عباس حاجی نجاری
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز شنبه پنجم آذرماه در دیدار صدها نفر از بسیجیان با ارائه تحلیلی کلان از جایگاه بسیج در جغرافیای سیاسی دنیای اسلام و نقش آن در شکست نقشههای راهبردی امریکا در مقابل ایران، شأن و جایگاه بسیج را بالاتر از یک سازمان نظامی و درواقع یک فرهنگ و تفکر دانسته که ظرفیت دارد کشور را درحرکت عظیم ملت با گامهای بلند پیش ببرد. معظم له تحقق این هدف را منوط به عمل توصیههایی چند دانستند که آخرین آن عمل به یک دستور قرآنی بر اساس آیه ۱۳۹ سوره آلعمران «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن کُنتُم مُؤمِنینَ» است که میفرماید؛ و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید). توصیهای که موفقیتهای بسیج از آغاز تاکنون ناشی از عمل به آن است.
مرحوم علامه طباطبایی صاحب المیزان در تفسیر این آیه که به ماجرای جنگ احد بازمیگردد یادآور میشوند که در این آیه خداوند میفرماید: اگر شما مسلمانان ایمان داشته باشید، نباید در عزم خود سست شوید و اندوهناک گردید، چون ایمان امری است که با برتری شما قرین است، زیرا ایمان ملازم صبر و تقوا بوده و ملاک فتح و ظفر هم در همین دو است و در ادامه تفسیر این آیه میافزایند: این آیه برای تقویت روحیه مؤمنین واقعی و پند مؤمنان ضعیف و عتاب و توبیخ مؤمنانی است که بهرهای از ایمان نبردهاند و مؤمنان حقیقی، چون تنها برای خدا سجده میکنند و تنها پیرو راه خدا هستند و، چون اوصیا کل انبیا هستند و ازنظر مقام، خداوند آنها را وارثان زمین نامیده است، بنابراین همواره بر کفار برتری دارند.
اگرچه رهبر معظم انقلاب در ادوار گذشته نیز با استناد به این آیه به تشریح شرایط انقلاب در مواجهه با چالشها و تهدیدات پرداخته و به بهرهگیری از فرصتهای ایجادشده در عرصه مواجهه با قدرتهای سلطه با انقلاب اسلامی در مواقعی نظیر هشت سال جنگ تحمیلی و یا دوران تشدید فشارها و تحریمهای فلجکننده اقتصادی توصیه کردهاند، اما تأکید کنونی معظم له در شرایط تشدید جنگ ترکیبی دشمن بدون ارتباط با روند این تهاجم، اهداف و سناریوها و الزامات مقابله با آن نمیتواند باشد.
فارغ از وجود برخی از آسیبها و ضعفهای داخلی، تمهید تمام ظرفیتهای ممکن از سوی دشمنان بیرونی برای نتیجه گرفتن از ماجرای شرارتهای اخیر برای تسلیم مردم ایران که حتی با حمایتهای صریح از سوی سران قدرتهای سلطه همراه شده است ناشی از ایستادگی و مقاومت بسیجی وار مردم ایران در طول ۴۳ سال گذشته در برابر طیف گستردهای از تهدیدها و تحریمهای دشمنان است که در ادوار گذشته متناسب با شرایط وتوان خود و برآورد از محیط داخلی ایران نظیر تحمیل هشت سال جنگ، توطئه تجزیه قومی سالهای آغازین انقلاب، انجام سه کودتا و حملات مستقیم به ایران و ۴۳ سال تحریم اقتصادی به کار گرفتهاند.
شکستهای گذشته سبب شده است که دشمنان مردم ایران با ورود به عرصه جنگ ترکیبی، و بهکارگیری همزمان همه روشهای ممکن تلاش کنند با شکست نظام جمهوری اسلامی و یا مهار آن، اهداف خود را در حفظ و گسترش سلطه در منطقه غرب آسیا بهپیش ببرند.
اما بهرغم آن روند کاهشی شرارتها در ۷۰ روز گذشته بیانگر آن است که طراحان و برنامه ریزان این توطئه پیچیده همچون تهدیدات گذشته، به اهداف خود نرسیده و به دلیل هوشیاری مردم ایران در عین اینکه نتوانستند با شکلدهی به اجتماعات میلیونی اعتراضی بهزعم خود اغتشاشات را فراگیر کنند بلکه حتی نتوانستهاند آن اجتماعات حداقلی گذشته را نیز بهرغم فراخوانها متعدد وحتی تلاش برای کشاندن اعتراضات به عرصه مسائل اقتصادی و صنوف کارگری و... حفظ کنند.
آنچه درروند این تحولات به لحاظ نوع برنامهریزی داخلی باید موردتوجه قرار گیرد این است که استحکام ساخت درونی قدرت تنها با اتکا به ظرفیتهای مردمی و نقش میدانی مردم بهعنوان صاحبان اصلی نظام و آنهم با اتکا به همان مؤلفههای اصلی یعنی ایمان، صبر و استقامت امکانپذیر است، نکتهای که رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان در روز ۵ آذر با اشاره به نقش بسیج در مواجهه با توطئههای گسترده دشمنان در سالهای اخیر بر آن تأکید و با اشاره به اینکه در این قضایای اخیر، بسیجیهای مظلوم، خودشان مظلوم واقع شدند برای اینکه جلوی ظلم دیگران را بگیرند، یادآورمی شوند: حضور بسیج در کشور، معنایش سینه سپر کردن در مقابل یک چنین توطئههای بزرگی است؛ شما از حرم دفاع کردید، در مقابل گروه دستساز امریکا یعنی داعش ایستادید، مبارزه کردید؛ شما بودید. شما دلاوران رزمآور لبنان را هر جور توانستید کمک کردید، شما به فلسطینیها هم کمک کردید، بازهم میکنید، بازهم کمکشان میکنیم. میدان رزم یک چنین میدانی است؛ میدان چهار نفر اغتشاشگر داخل خیابان نیست.
البته معنایش این نیست که از این اغتشاشگرها صرفنظر کنیم؛ نه، هر اغتشاشگری، هر تروریستی، باید مجازات بشود ــ در این تردیدی نیست ــ، امّا میدان فقط این میدان نیست؛ میدان خیلی وسیعتر از اینها است، میدان خیلی عمیقتر از اینها است. شما وسط این میدان ایستادهاید. میخواهم بسیجی قدر خودش را بداند. قدر بسیج را بدانید. شما در یک چنین میدانی دارید مبارزه میکنید.
شانگهای و لزوم تنوعبخشی به سبد دیپلماسی
دکتر هادی محمدی
یک ماه از حضور سیدابراهیم رئیسی در ساختمان پاستور به عنوان رئیس جمهور و رئیس دولت سیزدهم می گذشت که اولین گام جدی بعد از 15 سال تلاش ایران برای عضویت دایم در سازمان همکاری های شانگهای برداشته شد و اعضای سازمان با شروع فرایند عضویت دایم ایران موافقت کردند. یک سال بعد و در شهریور امسال در سمرقند ازبکستان بار دیگر اعضای سازمان تصمیم مهمی درباره عضویت ایران گرفتند و این بار اسناد عضویت دایم ایران به امضای دبیرخانه سازمان رسید تا عملا به ایران مجوز دهند و فرایند عضویت در داخل کشور شروع شود. در همین چارچوب نیز روز گذشته نمایندگان در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، با لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای موافقت کردند. در این میان چند نکته حائز اهمیت است.
اول این که هنوز نمی توان گفت که عضویت دایم ایران نهایی شده است. تاکنون 49 سند در این سازمان به تصویب رسیده که شرط عضویت دایم جمهوری اسلامی ایران، پذیرش این اسناد به عنوان مبنای عمل سازمان بود. طبق ماده واحده این لایحه، مجلس با قبول این 49 سند توسط دولت ایران موافقت کرده اما هنوز شورای نگهبان درباره آن ها اظهارنظر نکرده و ممکن است برخی را به عنوان مخالفت با شرع یا قانون اساسی رد کند که در این صورت با توجه به غیرقابل تغییر بودن اسناد سازمان، باید تکلیفش در مجمع تشخیص مصلحت نظام مشخص شود. البته احتمالا مورد قبول واقع خواهد شد.
همچنین ایران اعلام کرده از این به بعد اگر سند تعهدآوری در سازمان همکاری شانگهای به تصویب برسد، باید روند فعلی را بر اساس اصل 77، 125 و 135 طی کند و موارد در صحن علنی بررسی شود. طبق این لایحه ایران شرط کرده با موضوعات مربوط به امنیت ملی کشورمان در صورتی موافقت میشود که در شورای عالی امنیت ملی نیز پذیرفته شود و رزمایشهای بزرگی در کشورهای عضو سازمان برگزار میشود که برای برگزاری آن ها در کشور ما باید فرماندهی کل قوا اظهارنظر کنند. ایران در کنار چنین تحفظاتی با توجه به وجود ابهام در بخشی از اسناد، طی یک بیانیه تفصیلی اعلام کرده با شرایط خودش به مبارزه با افراطگرایی، تروریسم و جدایی طلبی خواهد پرداخت که احتمالا تاکید بر فهرست تروریسم ایران است نه فهرست کشورهای دیگر.
نکته دوم این است که ایران با گام بزرگی که در راه پیوستن به این سازمان بین المللی برداشته عملا در حال اعلام این پیام است که هرگز در تله انزوای غرب گرفتار نمی شود و سعی دارد با نزدیک شدن به بلوک بندی جدید و پر قدرت، سهم خود را از کیک قدرت منطقه به دست آورد و به نوعی خودنمایی برای غرب داشته باشد که این روزها با همه توان شمشیر را از رو برای ما بسته است. موقعیت راهبردی ایران در منطقه غرب آسیا، منابع عظیم انرژی، توان بالای تسلیحاتی که ایران را به یک صادرکننده ملزومات نظامی بدل کرده، بازار بزرگ 80 میلیونی و تقریبا بکر که تحریمها آن را تشنه ساخته، سابقه تمدنی و فرهنگی طولانی، همه و همه امتیازاتی است که قدرت های بزرگ حاضر در سازمان شانگهای به ویژه روسیه، چین و هند را راضی کرده که ایران می تواند نقش موثری در آینده شانگهای داشته باشد و به نوعی ضلع خالی این سازمان را تکمیل سازد.
نکته دیگر این که نگاهی به حوزه های متنوع فعالیت های سازمان در فرهنگ، اقتصاد، سیاست، امنیت، علم و فناوری و... نشان می دهد سازمان شانگهای در 20 سال گذشته از تاسیس اش حرکتی رو به جلو داشته و صرفا در مبنای امنیتی اولیه تاسیس خود باقی نمانده است. این فضای متنوع این فرصت را به ایران می دهد تا از ظرفیتهای نهفته و مزیتهای نسبی خود بهترین بهره را ببرد و بتواند در چارچوب همکاری های مشترک، به تامین منافع مشترک بپردازد. اقدام دیروز مجلس و تصویب لایحه اجازه به دولت برای قبول اسناد و کنوانسیونهای سازمان شانگهای، گام اصلی برای پیوستن ایران است اما اصل کار بعد از این مرحله شروع می شود و همه دستگاه های متعدد دخیل در این موضوع که شنیده شده حداقل 30 دستگاه مختلف را شامل می شود، باید با تعریف اقدامات لازم برای همکاری با بخش های مختلف و کشورهای عضو این سازمان به برداشت منافع کشورمان از این عضویت بپردازند.
حتما مهمترین میوه این اقدام در حوزه سیاسی خواهد بود و میتواند ایران را در جایگاهی قرار دهد که ضربه پذیری کمتری از اقدامات خصمانه غرب داشته باشد اما مسلما فواید اقتصادی، فرهنگی و علمی مهمی هم خواهد داشت که با برنامه ریزی بهتر می تواند ثمرات خوبی برای کشور داشته باشد. تجربه سازمان اکو و بهره مند نبودن کامل از ظرفیت آن، پیش روی ماست و باید با آسیب شناسی آن سعی کنیم در شانگهای حضور موثری در جهت تامین منافع مشترک داشته باشیم. در کنار این عضویت در یک سازمان شرقی، سیاست خارجی متوازن را نیز نباید فراموش کرد. پیش بردن مذاکرات هسته ای با غرب و تلاش برای رسیدن به توافق احیای برجام با رعایت خطوط قرمز کشورمان می تواند در ایجاد این توازن و رفع تحریم ها که یکی از موانع اصلی پیش روی روابط با دنیاست، اثر زیادی داشته باشد و دست ما را در مانور سیاست خارجی بازتر سازد.
رزم ملی قهرمانان
سعدالله زارعی
این قلم اهل فوتبال و هوادار فوتبال نیست اما مثل هر یک از آحاد مردم کشور، از تیم ملی فوتبال ایران در هماوردی با تیمهای خارجی حمایت و بازیهای تیم ملی فوتبال ایران را با علاقهمندی دنبال میکند. اگر شرایط حساس بود و تیم ایران به حمایت معنوی احتیاج داشت، در این مورد مثل بقیه مردم رشید ایران، هزینه معنوی- نذر و نیاز- هم میکند و مشخص است که با هر چیزی که تیم ایران را تضعیف کند، مخالف است. چرا؟
واقعیت این است که فوتبال و بعضی دیگر از رشتههای ورزشی به نحو «سحرآمیزی» نه تنها در روحیه ملی یک کشور اثر میگذارد، بلکه به نوعی ترجمه میزان روحیه ملی و شاخصی برای سنجش میزان عزم ملی یک کشور برای ایفای نقشهای درجه یک در جهان محسوب میشود و به روشنی میبینیم پیروزی تیم ملی، روحیه همدلی در داخل کشور و نشاط برای ورود فعالتر در صحنههای کار را فراهم میکند و در نقطه مقابل آن، شکست تیم ملی در یک هماوردی خارجی، تأثیر تضعیفکنندهای در آنچه گفته شد، ایجاد میکند.
البته در عرصه بینالملل کشورهایی که در موقعیت اول هستند نوعاً از اینکه وضعیت تیم فوتبال، تداعیکننده وضعیت داخلی آنها باشد، اجتناب میکنند و لذا در عرصه فوتبال، دهها سال است که
یک گام از همگنانشان عقبتر بوده و فوتبالشان از ایفای نقش در هویت ملی دور است. این در حالی است که فوتبال یک نقش کمککننده به کشورهایی که خود را شایسته ایفای نقش فعالتر و واجد ظرفیتهای مناسب میدانند، دارد.
کشورهای استعماری در رابطه با فوتبال و تیمهای ملی فوتبال کشورها، دو رویه در پیش گرفتهاند؛ آنان در رویه اول فوتبال را از سیاست، جدا معرفی میکنند؛ مثل اینکه علم و دانشگاه را جدا از سیاست نشان میدهند. این در حالی است که خود آنان دقیقاً به دلیل سیاست و حفظ برتری خویش، اجازه تبدیل فوتبال به
یک شاخص سیاسی را در کشور خود نمیدهند. پس خود این پسزدن ظاهری ورزش از عرصه سیاست، یک فکر و تدارک سیاسی است.
بر این اساس در کشورهای مختلف با هزینه مردم، رقابتهای ورزشی برگزار میشود ولی هیچ عایدی سیاسی در مقدمه، متن و موخره آن نصیب این کشورها نمیشود. حتی گاهی در صحنه ورزش مصلحت سیاسی کشوری، قربانی سیاست جدانمایی ورزش از سیاست میشود. به عنوان مثال مصلحت کشورهای جهان و بهویژه کشورهای اسلامی و عربی در قطع رابطه با رژیم اسرائیل است اما این مصلحت روشن به نام سیاسی نکردن ورزش، کنار گذاشته میشود و تیم رژیم غاصب سرزمینهای اسلامی و عربی، در کنار تیم یک کشور اسلامی و عربی قرار میگیرد. این دقیقاً یک کار سیاسی دست اول است.
رویه دوم کشورهایی که نمیخواهند فوتبال در کشورشان ترسیمکننده وضعیت سیاسی باشد، «به تعارض کشاندن» تیمهای ورزشی با نظام سیاسی در کشورهایی که با آنان مشکل جدی دارند، در دستور کار قرار میگیرد. در اینجا نقاب از چهره قدرتهایی مثل آمریکا کنار میرود و واقعیت موضوع روشنتر میشود. شما همین روزها شاهد بودید «کارلوس کیروش» به شدت زیرفشار رسانههای کشورهایی نظیر انگلیس قرار گرفت تا علیه ایران موضعگیری کند و او ضمن خودداری از پذیرش این موضوع از رسانه انگلیسی پرسید چرا درباره جنگ اوکراین و نقش انگلیس در آن سؤال نمیکنید؟ و چرا از میان این همه مربی فوتبال، فقط من باید به سؤالات سیاسی پاسخ بدهم؟
در حالی که آمریکا اساساً سیاست برجستهسازی فوتبال در محیط داخلی خود را خلاف مصلحت ملی تلقی میکند، در کنار تلاش برای جدا کردن ظرفیت فوتبال از قدرت ملی ایران، درصدد برآمده از آن به عنوان یک ابزار سیاسی در مقابل نظام استفاده کند. یعنی در اینجا همان چیزی که در خاک آمریکا نامطلوب است، در ایران مطلوب و راهحل ارزیابی میشود! به عبارت دیگر درخصوص یک نظام انقلابی قدرتمند- که آمریکا با آن مشکل دارد- فوتبالی که غرب آن را از سیاست جدا میداند، به مقابله با آن ترغیب میشود!
در ایران فوتبال مورد حمایت جدی جمهوری اسلامی است؛ وجود باشگاههای مختلفی که حدود 90 درصد آن دولتی میباشند و پرداخت هزینههای فدراسیونها و باشگاهها و حتی تأمین هزینههای تیمهای ورزشی، از حمایت جدی نظام سیاسی ایران از فوتبال حکایت میکند. اگر نیک بنگریم و در مقام مقایسه برآئیم، ایران جزء چند کشوری است که یک رقم درشت بودجه آن حمایت از ورزش و به خصوص فوتبال میباشد. طبعاً در یک چنین نظامی، اتصال جدی میان تیم ورزشی و نظام سیاسی موضوعیت پیدا میکند. با این حال شاهد بودیم آمریکاییها در ماههای اخیر، برای ترغیب عناصر ورزشی ایران به درگیری با نظام سیاسی چه اقدامات محیرالعقولی انجام داده و هر کلمه و عملی که بوی وجود نقار میان تیم ملی با نظام سیاسی میداد را تا چند برابر برجستهسازی کردند. آمریکا و عوامل آن بهنام «مردم ایران»، تیم ورزشی کشور را به اقدامات ساختارشکن و ضدایرانی تشویق میکردند. البته در این میان تیم ورزشی کشور که بخشی از جامعه ایران محسوب میشود و از مداخله خارجی در امور داخلی کشور خود متنفر است، در مقابل این همه تلاش ایستاد. به همین جهت پس از بازی بسیار درخشان در برابر «تیم ملی ولز» و پس از تصویری که از نشاط و عزم به صحنه بینالمللی منعکس کرد، زیرفشار شدید دشمنان جمهوری اسلامی قرار گرفت. اینجا همان کشورهایی که ورزش را امری غیرسیاسی معرفی میکردند، کنش ورزشی تیم ایران را سیاسی و ناامیدکننده خواندند!
تیم ملی ایران در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره نشان داده است که بخش قابل تحسینی از اراده ملی ایرانیان برای حرکت رو به جلو و فتح قلهها میباشد و لذا پس از اشکالات عدیدهای که در بازی اول آن در جام 2022 بروز کرد، اشکالات را برطرف نمود و بر تیم رقیب پیروز شد. این پیروزی و همافزایی بازیکنان نشان داد تلاش دشمن برای استفاده ابزاری از تیم ملی ایران به شکست انجامیده است.
این در واقع یک علامت و یک تصویر مینیاتوری از مواجهه ایران با حریف اصلی خود- آمریکا- است و دشمن این را دریافت کرد. از این رو پس از دو ماه تلاش برای استفاده از آن در مقابل نظام اسلامی به نتیجه نرسید، دست آخر تیمی که آن را جدا از نظام سیاسی ایران معرفی میکرد، زیر فشار شدید قرار داده و آن را هم سرکوبگر معرفی کرد. گفتهاند دزدی، صاحبخانه را میزد و در همان حال فریادزنان از دیگران استمداد میکرد! پرسیدند تو که او را زیر ضربات گرفته و میزنی، دیگر چرا کمک میخواهی؟ گفت چند دقیقه دیگر که او را رها کنم، پدر من را درمیآورد!
تیم ایران در بازی با تیم ولز، دو پیروزی به دست آورد و این فقط تیم ولز نبود که با دو گل از ایران شکست خورد؛ یک پیروزی این بود که تیم ایران در جایگاهی ملی عزت ایران و نظام سیاسی آن را تمامقامت فریاد زد و قامت برافراشتن و کنار زدن آوار مخرب رسانهای را
به رخ کشید. پیروزی دوم این بود که تیم ملی ایران بر مسایل داخلی خود غلبه کرد و به وفاق رسید. در همین هفتههای اخیر شاهد بودیم که در عرصههای بینالمللی و داخلی چه تلاشهایی برای فروپاشی
تیم ملی ایران دنبال شد.
از این پس نتیجه بازیهای بعدی تیم ایران که البته خیلی هم مهم هستند، با یک مبارزه قطعاً پیروز بزرگتری گره خورده و آن، پیروزی قاطع بر توطئههای دشمنانه علیه ایران است که این هفتهها در قامت تروریزم، جداییطلبی و نفرتپراکنی علیه جامعه یکدست ایران
به راه افتاده بود.
دشمنان تلاش کردند سود مردم ایران در عرصه ورزش بینالمللی را با شکستن اقتدار و قدرت تیم ملیشان، به صفر رسانده و ورزش قهرمانی کشور برای مردم را یک روند صرفاً هزینه قرار دهند، این با شکست مواجه گردید و ابراز شادمانی گسترده مردم در جریان بازی اخیر
تیم ملی، و نذر و نیازهایی که برای پیروزی کردند، شکست دو ماه توطئه را به خوبی نشان داد. تلاش دشمن برای ایجاد شکاف در جامعه ایران از طریق تیم ورزشی ایران و تضعیف قدرت و افق سیاسی جمهوری اسلامی هم با شکست مواجه گردید. این خیلی ارزشمند است و جا دارد، مردم و حکومت بیش از پیش با تمام قدرت از تیم ملی و بازیکنان آن به عنوان بخشی از قدرت آیندهساز خود، حمایت نمایند.