فریدون حسن
مرحله گروهی رقابتهای جام جهانی شب گذشته به پایان رسید و عصر امروز، بازیهای مرحله یکهشتم نهایی آغاز میشود. مرحله گروهی در حالی به پایان رسید که شاهد حذف سه تیم از ۱۰ تیم اول ردهبندی فیفا بودیم.
آلمان، بلژیک و دانمارک سه تیمی که با ادعای قهرمانی و حضور در مراحل بالاتر به قطر آمده بودند، مجبور شدند خیلی زود جام را ترک کنند. جالب اینکه این تیمها توسط رقیبانی کنار رفتند که حتی تصورش را هم نداشتند و این نشاندهنده آن است که در جام جهانی آنچه حرف اول و آخر را میزند، برنامهریزی و شجاعت فوتبال بازی کردن است.
اینکه در رنکینگ فیفا چه جایگاهی داشته باشید، مهم نیست. بلژیک تیم دوم این رنکینگ بود که با جام وداع کرد. آلمانها با کولهباری از افتخار و قهرمانی دو دوره است که از مرحله گروهی هم بالا نمیروند و دانمارک نیز برای خودش داستانها سرهم کرده بود، اما آخر شد.
جام جهانی یک کلاس درس جهانی است، کلاسی که باید سر آن نشست و آموخت، نه اینکه فراموش کرد. فوتبال ایران هم ار این قاعده مستثنا نیست. فوتبال ایران نباید به این عادت کند که صرفاً شرکتکننده در مرحله اول این رویداد بزرگ باشد. ایران حالا تجربههای گرانقدری از شکستهای تلخ دارد، تجربههایی که حتی در همین قطر هم میتوانست به کارمان بیاید و ما را به مرحله دوم مسابقات ببرد، اما وقتی درس نمیگیریم و اسیر اشتباهات تکراری میشویم، آنوقت است که باید بنشینیم و موفقیت همطرازهای خودمان را شاهد باشیم.
ایران به لحاظ بازیکن تأثیرگذار چیزی کمتر از ژاپن، استرالیا و مراکش نداشت و چه بسا بالاتر هم بود، اما این تیمها به جای شعار دادن خود را برای جام جهانی، درست آماده کرده بودند. هرچند حاشیههای تیم ما را نداشتند، اما حاشیهها نمیتواند دلیل خوبی برای شکستها باشد. جام جهانی همانجایی است که باید از آن درس آموخت، جایی که اگر درجا زدی باید برای دوره بعد پیشرفت کنی، والا ممکن است بیفتی و دیگر نتوانی بلند شوی. فوتبال ایران برای سومین بار متوالی در جام جهانی درجا زد و حالا وقت آن است که نه از تیمهای برتر جهان که از تیمهایی، چون مراکش و ژاپن بیاموزیم که چگونه باید برای جام جهانی آماده شد و چگونه باید در آن حضور پیدا کرد تا تاریخساز شد. مراکش و ژاپن میتوانند الگوی مناسبی برای ما باشند، به شرط آنکه خودمان بخواهیم و باور داشته باشیم که هنوز برای حضور در جام جهانی با مشکلات عدیدهای روبهرو هستیم. مشکلاتی که اکثر آنها ربطی به خارج زمین ندارد و میتوان در داخل میدان آنها را حل کرد، البته به شرط آنکه ما هم مثل استرالیا، ژاپن و مراکش بخواهیم فوتبال را درست بفهمیم و بازی کنیم که در این صورت تاریخساز هم خواهیم شد.
آقای کیروش قطعا وقت رفتن است!
سیدمصطفی صابری
زمزمههایی میشنویم از احتمال اینکه کیروش روی نیمکت تیم ملی باقی بماند؛ آنهم در روزهایی که هیاهوی جامجهانی بالا گرفته، دور گروهی تمام شده و جام جذاب 2022 قطر وارد دور حذفی شده. آنچه که در این جام خیلی شاخص بود موفقیتهای تیمهای آسیایی بود، تیمهایی جنگنده، نترس و با برنامه که شادی را برای کشورشان ارمغان آوردند و با صعود به دور بعدی نشان دادند موفقیت فقط سهم نامهای بزرگ نیست؛ بلکه میتواند نتیجه برنامهریزی، تلاش زیاد و شجاعت باشد.
اینروزها که با صعود کره، ژاپن و استرالیا، حسرت از دست دادن فرصت عالی تیم کشورمان برای رفتن به دور حذفی را میخوریم؛ مرور حس خوب پیروزی برابر ولز در آن بازی تماشایی، بهما یادآوری میکند در صورت تکمیل شدن این پروژه با صعودی تاریخی، چه حس خوبی به جامعه تزریق میشد. یک جنبه صعود به دور بعدی پیشرفت فوتبال ما با کسب تجربههای تازه و خودباوری بود. این صعود میتوانست باعث افزایش لژیونرها شود، بین نوجوانان شور فوتبالی ایجاد کند؛ استعدادهای بیشتری سمت فوتبال بیایند و این ورزش پرطرفدار درآمد بیشتری از جام کسب کند؛ هزینه بهتری برای زیرساختهایش شود و با تکیه بر این تجربه، در رقابتهای بعدی درصدد برداشتن گامهای بعدی باشیم، اما ورای دستاوردهای ورزشی، چنین موفقیتی میتوانست حال خوبی را به جامعه تزریق کند از جنس اتفاقی که در 8 آذر 76 افتاد.
روزی که آدمهایی از طبقات متفاوت، با تفکراتی متنوع و از نسلهای مختلف همه شاد بودند و حس مشترکی داشتند، یک شادی مشترک، یک هویت جذاب که جمع زیادی را بهواسطه یک رویداد ورزشی به هم پیوند میداد و پلی میزد بین دنیایی از تفاوتهای نسلی، فرهنگی، قومیتی و... چرا که در آن روز همه ایرانیان پرشوری بودیم که در شادی ناشی از یک موفقیت ورزشی اشتراک داشتیم، اما برخلاف آن چه در انتظارش بودیم باخت تلخ ما در بازی پایانی نتیجهای معکوس را رقم زد و کام جامعه را تلخ کرد. هرچند اسکوچیچ مربی بزرگی نبود اما با دستاوردهای مهمی تیم را روانه جامجهانی کرد. اعتماد به کیروش در آستانه جام میتوانست برای فدراسیونی که کارنامه سابقش به دلایل زیادی محل بحث بود اتفاق خوبی رقم بزند و تفاوتی را بین فدراسیون قبلی که تیم را به اسکوچیچ داده بود و فدراسیون جدید رقم بزند.
ما از سبک کیروش مطلع بودیم، اینکه تیم با هدایت او فوتبال چشمنواز ارائه نمیدهد؛ حتی در زمانهای که فناوری کمک داور ویدئویی آمده تیم متاثر از رفتار سرمربیاش، برای هر صحنه سادهای دور داور را شلوغ میکند و... با این همه امیدوار بودیم هرچند حضور کیروش اگر دستاورد فرهنگی ندارد و تیم ما را در زمینه اخلاق حرفهای از پیش بازنده میکند لااقل بهواسطه تجربه این مربی در جامجهانی در بحث فنی پیش ببرد. کیروش در جامهای قبلی بدون توجه به ساختن یک نسل طلایی، با بهرهبرداری از موقعیتی که شانس در اختیار او قرار داده بود با استفاده از تکستارهها و البته توجه به بازیکنان ذخیره لیگهای اروپایی و نادیده گرفتن استعدادهای داخلی،
توانسته بود نتایج معمولی کسب کند اما عقبه رسانهای او و همینطور کاریزمایی که بازیکنان را همراهش کرده بود کمک کرد او با اغراق در نتایج کسب شده سالها دوام بیاورد و در نظر بسیاری از مردم هم مربی بزرگی جلوه کند در حالیکه نه در جامهای جهانی نتیجه خوبی رقم زده بود نه در جامملتهایی که روی نیمکت ما بود. در این بین بههر دلیل ناکافی او بازهم سرمربی ما شد. وقتی نامی مثل اسکوچیچ روی نیمکت باشد؛ هر قدر هم خوب نتیجه گرفته باشد چون برخی بازیکنان همراهش نبودند و افکار عمومی هم نگران تجربه کم او بود زمینه برای بازگشت کسی مثل کیروش فراهم میشود؛ حتی اگر در فاصله کوتاهی بعد از رفتن از ایران، هم از کلمبیا اخراج شده باشد هم از مصر.
کیروش بازگشت، آنهم در شرایطی که ماموریتش برای بردن کلمبیا و مصر به جام جهانی با شکستهای بزرگی همراه بود. او در این دو کشور هم حاشیههایی داشت و کار زیربنایی انجام نداد. بههرترتیب تیم با کیروش بدترین نتیجه تاریخ کشور در جامجهانی را با یکی از نسل های طلایی فوتبال کشور گرفت. شکست سنگین برابر انگلستان اتفاق کمی نبود، اما بازگشت مقابل ولز امیدهایی را زنده کرد. ترس در ارائه فوتبالی روان و جسورانه، ترکیب اشتباه و تعویضهای وحشتناک و اصرار بر استفاده نکردن از بازیکنانی که محبوب اسکوچیچ بودند باعث شد در بهترین زمان ممکن، بدترین اتفاق بیفتد.
حالا که آسیاییها خوش درخشیدند و ما با حسرت جام را میبینیم حقداریم نگران زمزمههایی باشیم که از ادامه همکاری کیروش خبر میدهد. کیروشی که طی نزدیک به یک دهه حضور در فوتبال ما، در حالیکه بهترین امکانات را داشته، دستاورد بسیار کمی داشته است.البته او نکات مثبتی هم داشته مثل حذف بازیکن سالاری از تیم ملی، یا صعود آسان به جام جهانی در ادوار قبل که با افزایش سهمیه تیم های حاضر در جام جهانی که قاعدتا نباید موضوع دور از دسترسی برای کشورمان می بود، بماند که جام جهانی بعدی با تعداد بیشتری از تیم ها برگزار می شود اما در عمل کی روش براساس آمار و ارقام عملکرد در 2 جام معتبر قاره ای و جهانی که افتخارات واقعی هر تیمی با آن ها سنجیده می شود مربی موفقی نبوده است با همه این ها اصلاً فرض را بر این بگذاریم که انتقادی جدی به کیروش وارد نیست.
مهم این است که تیم ما برای حضور موفق در جامجهانی بعدی به یک مربی با تفکرات جدید نیاز دارد. کسیکه تا آنزمان نشاط لازم را داشته باشد، بدون یکدندگی بتواند با انتخاب کمکهای صاحبدانش یک دیدگاه تازه به فوتبال خسته، فرسوده و تکراری ما اضافه کند. کیروش 69 ساله، در روزهای اوجش نه جامملتهای جذاب و موفقی برای ما رقم زده، نه صعود از مرحله گروهی جامجهانی را، با این حساب چرا باید انتظار داشته باشیم او بعد از سه ناکامی بزرگ در کلمبیا، مصر و ایران، 4 سال دیگر و در 73 سالگی بتواند رویای ما را در جام تکمیل کند؟ کیروشی که متهم به خودرایی، پاسخگو نبودن و ارتباط ضعیف با رسانههای مستقل است.
این اتهامات علیه او فهرستی طولانی دارد. این ادعای جدی که برای کیروش بازیکن وفادار به بازیکن خوب و توانمند ارجحیت دارد، با این همه آیا نباید در این تردید کنیم که او میتواند زمینه یک تغییر نسل را رقم بزند؟ یکسال تا جام ملتها فرصت داریم، بد نیست از قهرمانی در این جام صرفنظر کنیم. در این حالت چیزی را از دست ندادهایم چون چند دهه است حتی بهفینال هم نرفتهایم اما تیم را به یک مربی جوان با تجربه بینالمللی بدهیم، به او زمان بدهیم و هدف گذاریاش را موفقیت در جام جهانی 2026 تعیین کنیم. به او اجازه بدهیم 4 سال با یک نسل تازه از فوتبال ما کار کند و تجربه بهدست بیاورد.
اتفاقی که فوتبال آمریکا در این جام رقم زد. کاپیتان آمریکا فقط 23 سال دارد و تجربههای امروزش در جام بعدی که کشورش میزبان است به کمک او خواهد آمد. اما از این طرف ما سالهاست هر بازیکنی در نوک حمله داشتیم کریم انصاریفرد را بهعنوان ذخیره استفاده کردیم. کیروش حتی برای تجربهاندوزی هم به مهاجمان جوان فوتبال ایران اعتماد نکرد تا ذخیره زوج طارمی پرانگیزه و آزمون ناآماده باشند. با این حساب و شناختی که از کیروش داریم او بهما نیاز دارد چون با این کارنامه کمتر کشوری پیدا می شود فوتبالش را به چنین کسی نمیسپارد اما ما به تفکرات تازهای نیاز داریم که نتیجهاش را سالها بعد ببینیم و لذت ببریم.
اروپاییها دنبال «هیزم» ایرانیها در پی «ژندرمانی»
مسعود اکبری
این روزها اخبار و رویدادهای مرتبط با جام جهانی فوتبال در قطر، افکار عمومی را به شدت به خود مشغول کرده است. اما همزمان با این رویداد ورزشی، اتفاقات مهمی در کشورمان و همچنین سایر کشورهای جهان و به خصوص در اروپا و آمریکا رخ داده و در جریان است که به دلیل سیطره اخبار رقابتهای جام جهانی، در حاشیه قرار گرفته است.
1- در ماههای اخیر تعداد فوتیهای کرونا در ایران بارها صفر شد و اخیرا نیز
6 روز متوالی بدون فوتی کرونا در تقویم کشورمان ثبت شد. این رکورد، افتخارآمیز و قابل تقدیر است. این در حالی است که در روزهای گذشته برخی کشورها از جمله آمریکا با 167 کشته در روز، آلمان با 134 فوتی در روز و فرانسه با 88 فوتی در روز، همچنان با تبعات همه گیری کرونا دست و پنجه نرم کرده و نتوانستهاند بر این ویروس منحوس غلبه کنند.
نکته قابل تأمل اینکه دولتهای آمریکا، فرانسه و آلمان در ابتدای همهگیری ویروس کووید 19، در اقدامی غیرانسانی و ناقض حقوق بشر، از ارسال دارو واکسن به ایران جلوگیری کردند. اما جوانان نخبه و غیور کشورمان با همت بلند و تلاش خستگیناپذیر و شبانهروزی، با بومیسازی دانش مقابله با ویروس کووید 19، موفق شدند که نام جمهوری اسلامی ایران را در میان برترین کشورهای جهان در تولید واکسن مقابله با کرونا ثبت کنند.
2- در روزهای گذشته «دیلی میل» در گزارشی نوشت:«خانوادههای انگلیسی در بحران افزایش هزینههای زندگی به خوردن غذای حیوانات از جمله غذای سگ و گربه روی آورده و غذای خود را روی رادیاتور و شمع گرم میکنند.» رسانههای فرانسوی نیز در گزارشهای مختلف تاکید کردهاند که اکثر خانوادههای فرانسوی برای کاهش ارقام نجومی فاکتورهای برق و گاز، در حد امکان به بخاریهای سنتی و شوفاژهایی با سوخت چوب و هیزم روی آوردهاند تا بتوانند زمستان را سپری کنند. اداره آمار آلمان نیز در هفتههای گذشته در بیانیهای اعلام کرد:«افزایش قیمت هیزم و گلولههای چوب ناشی از افزایش تقاضا است، زیرا بسیاری از آلمانیها به این کالاها به عنوان راههای جایگزین برای گرم کردن خانههایشان در بحبوحه افزایش قیمتهای گاز، نفت و برق روی آوردهاند.»
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است:«قیمت هیزم و چوب در آلمان به دلیل ادامه بحران انرژی حدود 86 درصد افزایش یافته است.» همزمان با دست و پا زدن کشورهای اروپایی در حوزه انرژی، ایران چندین ماه است که پروژهای بسیار مهم و کلیدی را تحت عنوان «پالایشگاه فراسرزمینی» در بیش از ۶ کشور جهان دنبال کرده است. نخستین پالایشگاه فراسرزمینی به نام الپالیتو در ونزوئلا است که پالایش روزانه بخشی از نفت خام میدانهای کشور در این پالایشگاه صورت میگیرد. دشمنی که در سالهای گذشته مدعی بود فروش نفت ایران را به صفر میرساند، در حال حاضر شاهد راهاندازی پالایشگاههای فراسرزمینی ایران در فرسنگها دورتر از مرزهای کشورمان است.
3- در روزهای گذشته نیویورک تایمز در گزارشی از کمبود شدید داروهای آنفلوانزای کودکان و آنتی بیوتیک در آمریکا خبر داد. به گزارش این رسانه آمریکایی، مردم در این کشور از این داروخانه به آن داروخانه به دنبال دارو هستند. همزمان در کشور عزیزمان ایران، «ژندرمانی» به عنوان جدیدترین روش برای درمان سرطان در جهان، با تلاش یک شرکت دانشبنیان ایرانی به مرحله نهایی رسید. این دستاورد نزدیک به 7 سال زمان برد و بعد از گذراندن مطالعات سلولی و مطالعات پیشبالینی بر روی حیوان و کسب مجوز و کد اخلاق از دانشگاه علوم پزشکی تهران برای نخستین بار در کشور برای یک بیمار استفاده شد. این فناوری پیشرفته پیش از این تنها در انحصار آمریکا و چین بود و حالا ایران سومین کشور صاحب این فناوری بسیار ارزشمند است. بیماری که با استفاده از این فناوری درمان شده است، اکنون بیش از 3 ماه است که در سلامت کامل به سر میبرد و قرار است که این روش برای درمان سایر مبتلایان به سرطان خون در کشورمان نیز به کار گرفته شود.
4- در هفتههای گذشته «سئونگیک چوی» استاد دانشکده الکترونیک دانشگاه شیامن چین گفته بود:«پیش از حضور در نمایشگاه بینالمللی صنعت برق در ایران، پیغامهایی مبنی بر ناامنی در کشور ایران دریافت کردم که قصد آنها منصرف کردن من از سفر به ایران بود. اما شرکت در نمایشگاه صنعت برق ایران، فرصت بینظیری بود که نباید از دست میرفت.» این استاد دانشگاه در ادامه گفت:«اگر بخواهم تشریفات مصاحبه کردن را کنار بگذارم و خیلی راحت صحبت کنم، باید بگویم که از دستاوردهای ایران در حوزه برق که در این نمایشگاه رونمایی شد، شوکه شدم...آنچه که در نمایشگاه دیدم، تطبیقی با پیامها مبنی بر ناامنی در ایران نداشت و به نظر میرسد از تمام اقشار در این نمایشگاه شرکت کردند و به نوعی قدرت ایران در حوزه برق را نظاره کردند.» در حال حاضر با تشدید تحریمها، فرآیند بومیسازی تجهیزات صنعت برق در ایران به سرعت در حال پیشرفت است و هم اکنون 95 درصد از قطعات مورد نیاز این صنعت در داخل تولید میشود. نکته قابل توجه آن که در تابستان سال جاری، با تدبیر دولت و همت و تلاش شبانهروزی مهندسان و کارگران عزیز در حوزه صنعت برق، به هیچ عنوان شاهد قطعی برق- چه در بخش مسکونی و چه در بخش صنعتی- در کشور نبودیم.
5- پنجشنبه هفته گذشته و همزمان با سفر رئیسجمهور محترم کشورمان به کردستان، قطار بهرهبرداری از اَبرپروژههای آبرسانی پس از طرح آبرسانی غدیر در خوزستان و طرح آبرسانی در همدان به ایستگاه سنندج رسید و مدرنترین و یکی از پیچیدهترین خطوط انتقال آب مورد بهرهبرداری قرار گرفت. مسیر پروژه آبرسانی از منابع آبی استان کردستان به شهر سنندج حدود ۶۰ کیلومتر است. با بهرهبرداری از این طرح سالانه امکان انتقال ۵۷ میلیون مترمکعب آب به تصفیهخانه آب شهر سنندج برای جمعیتی معادل ۷۰۰ هزار نفر، در افق سال ۱۴۲۵ را فراهم خواهد ساخت تا مردم از آب شرب با کیفیت و پایدار بهرهمند شوند. نکته قابل توجه این است که پروژه تصفیهخانه سنندج یک پتانسیل بسیار قوی و از نوع پدافند غیرعامل است و دولت با ظرفیتی که در بخش آب شرب سنندج ایجاد کرده این شهر را از حیث تامین آب شرب باکیفیت به نحوی ایمن کرده که در دوران خشکسالی با بهرهبرداری از این پروژه هیچ مشکلی برای تامین آب شرب شهر سنندج وجود نخواهد داشت. گفتنی است که سفر رئیسجمهور محترم کشورمان به کردستان و گفتوگوی صمیمانه با اقشار مختلف مردم در کوچه و بازار، رسانههای معاند را به شدت عصبی و کلافه کرد. این اقدام قابل تقدیر رئیسجمهور، هر آنچه را این رسانهها در ماههای اخیر رشته کرده بودند، پنبه کرد.
6- در روزهای گذشته اعلام شد که شش میلیون نفر از هموطنانمان به صورت رایگان تحت پوشش بیمه همگانی سلامت قرار گرفتند. همچنین در خبر دیگری اعلام شد که در حدود یکسال اخیر کاشت حلزون برای ۱۰ هزار کودک ناشنوای زیر دو سال در کشور انجام شده است. این در حالی است که هزینه عمل کاشت حلزون با یارانههای دولتی بین 10 تا 12 میلیون و در صورت عدم استفاده از یارانهها و به صورت آزاد بین
50 تا 60 میلیون تومان هزینه دارد. به گفته مقامات مسئول همچنین در روزهای گذشته محموله جدید سوسپانسیونهای آنتیبیوتیک کودکان به سفارش سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت و با هماهنگیهای صورت گرفته توسط وزارت امور خارجه به حجم تقریبی ۵۵ تن وارد کشور شد. این محموله همچنین شامل حدود یک میلیون عدد بطری شامل آنتی بیوتیکهای آموکسیسیلین، کوآموکسی کلاو، آزیترومایسین، سفکسیم و سفالکسین از برندهای مورد تأیید سازمان غذا و دارو است که برای رفع نیاز شهروندان وارد کشور شده است.
7- خشکسالی حریف شکوفایی کشاورزی ایران نشده و رکورد تولید غلات، محصولات دامی و غذا در سال زراعی جاری خواهد شکست. این تازهترین برآورد سازمان جهانی خواربار و کشاورزی ملل متحد(فائو) از جزئیات تولیدات کشاورزی ایران است که در جدیدترین گزارش چشمانداز غذایی جهان منتشر کرده است. ایران در سال زراعی گذشته بیش از 10 میلیون تن گندم تولید کرده بود؛ اما در سال زراعی جاری، با وجود تداوم خشکسالی و البته به مدد افزایش نسبی قیمت خرید تضمینی گندم، تولید این محصول استراتژیک در کشورمان ۲۵ درصد رشد کرده و طبق برآورد فائو به ۱۳ میلیون تن خواهد رسید. این اتفاق در مورد برنج نیز رخ داده و تولید آن
۱۵ درصد افزایش پیدا کرده است. آخرین برآوردهای فائو حاکی از آن است که کل ذخایر غلات ایران از بیش از 10 میلیون تن در سال ۲۰۲۱ به قریب به 13 میلیون تن در پایان سال ۲۰۲۲ خواهد رسید که بیانگر افزایش ۲۳ درصدی است. در مقابل، واردات گندم ایران در همین سال ۳۷ درصد کاهش پیدا کرده است. در حوزه گندم در شرایطی که سال قبل ۶ میلیون تن واردات گندم داشتیم که علت آن قیمت پایین خرید تضمینی گندم برای کشاورزان بود، ولی در دولت جدید بهای خرید تضمینی گندم ۴ برابر شد تا در کشاورزان برای کاشت گندم رغبت ایجاد شود. اگر همین روند ادامه پیدا کند به فضل الهی سال آینده به صادرکننده گندم تبدیل میشویم. در روزهای گذشته اعلام شد که 89 درصد مطالبات چایکاران شمال کشور نیز پرداخت شده است. همچنین دولت مکلف به پرداخت هزار میلیارد تومان تأمین حقآبه کشاورزان اصفهان شده است.
8- در پی آسیب دیدن کابل فیبر نوری دریایی (GBI) در بستر خلیجفارس که اوایل سال جاری رخ داد و منجر به اختلال و کاهش ظرفیت ارتباطات بینالملل در کشور شد، یک شرکت ایرانی برای نخستین بار موفق شد کابلهای فیبر نوری آسیب دیده در اعماق دریا را ابتدا مکانیابی و سپس قسمت آسیب دیده را که طول آن به چهار کیلومتر میرسید، در یک عملیات دشوار و پیچیده ترمیم و مرمت کند. تعمیر کابل فیبر نوری دریایی از جمله فناوری پیشرفته محسوب میشود که جمهوری اسلامی ایران پنجمین کشور در جهان است که توانسته است با تعمیر کابلهای فیبر نوری در اعماق دریا، به خودکفایی برسد. دستیابی به دانش و فناوری تعمیر کابلهای فیبر نوری در اعماق دریا توسط متخصصان داخلی در کنار سایر پیشرفتها نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران به باشگاه کشورهای توسعه یافته در حوزه ارتباطات و فناوری وارد شده و این دستاورد میتواند ضمن خودکفایی، انحصار سلطه فناوری اطلاعات چند کشور را در این زمینه به چالش بکشاند. این فناوری سالانه ۲۰ میلیون دلار صرفهجویی ارزی برای کشور در پی خواهد داشت. خبرهای خوب و امیدوارکننده زیاد است و قطعا به موارد مذکور ختم نمیشود. این را هم بگوییم که ذکر موارد مذکور به این معنا نیست که در کشور با هیچ مشکلی روبرو نیستیم. مشکلات وجود دارد اما این دلیل نمیشود که اتفاقات خوب و امیدوارکننده سانسور شده و دیده نشود.رخدادهایی که فقط به برخی از آنها اشاره کردیم نیز اقداماتی در جهت رفع مشکلات است که متأسفانه در «جنگ جهانی رسانهای علیه ایران» از سوی برخی رسانههای داخلی نادیده گرفته میشود، رسانههای دشمن که جای خود دارد.
محسن صنیعی
پس از مسابقه ایران- امریکا و شکست تیم ملی فوتبال ایران علیرغم همه تلاشهایی که بازیکنان تیم ملی به خرج دادند، شاهد صحنهای عجیب و البته قابل انتظار بودیم و آن هم شنیدن صدای بوق خوشحالی مردم در برخی شهرهای کشور بود. صدایی که با رقص و پایکوبی همراه شد. اتفاق غریبی است؛ در هیچ جای دنیا دیده نشده که ملتی از شکست تیم ملی خود و پیروزی رقیب، ابراز شادمانی کند. نگارنده در طول دو ماه و نیم گذشته؛ نه در منطقه مسکونی خود در شهر اهواز، ونه در هیچ جای دیگر شهر، صدای بوق شادی نشنیده بودم.
ولی پس از پایان بازی وباخت تیم فوتبال ایران برابر امریکا، تقریبا در همه جای اهواز مانند بیشتر شهرهای کشور، صدای بوق ممتد ماشینها برای ابراز شادی از باخت تیم ملی ایران، شنیده میشد. چرا؟ مطمئن هستم که اگر ایران، پیروز این مسابقه میشد صحنههایی کاملا مشابه صحنه پیروزی ایران بر آمریکا در سال ۷۷ تکرار میشد، ولی چرا این دفعه، پس از شکست تیم ملی هم شاهد این صحنههای شادی بودهایم؟ دانشجویی به من میگفت که مسابقه را در سالن خوابگاه دانشجویی دیده است.
بعد از شکست تیم ملی، گروهی خوشحال والبته گروهی هم ناراحت بودهاند. قطعا در همه کشورها، در مسابقات جهانی، ملتها، از پیروزی تیم خود شاد و در شکستها غمگین میشوند. پس چرا حداقل بعضی از مردم ایران، رفتاری دیگر نشان دادهاند؟ در مهندسی، مفهومی به نام فروپاشی یا Collapse وجود دارد و به طور خلاصه میتوان گفت، نشانه فروپاشی موقعی است که سیستم به ورودی داده شده، پاسخی کاملا بر خلاف انتظار، نشان میدهد. در سهشنبهشب پیش، آنچه در شهرهای ایران دیدیم، رفتاری کاملا بر خلاف انتظار ورودی داده شده به ساختار اجتماعی ایران بود.
یک شکست ورزشی به ساختار اجتماعی داده شده بود و انتظار میرفت جامعه از این شکست، در یک اندوه فرو رود، ولی چرا گروههای قابل ملاحظهای اظهار خوشحالی کردند؟ مجموعه مدیران کشور، باید آن را بررسی کنند. نگارنده جامعهشناس نیست، ولی نشانههای متعدد از فروپاشی اجتماعی مشاهده میشود. چرا مردم، احساس همبستگی با تیم ملی نداشتند و گریههای بازیکنان تیم ملی را ندیدند؟ مطمئنا دلیل آن، یک دلیل داخلی است و کاملا مرتبط است به مجموعه اعتراضات در طول دو ماه و نیم گذشته و آن هم کاملا مرتبط است به مجموعه سیاستهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دهههای گذشته. نمیتوان هر نارضایتی و اعتراضی را به بیگانگان نسبت داد.
بوقها و غریوهای شادی که سهشنبهشب، شنیده شد، صداهایی است که باید شنید و تحلیل و واکاوی کرد و پرسید چرا اعتراضات، به طور پیوسته در دو ماهونیم گذشته، به صور مختلف، ادامه داشته است؟ جالب است تاکنون افراد مختلف، پایان این اعتراضات را اعلام کرده بودند. به جای آن که وزرا یا روسای قوا، جلسات دربسته با متخصصان و کارشناسان تشکیل دهند و البته کارشناسان مربوطه، با صراحت تمام سخن خود را بیان میکنند، مجددا پیشنهاد میکنم که یک کنفرانس ملی شاید ده روزه با پخش زنده تلویزیونی برگزار شود و سخنان کارشناسان دلسوز از همه جریانهای سیاسی-فرهنگی و اجتماعی کشور را به صورت زنده، همه مردم ایران بشنوند و پس از آن به دنبال راهکارهای خروج از بحران باشیم.