صفحه نخست >>  عمومی >> یادداشت کوتاه
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۰  ، 
کد خبر : ۳۴۴۷۳۴

"نگاه به شرق" مترادف با "وابستگی به شرق" نیست

برخی منتقدان، سیاست نگاه به شرق را مغایر با سیاست نه شرقی نه غربی منبعث از انقلاب اسلامی دانسته و برخی دیگر، معتقدند که بایست به جای چین و روسیه، به سوی بازیگرانی مانند آمریکا و اتحادیه اروپا حرکت کنیم و از مزایای اتحاد سیاسی و اقتصادی با آن‌ها بهره‌مند شویم!
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif سفر اخیر رئیس‌جمهور کشورمان به پکن و ملاقات آن با مقامات چینی، مولد تحلیل‌های زیادی در فضای داخلی و خارجی کشورمان بوده است. برخی منتقدان، سیاست نگاه به شرق را مغایر با سیاست نه شرقی نه غربی منبعث از انقلاب اسلامی دانسته و برخی دیگر، معتقدند که بایست به جای چین و روسیه، به سوی بازیگرانی مانند آمریکا و اتحادیه اروپا حرکت کنیم و از مزایای اتحاد سیاسی و اقتصادی با آن‌ها بهره‌مند شویم! در هر دو تحلیل پیش‌فرض‌هایی وجود دارد که لازم است مورد توجه و دقت قرار گیرد:

* نخست اینکه "نگاه به شرق" هرگز مترادف با سیاست "وابستگی به شرق" نیست. هدف از این مناسبات، تحقق بیشتر و تثبیت کامل‌تر مشارکت استراتژیک گسترده میان تهران و پکن در قالب تفاهمی کلان و راهبردی می‌باشد. صورت‌بندی آنچه امروز در منطقه و نظام بین‌الملل می‌گذرد چندان ساده به نظر نمی‌رسد. ایجاد این کلاف چندلایه و تودرتو از یک‌سو ریشه در پیچیدگی‌های ذاتی منطقه و از سوی دیگر، ریشه در سیاست‌های موذیانه غرب و متحدان آن در تقابل با جمهوری اسلامی ایران دارد. فراتر از آن، آنچه امروزدر نظام بین‌الملل می‌گذرد، حمایت از تشدید انگاره‌ها و القائات رادیکالیستی در تقابل ماهوی آمریکا و متحدانش در منازعه با ایران می‌باشد. حتی آمریکا درصدد دفرمه کردن نظام جمهوری اسلامی نیز نبوده و صراحتا بر طبل نابودی ملت و نظام ما می‌کوبد! چنین قاعده‌ای در قبال چین نیز صادق است. تشدید اختلافات واشنگتن و پکن که نماد‌های آن را در انعقاد پیمان ضد چینی آکوس میان آمریکا، انگلیس و استرالیا یا شکل‌گیری جنگ امنیتی-تجسسی جدید میان طرفین در ابعاد گوناگون مشاهده می‌کنیم، ناظر بر نگاه سلبی ذاتی آمریکا نسبت به چین و هژمون شدن آن در نظام بین‌الملل است. در چنین شرایطی «هم‌افزایی راهبردی» میان تهران و پکن از یک‌سو ناظر بر «کسب سود متقابل» و از سوی دیگر، مصداق «همکاری در برابر دشمنی مشترک» محسوب می‌شود.

* نکته دوم، به مردودی غرب در آزمون تعامل با جمهوری اسلامی ایران باز می‌گردد. در جریان انعقاد توافق برجام، رفع قطره‌چکانی تحریم‌ها در دولت اوباما و خروج کامل آمریکا از توافق هسته‌ای (در دوران ریاست جمهوری ترامپ) به وضوح نشان داد که غرب در یکی ازمهم‌ترین آزمون‌های اعتمادسازی به ایران با پایین‌ترین نمره ممکن مردود شده است! هرچند نفی غرب به معنای اثبات روسیه و چین نیست، اما متعاقب چینش گزاره‌های منطقی و عقلانی و تحلیل آن‌ها در بستر نظام منطقه‌ای جهانی، درمی‌یابیم که عدم هم‌افزایی راهبردی و استراتژیک با بازیگرانی مانند چین (در سایه ملاحظاتی که به آن‌ها اشاره شد)، توجیهی عقلانی و منطقی ندارد. باید از روابط با کشور‌های روسیه، چین، هند و… و جهت حفظ و افزایش قدرت مانور بین‌المللی خود استفاده بهینه را نموده و اهمیت بالای استراتژیک این روابط را فدای برخی القائات بازدارنده نکنیم. در نهایت اینکه یکی از راهکار‌های مهم در مواجهه با دشمنی آمریکا و متحدانش، همگرایی با بازیگرانی است که غرب نسبت به آن‌ها نیز نگاهی تهدید محور دارد. تأکید می‌کنیم که حوزه روابط بین‌الملل، زمین‌ بازی با ثابت و متغیر‌ها و استفاده از فرصت‌های موجود و ناگهانی در جهت تقویت مواضع و قدرت ما در منطقه و جهان خواهد بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات