حضور حماسی مردم و مسئولیت کارگزاران
رسول سنائیراد
مراسم جشن و اجتماع مردمی روز ۲۲ بهمن، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را میتوان یک شاخص برای تعیین میزان وفاداری، همراهی و حمایت مردم از انقلاب، ارزشها، دستاوردها و حفظ اتحاد و انسجام برای دفاع از آن دانست.
از این رو، همهساله شاهد حضور تعداد زیادی از خبرنگاران و نمایندگان رسانههای کشورهای مختلف در این مراسم هستیم که بعضاً پوششی برای کارشناسان سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای رقیب و معاند نیز محسوب میشود. خبرنگاران و رسانههایی که فقط برای انعکاس خبری این رویداد، زحمت حضور در مراسم را نداشته، بلکه بعضی از آنان، احتمالاً مأموریت ارزیابی و برآورد وضعیت از میزان محبوبیت و مقبولیت نظام جمهوری اسلامی ایران در بین مردم یا به عبارتی سنجش اقتدار مردمی آن را دنبال میکنند.
مشارکت مردم در مراسم روز ۲۲ بهمن امسال و در ۴۴ سالگی انقلاب اسلامی، در مقایسه با دوران پیش از کرونا نهتنها از افزایش ۳۰ درصدی برخوردار بود، بلکه نوع شعارهای خودجوش و استفاده از علائم و نشانگانی، چون پرچم جمهوری اسلامی ایران، آرم سپاه پاسداران، تصاویر شهیدان امنیت، گویای جهتگیری و نگرش شرکتکنندگان در دفاع از آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی و برائت از رویکرد و عملکرد اغتشاشگران و آشوبطلبانی بود که در چندماهه گذشته، نهتنها علیه انقلاب اسلامی و آرمانهای آن هتاکی و جسارت کرده بودند، بلکه هویت ملی و یکپارچگی ارضی کشور را نیز هدف گرفته و مورد خدشه قرار داده بودند.
از این رو برگزاری این مراسم با این سطح از مشارکت مردمی و تأکید بر ارزشهای بنیادی انقلاب اسلامی، آنهم پس از ماهها اغتشاش و آشوب در کشور و هجمههای سنگین و فضای سیاسی سهمگین علیه انقلاب اسلامی، نظام و ارکان آن و تشدید تهاجم ترکیبی دشمن، خود حماسهای بزرگ محسوب میشود که تنها از مردمی مثل ملت بزرگ و برخاسته از هویتی محکم و بصیرتی عمیق و نافذ برمیآید.
اینک مردم شریف ما با زمانشناسی و وظیفهشناسی از یکسو و بزرگواری و ایثار از دیگر سو به تکلیف خویش عمل کرده و دشمن را در توهم دامن زدن به شکاف حاکمیت و مردم با جداسازی مردم از حاکمیت، مأیوس ساخته و اقتدار مردمی نظام را به اثبات رساندهاند. درحالی که همین مردم از برخی مسائل و مشکلات بهویژه در حوزه معیشت و اقتصاد در رنج و زحمت بوده و نگران روند گرانیها و تورم لجامگسیخته هستند. گرچه وجدان آنان نسبت به ارزشهای بنیادین انقلاب و ضرورتهای صیانت از هویت و حساسیت نسبت به هرگونه تهدید و اهانت نسبت به میهن اسلامی و توهمات تجزیهطلبانه دشمنان و معاندان، درکنار برخی اهانتها، بیپرواییها و اقدامات خائنانه اغتشاشگران، در شکلگیری این جتماع بزرگ و حماسی نقش اساسی داشته، اما هرگز موجب چشمپوشی آنان از برخی کاستیها، ضعفها، غفلتها و سوءتدبیرها نمیشود.
از این رو انتظار میرود، کارگزاران و مسئولان نظام، از این حضور هوشمندانه مردم، قدردانی نمایند که قدردانی اصلی هم تلاش جهادی برای رفع مشکلات و تنگناهای اقتصادی و معیشتی است.
گرچه این حضور مردمی، تکلیفگرایانه است، اما حقی هم پدید میآید که بر گردن مسئولان و کارگزاران نظام میافتد که نباید از هیچ تلاشی برای ادای این حق، فروگذار بوده و آنچه را که رقم خورده تنها وظیفه مردم تلقی کنند، بلکه بهترین اقدام و حتی ضرورت این است که به همین مردم در همه عرصهها، ازجمله عرصه اقتصادی نیز اعتماد شده و از حضور آنان برای حل مشکلات استفاده شود. به طور مثال با گذشت حدود یکسال و نیم از عمر دولت آقای رئیسی، آیا برای تحقق شعار ساخت یک میلیون مسکن در هر سال، نباید به مردم و شرکتهای بخش خصوصی اعتماد کرد و از همین الان واگذاری زمین و اعتبارات برای ساخت را آغاز کرد؟ آیا بدون مشارکت دادن مردم، میتوان شعار افزایش تولید را به سرانجام رساند؟ ولی مردم تا کی باید در پیچ و خم دریافت مجوز اشتغال و راهاندازی بنگاههای دولتی سرگردان بمانند. مبارزه با فساد که در انتخابات مورد اقبال رأیدهندگان قرار گرفت، همچنان از ناحیه مردم بهعنوان یک اولویت به حساب آمده و انتظار میرود، پس از انتخابات شکل عملیاتی به خود گرفته و از بدنه نظام اداری کشور رخت برنبندد. امام (ره) با پشتوانه همین مردم، دولت تعیین فرمود و رژیم سیاه و طاغوت پهلوی را برانداخت و الان هم همین مردم در صحنه حاضر و آمادهاند. حال نوبت مسئولان و کارگزاران است که با اعتماد به مردم، برخی میدانها را به آنها بهویژه جوانان واگذار و به سرعت نسبت به کوچکسازی و حذف برخی شرکتها و بنگاههای دولتی و فاقد کارآمدی اقدام و مولدسازی را در اختیار مردم قرار دهند.
نسخه ارتقای روابط تهران-پکن
دکتر هادی محمدی
روز گذشته سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به چین سفر کرد و دیدارهای مهم و سطح بالایی با مقامات ارشد این کشور داشت. همچنین اسناد متعددی در این دیدارها به امضای دو طرف رسید ، اما این سفر از دو جهت مهم و قابل ارزیابی جدی تر است . نکته اول مانور ایران در عرصه سیاست خارجی و نمایش عدم انزوا در برابر فشارها و محدودیت های غربی است و دومین نکته حرکت به سوی اجرایی کردن مهم ترین سند دوجانبه ایران با کشورهای دیگر موسوم به برنامه جامع 25 ساله ایران و چین . در ادامه به این دو موضوع بیشتر می پردازیم . حدود یک سال پیش بود که امضای توافق ۲۵ ساله ایران و چین واکنش «جو بایدن» رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا را به همراه داشت و او را وادار کرد که اعتراف کند نگران روابط چین و ایران است.
بایدن در فروردین ماه سال ۱۴۰۰ و چند روز پس از امضای توافق 25 ساله ایران و چین در تهران توسط ظریف وزیرخارجه وقت ایران و وانگ یی وزیرخارجه چین ، در پاسخ به سوال یک خبرنگار که پرسید «آیا نگران مشارکت ایران و چین هستید»؟ گفت، «یک سال است که نگران آن هستم.» اما این نگرانی ریشه در چه چیزی دارد ؟ به نظر می رسد ایالات متحده پس از 4سال و نیم تحریم سخت و به قول خودشان فشار حداکثری توقع داشت جمهوری اسلامی امروز در فضایی منزوی زیست خود را ادامه دهد و نه تنها با کشورهای کوچک و کم اثر مراوده موثری نداشته باشد، بلکه رنگ پایتخت های بزرگ را هم به خود نبیند در حالی که ایران در همین مدت توانسته ارتباطات موثری با کشورهای مختلف پیرامونی و فراپیرامونی خود برقرار کند و در هر سه منطقه راهبردی شرق آسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین جولان خوبی داشته باشد و حالا سفر به چین که با دعوت رسمی این کشور صورت گرفته نشان دیگری از شکست سیاست انزوای ایران است.
این شکست که نمود جدیدش سفر رئیسی به پکن است واکنش آمریکا را نیز در پی داشته به طوری که «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در کنفرانس خبری خود در واکنش به برخی گزارشها مبنی بر این که ایران و چین به دنبال تشکیل یک جبهه واحد علیه آمریکا هستند، گفت: «اما وقتی صحبت از ایران به میان میآید، ما فکر میکنیم که مهم است که بقیه جهان کاملاً این مسئله را شفافسازی کند که پیشرفتهای هستهای ایران، تلاشهای این کشور برای صدور تروریسم و نفوذ بد در سراسر منطقه و احتمالاً فراتر از آن، چیزی نیست که هیچ کشوری باید تحمل کند و مطمئناً از چنین چیزی حمایت نخواهند کرد». در طرف چینی نیز با توجه به درگیری ها و چالش هایی که پکن با واشنگتن دارد و به ویژه به تازگی با موضوع بالون چینی بیشتر هم شده ، نزدیکی اش به ایران می تواند به عنوان یک برگ برنده برایش محسوب شود به خصوص این که چینی ها چند سالی است طرح «یک کمربند و یک جاده» را دنبال می کنند و ایران یک حلقه مهم در آن به شمار می رود .
از این جهت سفر مهم رئیسی به سرزمین اژدهای زرد این فضا را برای جمهوری اسلامی فراهم خواهد کرد که در حوزه سیاست خارجی میدان وسیع تری در اختیار بگیرد و با دست بازتری به مصاف طرف های غربی خود در موضوعات مختلف به ویژه مذاکرات هسته ای برود . تاکید دوباره شی جین پینگ رئیس جمهور چین بر حمایت از مذاکرات هسته ای احیای برجام و این که چین به مشارکت سازنده در مذاکرات احیای برجام ادامه خواهد داد و این موضوع که شی به رئیسی گفت که چین از ایران در صیانت از حقوق قانونیاش و از پیشبرد راهکاری مناسب و در سریعترین زمان ممکن برای مسئله هستهای ایران حمایت میکند، نکته مهمی است که می تواند به ایران در میز گفت وگوهای وین اعتماد به نفس بیشتری بدهد و طرف مقابل را نیز متوجه سازد که فشارهای او نتوانسته محاصره هدف گذاری شده آن ها را برآورده کند .همچنین حضور علی باقری مذاکره کننده اصلی ایران در مذاکرات احیای برجام در هیئت بلندپایه سیاسی رئیسجمهوری ایران در سفر به چین می تواند نشانه ای از احتمال مذاکره در خصوص برجام با مقامات چینی به شمار رود که ممکن است بعدها اثرش را نشان دهد .
اما موضوع دوم دارای اهمیت در این سفر پیگیری اجرای برنامه جامع راهبردی 25 ساله ایران و چین است . در سال ١٣٩۴ جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین بیانیه مشترک جامع راهبردی دو کشور را صادر کرده و دو طرف برای انعقاد یک برنامه همکاری جامع توافق کردند. بعد از رایزنیها و مذاکرات روز ٧ فروردین ١۴٠٠ ، «محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه وقت ایران و «وانگ یی» عضو شورای دولتی و وزیر امور خارجه چین این سند را در تهران امضا کردند. این سند ظرفیتها و چشم انداز همکاری دوجانبه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین در زمینههای مختلف از جمله اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی و نظامی را مورد بحث قرار داده و علاوه بر زمینهسازی سرمایه گذاری ده ها میلیارد دلاری از سوی چین در پروژه های مختلف ایران ، همکاری هایی در زمینه های دفاعی به ویژه رزمایش های مشترک و حوزه سیاسی با محوریت حمایت دو کشور از یکدیگر در سازمان ها و نهادهای بین المللی را شامل می شود .
با وجود گذشت دو سال از امضای این سند، اما هنوز شاهد عملیاتی شدن قراردادهای پیش بینی شده ذیل آن نیستیم که دلایل متعددی دارد. با این حال انجام این سفر و انعقاد 20تفاهم نامه در حوزه های مختلف و متنوع بین تهران و پکن این نوید را می دهد که سال آینده شمسی و همزمان با آغاز سومین سال امضای سند راهبردی ، شاهد عملیاتی شدن آن هم باشیم . چین رتبه اول در صادرات ایران و رتبه دوم در واردات کشورمان را به خود اختصاص داده و بر اساس آمار اداره کل گمرک چین، تجارت چین با ایران در ۹ ماه سال گذشته به ۱2.3۲ میلیارد دلار رسید که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۸ درصد رشد داشته که نشان از زمینه های مناسب برای ارتقای روابط دارد . این سند و این روابط دوستانه و روبه جلو اما دشمنانی هم دارد که مهم ترین آن ها آمریکاست . آمریکایی ها با هدف تنگ کردن حلقه محاصره ایران سعی دارند به هر نحوی جلوی اجرایی شدن این سند را بگیرند و در این میان عدم احیای برجام و رفع نشدن تحریم ها یک سد بزرگ برای رسیدن به اهداف سند راهبردی به شمار می روند.
قطعا با توجه به رویکرد های طرف چینی -که نمونه آن را در ماجرای جنگ روسیه و اوکراین هم دیدیم -بدون رفع تحریم ها امکان بهره برداری صددرصدی از سند 25 ساله ایران و چین به ویژه در حوزه اقتصادی میسر نخواهد بود، اما راهش توقف یا نشستن به امید آینده نیست . راهش عملیاتی کردن بخش های غیر اقتصادی از جمله سیاسی ، فرهنگی ، فناوری و امنیتی در کوتاه مدت ، استفاده از ظرفیت های پولی و بانکی دو کشور و تحریم های یک جانبه و غیر قانونی آمریکا برای عملیاتی کردن بخش های کوچک تر حوزه های اقتصادی در میان مدت و در نهایت فشار پکن به کشورهای اروپایی و آمریکا برای رسیدن به توافق نهایی و دوری از ریاکاری و بازی دوگانه در این مسیر تا رفع تحریم ها و احیای برجام با هدف عملیاتی شدن همه بخش های اقتصادی دیگر قرارداد راهبردی 25ساله در افق زمانی طولانی تر است.
حسین شریعتمداری
۱- آقای روحانی رئیسجمهور سابق کشورمان گفتهاند «کشورهای ۱+۵ در اسفند ۹۹، حتی شروط ما برای رفع برخی تحریمهای غیرهستهای را هم پذیرفته بودند اما مصوبه مجلس جلوی [احیای برجام] را گرفت»! در این باره گفتنی است که مصوبه مورد اشاره آقای روحانی «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» است که بعد از خودداری آمریکا و اروپا از انجام تعهدات برجامی خود در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده بود. موضوع مصوبه یاد شده آن است که چنانچه طرف مقابل کماکان از انجام تعهداتی که در برجام پذیرفته است خودداری کند، دولت ایران نیز موظف خواهد بود تعهدات برجامی خود را به تدریج کاهش بدهد. به بیان دیگر، مصوبه مجلس برای پایان دادن به دیپلماسی منفعلانه دولت آقای روحانی و الزام طرف مقابل به لغو تحریمها و انجام تعهداتش بوده است و معلوم نیست نظر جناب روحانی که آن را مانع رفع تحریمها دانستهاند از کجای این مصوبه بیرون آمده است؟! اگر به گفته ایشان، کشورهای ۱+۵ آماده لغو تحریمها بودند! که باید از مصوبه مجلس استقبال میکردند، جنابعالی چگونه آن را مانع رفع تحریمها دانستهاید؟!
۲- ترامپ در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ از برجام خارج شد و از آنجا که برجام برای آمریکا یک سند طلایی و برای ما یک فاجعه بود، اقدام ترامپ بسیار تعجبآور به نظر میرسید ولی خانم فدریکا موگرینی (مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا) پرده از پشت پرده ماجرا برداشت و در مصاحبه با نشریه «پولیتیکو» گفت: «من از روحانی تضمین گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریمها، ایران به برجام پایبند بماند و از آن خارج نشود»! ترامپ (بخوانید تمامیت آمریکا) با شناختی که از انفعال دولت قبل داشت در پی آن بود که ایران برای بازگشت آمریکا به برجام، امتیازات بیشتری به حریف واگذار کند! و برجامهای ۲ و ۳ و... نیز شکل بگیرد! ولی مصوبه مجلس چنین اجازهای به دولت آقای روحانی نداد و ترفند ترامپ به نتیجه نرسید.
۳- با توجه به نکته (بخوانید سند) فوق، خروج ترامپ از برجام با چراغ سبز جناب روحانی و تضمین ایشان صورت گرفته بود! و سؤالی که اگر پای حساب و کتاب و بازخواست در میان باشد، باید از آقای روحانی پرسیده شود، این است که چرا چنین تضمینی به ترامپ داده بودید؟! ترامپ درپی آن بود که مسائلی نظیر حضور ایران در منطقه و صنایع موشکی کشورمان را هم به برجام اضافه کند و به همین علت بعد از خروج از برجام بارها اعلام کرد که ایران برای مذاکره در این خصوص مراجعه خواهد کرد! و آقای روحانی نیز اصرار به ادامه مذاکره داشتند که مصوبه مجلس مانع از آن شد. جناب روحانی! حتماً به خاطر دارید که بعد از تصویب قانون یاد شده در مجلس، به شدت با آن مخالفت میکردید! چرا؟! مصوبه مزبور تاکید بر لغو تحریمها و مقابله با بدعهدی آمریکا و اروپا داشت. مخالفت شما با چه توضیح و توجیهی صورت میپذیرفت؟!
۴- از هنگام تصویب برجام تاکنون، نه فقط آقای روحانی، بلکه هیچیک از طرفداران برجام نتوانستهاند حتی به یک نمونه از دستاوردهای برجام اشاره کنند! مذاکرات با هدف لغو تحریمها صورت گرفته بود و طی ۸ سال ریاست آقای روحانی بر قوه مجریه بسیاری از وقت، امکانات و ظرفیتهای نظام به پای برجام ریخته شده بود ولی نه فقط تحریمها لغو نشد، بلکه دوبرابر نیز شد! بنابراین سؤال آن است که جناب روحانی از کدام برجام و کدام دستاورد سخن میگویند؟! فاجعه برجام بهاندازهای آشکار است که حتی دستاندرکاران مذاکرات هستهای دولت ایشان نیز با صراحت به آن اعتراف کردهاند. بخوانید!
۵- آقای عراقچی عضو ارشد تیم مذاکرهکننده دولت روحانی در آذرماه 97 میزان بهرهمندی ایران از مزایای برجام را «نزدیک به صفر» اعلام کرد. ایشان در تیرماه ۱۴۰۰ نیز طی سخنانی در نشست شورای امنیت گفت: «ایران بیشترین هزینه را داد و از برجام بهرهای نبرد.»!
آقای ولیالله سیف، رئیس وقت بانک مرکزی در فروردین ماه ۱۳۹۵ در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ گفت: «توافق هستهای ایران و گروه 1+5 موسوم به برجام، تاکنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشته است»!
آقای ظریف در شهریور ۱۳۹۷ در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سیانان و در پاسخ به این سؤال خبرنگار که «اگر شما احساس میکردید آمریکا به تحریمها اعتیاد دارد، چرا توافق را ادامه دادید؟» گفت: «این شاید یک اشتباه بوده است اما مشکل اینجا بود که احساس ما این بود ایالات متحده یاد گرفته که دستکم در مورد ایران، تحریمها علیرغم ایجاد مشقتهای اقتصادی، نتایج سیاسی مد نظر آنها را به بار نمیآورند و من فکر میکردم که آمریکاییها این درس را یاد گرفتهاند. متأسفانه، اشتباه میکردم».
جناب ظریف در آذرماه همان سال در نشست بینالمللی دوحه گفته بود: «نتایج برجام روی هواست».
آقای ظریف در دی ماه ۱۳۹۷ در مصاحبه با شبکه خبری «فونیکس» چین در پاسخ به این سؤال که «اگر سه سال پیش که برجام را امضا کردید میدانستید آمریکا از آن خارج میشود چکار میکردید؟» گفته بود:
«اگر به سه سال قبل بر میگشتیم حتماً سختگیری بیشتری انجام میدادیم».
آقای علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت روحانی
- شهریور ۹۵- گفته بود: «در بعد تحریم و مسائل دیگر سیاسی، آمریکاییها از شیوه نادرستی استفاده میکنند، اگر ما وقتی برجام را تنظیم میکردیم دقت بیشتری میکردیم این فرصت برای آمریکا پیش نمیآمد که از این قابلیت تفسیر بودن سوءاستفاده کند»!
۶- حالا باید از جناب روحانی پرسید؛ کدامیک از موارد یاد شده که همراه با اسناد آن ارائه شده است قابل انکار است؟! اگر قابل انکار نیست چگونه ادعا میفرمائيد که «کشورهای ۱+۵ در اسفند ۹۹، حتی شروط ما برای رفع برخی تحریمهای غیرهستهای را هم پذیرفته بودند اما مصوبه مجلس جلوی [احیای برجام] را گرفت»! هنوز چند سالی بیشتر از ماجرا نگذشته است و اسناد موجود که به برخی از آنها اشاره شد از حافظه تاریخی ملت پاک نشده و تماماً در بایگانی نظام ثبت و ضبط است و قابل انکار نیست.
۷- جناب روحانی در سخنان اخیر خود به موارد دیگری هم اشاره کردهاند که متاسفانه با واقعیتها و اسناد موجود همخوانی ندارد. مثلاً فرمودهاند؛
«در دوره اوج کرونا، رئیس دولت یکی از کشورهای همسایه تماس گرفت و گفت همیشه در فکر شما هستم که چطور تحت تحریم هستید و کرونا را اداره میکنید؟ ما از شرایط سخت کرونا عبور کردیم؛ زمانی که در اروپا ماسک و وسایل ضدعفونیکننده و تخت بیمارستانی کمبود داشت، در ایران مشکلی نداشتیم»! و ظاهراً فراموش کردهاند که میزان قربانیان کرونا به ۷۰۰ نفر در روز رسیده بود و جناب ایشان در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ در جلسه هیئت دولت درباره واکسن کرونا گفته بود: «به این صورت نیست که واکسن در دنیا فراوان باشد به عبارت دیگر واکسن کرونا سوهان قم نیست که شما وقتی از در مغازه رد میشوی دائما دعوتتان کنند که یک سوهان خوب دارم. این واکسن مطمئن بهاندازه کافی در دنیا نیست و گرفتن آن آسان نیست. در عین حال ما همه تلاش خود را برای خرید واکسن انجام میدهیم و من به ملت عزیز ایران قول میدهم و وزیر بهداشت نیز قول میدهد که در دولت دوازدهم بتوانیم تمام افراد پرخطر را انشاءالله واکسینه کنیم». و آقای ربیعی، سخنگوی دولت ایشان عدم پیوستن ایران به FATF را مانع دانسته بود!
۸- جناب روحانی مدعی شدهاند که دولت ایشان سایه جنگ را از سر کشورمان دور کرده است! و استدلال کردهاند که « قبل از دولت یازدهم ما در آستانه حمله نظامی بودیم؛ یکی از رؤسایجمهور غربی عضو ۱+۵ به طور رسمی در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد در سال ۲۰۱۳ برای حمله نظامی به ایران تصمیم گرفته بودیم.»! این ادعا در حالی است که اولاً؛ مقامات غربی بارها اعلام کردهاند که کمترین توانی برای مداخله نظامی در ایران ندارند. ثانیاً؛ آمریکا و متحدانش یکبار در جریان جنگ ۸ ساله نتیجه حمله نظامی به ایران را تجربه کردهاند. آنهم در حالی که ما از کمترین امکانات و تجهیزات برخوردار بودیم و آنها نسبت به امروز از قدرت و توان بسیار بیشتری برخوردار بودند و ثالثاً؛ اگر آمریکا و متحدانش در حمله نظامی به ایران کمترین احتمال موفقیت میدادند، لحظهای درنگ نمیکردند! و... در این زمینه به چند نمونه از اظهارنظر مقامات مطرح آمریکا توجه کنید؛
- توماس فریدمن (تحلیلگر ارشد دموکراتها و مشاور دولت اوباما) به روزنامه ملیت میگوید: «ما دیگر حتی بهاندازه یک بند انگشت توان مداخله نظامی در منطقه نداریم. اکنون بیتلحم پنسیلوانیا برای ما مهمتر از بیتلحم خاورمیانه است. مردم آمریکا برای خدمات کمتر بهای بیشتری میپردازند و بیش از هر دورهای میپرسند که نیروهای ما در فلان منطقه جهان چه میکنند؟ ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خود را روی آن انداختیم. همه ترکشهای جنگ به ما اصابت کرد».
- دسامبر 2011/آذرماه 1390- سعودالفیصل، وزیرخارجه وقت عربستان با عصبانیت خطاب به اوباما گفت«عراق را در سینی طلا تحویل ایران دادید و دوستان ایران را در این کشور به قدرت رساندید» و...