علی دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم؛ حضرت از قبول بیعت امتناع کرد، چون می‌دانست که ابوسفیان چه‌ها در سر دارد. روزهای آغازین پس از مرگ پیامبر است. همه در این فکر هستند که چه کسی یا از چه قبیله‌ای حاکم می‌شود؟ انصار یا مهاجر؟ اگر از انصار است، از اوس باشد یا از خزرج؟ دعوا بر سر قدرت بود و دعوی اصلی پیامبر روبه‌فراموشی می‌رفت و چنین امری شوخی نیست. سال‌ها میان عدنانیان و قحطانیان یعنی اعراب شمال و جنوب بر سر قدرت دعوا بوده است. 

اسلام چنین برتری‌جویی‌ها را شیطانی دانست و تخاصم را وصف جهنمیان شمرد. تا پیامبر زنده بود این مرزهای نفاق و شقاق فروریخته تلقی می‌شد. اکنون به‌گونه‌ای دیگر در غیاب پیامبر بازمی‌گردد. کسی در این فکر نیست که چگونه باید حکومت کرد تا اسلام واقعی بماند و اختلاف امت کم شود و خوی جاهلیت بازنگردد و آدمیان به نام اسلام بر سر هم نکوبند و اخلاق و عدالت و اخوت و معنویت که شاه‌بیت دعوت پیامبر بود جزء فرهنگ و آیین مردم شود؛ اما دامنه اختلاف از همان آغاز شروع شد، چون از دیدگاه عده‌ای قطب خلافت بر مدار و محورخود نمی‌گشت. سعد بن عباده که از سران انصار بود، هیچ‌گاه در نماز خلیفه حاضر نشد و همواره سر از بیعت پیچید. در زمان خلیفه دوم جسد بی‌جان او را در راه شامات یافتند. برخی می‌گویند نخستین ترور کوری که پس از پیامبر در راه قدرت صورت گرفت، کشتن سعد بن عباده بود. با اینکه پیامبر «فتک»، یعنی ترور را در اسلام نهی کرده بود؛ این قتل‌های کور كه در تاریخ اسلام كم نبوده است، به‌ویژه روزگار عباسیان، ادامه داشت. نه‌تنها سعد بن عباده از بیعت سر باز زد، بلکه کسانی از بنی‌هاشم از جمله حضرت علی نیز در ماه‌های نخست با خلافت از سر سازگاری درنیامدند. شاید پایان داستان را تلخ و تاریک می‌دیدند؛ یعنی با این شیوه ممکن است سالیانی نه چندان دور، اسلام نبوت به اسلام سلطنت تبدیل شود و باز حکومت اسلامی به شیوه ملوکیت و سلطانی در لباس اسلام به‌جای نبوت نشیند و این آیینی که با دانش و قرائت و اندیشه آغاز شده است، پس از مرگ پیامبرش با جنگ قدرت ادامه یابد و چنین قضاوت شود که تاریخ اسلام یعنی تاریخ جنگ قدرت. در تاریخ اسلام گروهی به نام [مستسلمین] یاد شده‌اند؛ یعنی کسانی که از راه لاعلاجی، اسلام را پذیرا شده‌اند. این گروه کسانی بودند که منافع خود را در آینده با پذیرفتن اسلام می‌دیدند؛ بنابراین با گذشتن کمتر از نیم‌قرن مستسلمین جای مسلمانان واقعی را گرفتند. مطرودیان پیامبر چون خاندان ابی‌العاص به صحنه قدرت باز‌گشتند و برخی یاران پیامبر چون ابوذر به‌سوی شامات تبعید شدند. سیاست تسویه و برابری جای خود را به سیاست تفضیل و برتری عرب بر عجم داد و اختلافات جاهلیت باز گشت. حکومت پیامبر که براساس مشورت با مردم تأسیس شده بود، با حکومت خودکامه معاویه جابه‌جا شد. فاصله اسلام شام با اسلام مدینه مانند فاصله اسلام پیامبر تا جاهلیت بود. شاید داستان پیدایش «رده» یعنی از دین برگشتگان در فاصله کوتاهی پس از مرگ پیامبر دور از انتظار نباشد. نخستین کار آنان این بود که از پرداخت زکات امتناع ورزیدند. نافرمانی مدنی آنان با فشار مالی بر خلافت آغاز شد. در میان آنان کسانی دعوی نبوت کردند. با شمشیر خالد و خون‌هایی که ریخته شد، این سرکشی‌ها فرونشست. برخی جریان رده را یک رویداد سیاسی می‌دانند و نه اعتقادی. پیامبر برای مردم از اخلاق و عدالت و برادری سخن گفته بود. سفارش یتامی و فقیران در زبان وحی جاری بود. نخستین صدایی که در حرا پیچید، دعوت به خواندن و تعلیم انسان بود؛ اما پس از مرگ او در میان مسلمانان اختلاف بر سر قدرت و ثروت بالا گرفت و چه خون‌ها که در زمان امویان و عباسیان برای تصاحب کرسی امیرالمؤمنینی ریخته نشد؟

قرآن هشدار داده بود که اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود، شما نباید به اعقاب خود برگردید. (آل‌عمران /144) برگشت به گذشته یعنی برگشتن به خوی جاهلیت و دعوا بر سر قدرت و ثروت. و برگشت کینه‌های میان اوس و خزرج و سایر قبایل و تقابل احزاب و گروه‌ها در برابر هم و اینکه با انواع تهمت و دروغ، رقبای خود را از میدان به‌در‌کردن. در آغازین روزهای پس از مرگ رسول خدا این علائم دیده می‌شد. چندی نگذشت که روایت‌هایی دروغین از زبان پیامبر به سود و زیان این و آن از سوی مبلغان حکومت بر سر منابر قرائت شد. شاید خطبه آتشین دخت پیامبر در همان ماه‌های نخست، دیدن سیاهی‌ها و تلخ‌ناکی‌ها در آینده نه‌چندان دور بود؛ یعنی باز گشت پدیده‌ای به نام طاغوت؛ طاغوت سیاسی یا طاغوت اقتصادی. دعوت تمام پیامبران حوزه مدیترانه به تعبیر قرآن این بود: «و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدو الله و اجتنبو الطاغوت». پس از عبودیت خداوند اجتناب از طاغوت است؛ یعنی قدرت‌های سرکشی که به کسی و جایی پا‌سخ‌گو نیستند؛ ‌بنابراین ابراهیم بر نمرود می‌تازد، موسی بر سر فرعون فریاد می‌کشد، عیسی در برابر احبار و ملایان یهودی که به‌جای خدا نشسته بودند، می‌ایستد و حضرت محمد (ص) با تمام مظاهر بت و بت‌پرستی چه در قالب هبل و چه در قالب ابوجهل به تمام دردها و زجرها تن می‌دهد.

علی (ع) در روزهای نخست خلافت چنین گفت: الا و ان بلیتکم قدعادت کهیئتها یوم بعث‌الله نبیه: روزگار شما مانند روزگار پیش از بعثت شده است؛ یعنی خوی و خصلت جاهلی در میان شما دوباره عودت کرده است. اموال مسلمین در دست معدود افرادی قرار گرفته و مردم به ذلت و بدبختی گرفتار آمده‌اند (اتخذوا مال الله دولا و عباده خولا). پیامبر پس از حجه‌الوداع همواره تب می‌کرد و مریض می‌شد و روزهای آخر عمر پیامبر تب شدت پیدا کرد، به‌گونه‌ای که نوشته‌اند: دست بر بدن پیامبر گذاشتن، به‌خاطر شدت حرارت، سخت بود. با اینکه مسجد کنار منزل بود، از امامت در مسجد باز‌ایستاد. وفات پیامبر را همگان روز دوشنبه از روزهای هفته نوشته‌اند؛ اما در کدام ماه، اختلاف است. مورخان عامه روز دوازدهم ربیع‌الاول می‌دانند و محدثان شیعه روز بیست‌و‌هشتم صفر.

بنا بر قولی روز دوم ربیع‌الاول ایشان رحلت فرمودند. در اینکه آخرین گفتار پیامبر در آخرین ساعات عمرشان چه بوده است نیز اختلاف است. در روایت عایشه آمده که آخرین فرمان پیامبر این بود: لایترک بجزیره العرب دینان. امام صادق‌(ع) آخرین گفتار پیامبر را بر سر منبر مسجد مدینه چنین بیان می‌کند: اذکر الله الوالی من بعدی علی امتی، الا یرحم علی جماعه المسلمین. فاجل کبیرهم و رحم ضعیفهم و قرعالمهم و لم یضرهم فیذلهم و لم یفقرهم فیکفرهم و لم یغلق بابه دونهم فیاکل قویهم ضعیفهم. ثم قال: قد بلغت و نصحت و اشهدوا؛ پیشوایان بر امتم را تذکر می‌دهم که بر مسلمانان بی‌رحمی نکنند. سالخوردگان را بزرگ شمرند، بر محرومان رحم آورند، عالمان و دانشمندان را بزرگ دارند، مبادا آنان به ذلت بیفتند. جامعه را به فقر و ناداری نکشانند که کفر به‌دنبال دارد. درهای حکومت را به روی مردم باز بدارند [تا مردم آزادانه سخنشان را بگویند] و زورمندان به جان ضعیفان نیفتند. سپس فرمود پیامم را ابلاغ کردم و نصیحتم را رساندم، همگی شاهد باشید. امام صادق می‌فر‌ماید: هذا آخر کلام تکلم به رسو‌ل الله علی منبره (بحار ج 22 ص 495) این گفتار پیامبر نشان می‌دهد که دغدغه‌های آن حضرت پس از مرگش نسبت به زمامداری مسلمین زیاد بوده است؛ بنابراین از چگونه حکومت‌کردن سخن می‌گوید

گمرهان را ز بیابان همه در راه آرد

مصطفی بر ره حق تا به ابد رهبان باد

***************************************

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات