اشد مجازات علیه جنایتکاران
حسن رشوند
نزدیک به سه ماه است کشور درگیر یک موضوع خاص آن هم نسبت به معصومترین طیف سنی جامعه شده است و اگر گسترش و فراگیری آن به شهرهای دیگر نمیکشید معلوم نبود چه زمانی این خبر همین طوری در شبکههای اجتماعی میچرخید. صرفنظر از بزرگنمایی خبر مسمومیت دانشآموزان مدارس دخترانه توسط مخالفین و معاندین جمهوری اسلامی خواسته و یا دمیدن بر حجم آن توسط جریانهای داخلی ناخواسته، باید بپذیریم از زمانی که بحث مسمومیت دختران دانش آموز در مدارس انتشار رسانهای پیدا کرد، موجب التهابات آزاردهنده شده است. این نگرانی را کاملاً میتوان از چهره گروههایی از مردم احساس کرد. به تعبیر دیگر، آنقدر که این مسمومیتها مردم و خانوادهها را نگران کرده بود چهار ماه اغتشاش در کشور چنین کاری را با مردم نکرد.
اگر چنین نبود رهبر معظم انقلاب در مراسم درختکاری به مسئولان دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی و قضایی تأکید نمیکردند: «این موضوع (مسمومیت دانش آموزان) یک جنایت بزرگ و غیرقابل اغماض است و اگر کسانی در این ماجرا دست داشته باشند، باید عوامل و مسببین آن به اشد مجازات برسند.» رهبر حکیم انقلاب این موضوع را جنایت درحقِ معصومترین عناصر جامعه یعنی کودکان و همچنین موجب ناامنی روانی جامعه و نگرانی خانوادهها دانستند و فرمودند: «همه بدانند اگر کسانی به عنوان عوامل این جنایت شناسایی و محکوم شوند، هیچ عفوی درمورد آنها نخواهد بود، زیرا باید به اشد مجازات برسند تا مایه عبرت دیگران شود.» ماجرای مسمومیت دانش آموزان را در واقع باید در دو کلید واژه «خرابکاری شرافتمندانه» و به تعبیر درست آن بی شرفانه و «اعتصابات سراسری» یا همان «اعتصابات اجباری» جستوجو کرد.
با شکست پروژه اغتشاش و پاسخی که مردم در جشن پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن با حضور بالای ۲۰ میلیونی خود دادند، دشمن صدای شکستن استخوانهای خود را حس کرد. این بود که فاز دوم سناریوی خود یعنی اعتصابات اجباری را در محیطهای کارگری و بستن مغازهها را با فراخوانهای دو روزه، سه روزه کلید زد. پاسخ منفی مردم به این فراخوانها تا آنجا موجب عصبانیت اغتشاشگران شد که آنها در شبکههای اجتماعی با گریه از مردم میخواستند به خیابانها باز گردند و آنها را تنها نگذارند. همایشهای ساختگی در برخی کشورهای اروپایی، کانادا و نشست چهارنفره آنها در واشنگتن و حتی برهم زدن بازار ارز و رساندن دلار به مرز ۶۰ هزار تومان با برنامه ریزی اربابان امریکایی این جماعت هم نتوانست محرکی برای کشاندن مردم به خیابانها باشد. این بود که متوسل به کثیفترین روش یعنی ایجاد دلهره در مردم با اقدام به «مسمومیت دانش آموزان» شدند تا شاید از بستر این روش بتوانند مردمی را که نگران فرزندان خود هستند به خیابانها کشانده و آنها را در مقابل نظام قرار دهند. در قضیه مسمومیت دانش آموزان در دو سطح میتوان با این پدیده مواجه شد. یا این موضوع آنچنان که درباره آن بزرگنمایی میشود گسترده نیست و بخش اعظم تغییر وضعیت جسمی دانش آموزان ناشی از استرس و اضطرابی است که با شنیدن اخبار آن در دانش آموزان پدید آمده است که در این مورد نگرانی والدین، موجبات نگرانی دانش آموزان را دو چندان کرده است. یا اتفاقی از جنس همان «خرابکاری شرافتمندانه» توسط آدمهای بی شرفی در مدارس دخترانه ما صورت گرفته است که هشدار و تأکید رهبر انقلاب به دستگاههای اطلاعاتی و انتظامی مؤید آن است. مسلم است که در حال حاضر مسئولان کشور دو وظیفه بزرگ بر عهده دارند:
۱-شناسایی منشأ و عوامل مسمومیتهای احتمالی در مدارس کشور و معرفی به دستگاه قضا برای برخورد و مجازات آنها که اشد مجازات هم مطالبه رهبری نظام است و هم مردم در انتظار چنین روزی هستند.
۲-در صورت وجود رد پای جریان خارجی دخیل در این موضوع (که نه تنها چنین ردی وجود دارد بلکه مشخص شده صحنه گردان و طراحان این حوادث خارجی است)، طرح شکایت در مجامع بین المللی و پیگیری مصرانه آن و معرفی این جریان به عنوان جنایتکاران جنگی امری لازم است. این خط را میتوان از فرار به جلوی جنایتکارانی همچون رژیم صهیونیستی به درستی فهمید. فقط کافی است به صفحه رسمی وزارت خارجه این رژیم کودک کش مراجعه کرد که با پرچم و نماد این رژیم ترویج خشونت علیه ایران را تبلیغ میکند. نباید از این نکته غفلت کرد که فضای افکارعمومی در موضوع مسمومیت دانشآموزان به شدت تحت تأثیر القائات رسانههای معاند قرارگرفته است. این موضوع را از خطوط القایی رسانههای دشمن در روزهای اخیر میتوان فهمید: ۱-استفاده مداوم از کلیدواژههای «حملات شیمیایی به مدارس»، «تحریم و تعطیلی مدارس»، «نسلکشی توسط جمهوری اسلامی ایران»، «تست سلاحهای شیمیایی توسط یک نهاد نظامی برروی مردم». ۲-ایجاد ترس و دلهره در مردم با این کلید واژه که احتمال تسری مسمومیتها به اماکن عمومی نظیر پاساژها، متروها و اماکن مذهبی وجود دارد. ۳-فقدان امنیت و عدم حساسیت حکومت نسبت به سلامت دانشآموزان. در این میان عنصر کلیدی «امنیت» که همواره وجه تمایز جمهوری اسلامی با دیگر واحدهای سیاسی بوده است، هدف راهبردی دشمن است که حکومت باید نسبت به آن حساسیت ویژه داشته باشد.
اولویتی مهمتر از یارانه نقدی یا کالابرگ الکترونیک
مهدی حسنزاده
روز گذشته سرانجام پس از گذشت دو سال از مصوب شدن کالابرگ الکترونیک و با گذشت چند سال از مباحث جدی در حوزه های کارشناسی و اجرایی، اجرای سراسری این طرح آغاز شد. در گزارش امروز صفحه 10 روزنامه جزئیات خبر مربوط به کالابرگ الکترونیک آمده است. تردیدی نیست که حمایت از مردم در برابر افزایش قیمت ها به ویژه در زمینه تامین حداقل مواد غذایی موضوعی است که اصل آن در بسیاری از کشورها مورد تایید بوده اما چگونگی تامین آن محل اختلاف بوده است و بسیاری قائل به پرداخت پول نقد بودهاند چنان که ما از سال 1389 و با اجرای هدفمند کردن یارانه ها چنین تجربه ای را داشتیم و در سال 1398 و ابتدای 1401 نیز بر همین مبنا عمل کردیم. با این حال تجربه کوپن (کالابرگ کاغذی) را نیز در دو دهه نخست انقلاب تجربه کرده ایم.
در دیگر کشورها نیز تجارب مشابهی وجود دارد. برخی واریز نقدی به حساب، برخی دیگر در قالب کوپن مواد غذایی یا غذای گرم و برخی دیگر در قالب یارانه های هدفمند در حوزه سلامت، بهداشت و آموزش، اقدام به توزیع یارانه کرده اند. واضح است که هر کدام از روش ها مزایا و معایبی دارد. با این حال مزیت کالابرگ الکترونیک تعیین سطحی مشخص از مصرف با قیمت ثابت در بازه زمانی مشخصی است که اطمینان نسبی از قدرت خرید مواد غذایی به خانوار می دهد. با این حال این شیوه با همه مزایایی که دارد اشکالاتی هم دارد که باید در حین اجرا مراقب آن بود. فارغ از پیچیدگی نسبی اجرا و چالش کارآمدی زیرساخت الکترونیک و قطعی های احتمالی یا امنیت سامانه رایانه ای یارانه کالابرگی که باید مورد توجه قرار گیرد، پاشنه آشیل این طرح، احتمال کسری بودجه یا فشار بودجه ای ناشی از آن است.
در روش یارانه نقدی، مبلغ یارانه واریزی در صورت ثابت ماندن قیمت ارز دولتی یا قیمت برخی حامل های انرژی نظیر بنزین، طی سال ها ممکن بود ثابت بماند و حتی در صورت افزایش قیمت ارز یا بنزین هم ممکن بود مبلغ واریزی تغییر نکند. بنابراین همین مسئله موجب می شد که با توجه به تورم موجود در اقتصاد، حتی در سال هایی که تورم حدود 10 درصد داشتیم، قدرت خرید یارانه واریزی به تدریج کاهش یابد. چنان که یارانه 45 هزار تومانی سال 89، در سال 98 با قدرت خریدی در حد یک دهم مواجه شده بود. با این حال پرداخت یارانه در قالب کالابرگ و تضمین قیمت برای مصرف کننده و پرداخت مابه التفاوت توسط دولت، با توجه به تورم موجود در اقتصاد کشور، خطر کسری بودجه را پیش می آورد. در حقیقت دولت هر سال باید معادل پیش بینی مابه التفاوت قیمت، بودجه ای را پیش بینی کند. در صورت افزایش قیمت فراتر از پیش بینی ها، بودجه مربوط کسری خواهد داشت و تامین آن محل چالش خواهد بود.
علاوه بر این هر سال تامین بودجه بیشتر برای جبران مابه التفاوتی که به دلیل تورم بیشتر شده است، بودجه بیشتری را می طلبد و این مسئله برای بودجه ای که با کسری مضاعف همراه است و هزینه های اجتناب ناپذیر رو به افزایشی نظیر کسری روزافزون صندوق های بازنشستگی و در نتیجه جبران این کسری نیز دارد، مسئله ای جدی ایجاد می کند، از این رو دولت در دوراهی افزایش بودجه کالابرگ الکترونیک و تشدید کسری بودجه یا کاهش واقعی یارانه و نارضایتی ناشی از آن قرار می گیرد. در مجموع با وجود این که باید حرکت از سمت یارانه نقدی غیرهدفمند به سمت کالابرگ الکترونیک هدفمند را به فال نیک گرفت، اما باید توجه داشت که در شرایط تداوم تورم، ابزار کالابرگ الکترونیک خیلی زود دچار مشکل خواهد شد و این مسئله نشان می دهد که آن چه مهم تر از یارانه نقدی یا کالابرگ الکترونیک است، مهار تورم است. تورم دشمن هر پرداختی ثابت است، چه نقدی چه کالایی! بنابراین تا زمانی که تورم مهار نشود نمی توان به توفیق کالابرگ الکترونیک یا یارانه نقدی دلخوش بود.
عباس شمسعلی
روزی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در حالی که عدهای از یارانش نزد ایشان بودند، فرمودند: «خداوندا! برادران مرا به من بنما! ایشان سخن را دو مرتبه تکرار کردند. در این هنگام گروهی از یاران که گرد آن حضرت بودند، گفتند: ای پیامبر خدا! آیا ما برادران شما نیستیم؟ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: نه! شما یاران من هستید؛ برادران من قومی هستند که در آخرالزمان خواهند آمد. آنها به من ایمان میآورند، در حالی که مرا ندیدهاند. خداوند آنها را با نامهای پدرانشان شناسانده است، پیش از آنکه از پشتهای پدران و رحمهای مادرانشان خارج شوند. هر یک از آنها بر دین خود پایدار میماند، در حالی که این عمل از دست کشیدن بر خارهای گَوَن در شب تاریک و در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گَز دشوارتر است. ایشان چون چراغی فروزان در دل تاریک شب میدرخشند. خداوند آنها را از همه فتنههای تیره و تار در امان نگه میدارد!»(بحارالانوار،ج۵۲، ص۱۲۴)
این فرمایش نویدبخش رسول خدا(ص) وقتی در کنار ویژگی دیگر مردمانی در آخرالزمان قرار میگیرد که علاوهبر ایمان به رسولی که او را ندیده و محضرش را درک نکردهاند؛ به آخرین امام و وصی وی یعنی مهدی موعود(عج) نیز ایمان راسخ دارند و در حالی که او را ندیدهاند به انتظار فرجش لحظهشماری میکنند، ارزش این مردمان در نزد پیامبر اسلام و اهلبیت طاهرینش را بیشتر عیان میکند.
مردمان آخرالزمانی مومن به مهدی موعود در کلام گوهربار امیرمومنان علی علیهالسلام نیز به نیکی یاد شدهاند. «اصبغ بن نباته» ميگويد: روزي خدمت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام رسيدم. ديدم آن حضرت در انديشه خود غوطهورند. عرض كردم: يا اميرالمؤمنين، موضوع چيست؟ حضرت فرمودند: «درباره مولودي فكر ميكردم كه او مهدي ما اهلبيت عليهمالسلام است. او زمين را بعد از آن كه از ستم پر ميشود، از عدل پر خواهد كرد. در دوران غيبتي كه در پيش دارد بسياري منحرف ميشوند و بسياري نيز به شاهراه هدايت راه خواهند يافت». عرض كردم: واقعا در دوران غيبت او كساني موفق به تشخيص هدايت از ضلالت ميشوند؟ علي عليهالسلام فرمودند: «آري، آنها بهترين افراد اين امت هستند كه خداوند به وسيله آنها اهداف بسيار بزرگي را به تحقق خواهد رساند...» (كمالالدين، ص 289).
ایشان در روايت ديگر درباره ياران امام عصر عليهالسلام ميفرمايند: «خوشا به حال آنها، خوشا به شكيبايي آنها در راه دينشان، چقدر مشتاقم آنها را در زمان تشكيل حكومتشان ببينم»(اصول كافى، ج 1، ص 271).
ممکن است بسیاری از امت اسلام در اعصار و قرنهای گذشته تاکنون خود را مشمول این تعریف و تمجید والای رسول خدا(ص) و امیرمومنان(ع) دانسته باشند، اما با نگاهی به کارنامه مردم ایران در دهههای اخیر به جرأت میتوان این مردم مسلمان در عصر حاضر را یکی از مهمترین مصادیق این تعاریف بلند دانست تا آنجا که امام خمینی(ره) در وصیتنامه سیاسی الهیشان مردم کشورمان را با چنین تعابیری یاد میکنند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی(صلواتاللهوسلامهعلیهما) میباشند. آن حجاز که در عهد رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمیکردند و با بهانههایی به جبهه نمیرفتند، که خداوند تعالی در سوره «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است و آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آن قدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا(علیهالسلام) آن شد که شد. و آنان که در شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز میبینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبههها و مردم پشت جبههها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها میکنند و چه حماسهها میآفرینند و میبینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده میکنند. و میبینیم که بازماندگان شهدا و آسیبدیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهرههای حماسهآفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینانبخش با ما و شما روبهرو میشوند و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستند، و نه در محضر امام معصوم(صلواتاللهعلیه) و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی میباشیم.» (صحیفه امام، ج 21، صص: 411-410).
پس بیراهه نیست که این امام عزیز و امت مومن و سرافرازش و خلف صالح آن رهبر الهی را بر پایه آنچه در ایستادگی و مبارزه و تحقق انتظار واقعی برای فرج و ظهور مهدی موعود(عج) در عصر حاضر از خود نشان دادهاند (چه در مبارزه با طاغوت و ظلم و پیروزی انقلاب اسلامی و چه در مقابله با جنگی که اسلام و این سرزمین و انقلاب مقدس را هدف گرفته بود) از آن کسانی دانست که رسول خدا(ص) آنها را برادران آخرالزمانی خود نامید و امیرمومنان علی(ع) آنها را «بهترين افراد اين امت كه خداوند به وسيله آنها اهداف بسيار بزرگي را به تحقق خواهد رساند» خواند. وقتی از تحقق انتظار واقعی توسط این مردم سخن میگوییم نه اینکه کسانی در نسلهای گذشته منتظر مهدی موعود نبودهاند بلکه مردم عصر حاضر در این سرزمین به تاسی از حدیث پر معنی و رمزآلود پیامبر اسلام که فرمودند: «اَفضَلُ اَعمالِ اُمّتی انِتِظارُ الفَرَج» «برترینِ اعمال امّت من این است که منتظر فرج باشند»؛ (كمالالدين و تمامالنعمهًْ، ج۲، ص: ۶۴۴؛ مناقب آلأبيطالب عليهمالسلام (ابن شهرآشوب)، ج۴، ص: ۴۲۶؛ بحارالأنوار، ج۵۰، ص: ۳۱۸)، نشان دادند که انتظار فرج نشستن و چشم به در دوختن یا فقط دعا کردن و حتی انتظار منفعلانه برای پر شدن جهان از فساد و ظلم نیست بلکه انتظار فرج یک عمل و فعل و تحرک دانسته شده است. این انتظار واقعی و عینیت بخشیدن به افضل اعمال است که به مردمان این عصر ایمان و توان و انگیزه بخشیده است که تا پای جان در مبارزه با نظام طاغوت و یا بیرون راندن دشمن مورد حمایت جبهه کفر جهانی از میهن اسلامی و ایستادگی در برابر دشمنان تکفیری دین خدا ایستادگی کنند و جان خود یا عزیزترین نزدیکان خود را در این مسیر نثار کنند، همچنین سختترین محدودیتها و دشمنیهای اقتصادی را از جانب دشمنان قسمخورده تحمل کنند و در این شرایط سخت با ایمان به تحقق فرج وعده داده شده و با تلاش مومنانه به رشد و بالندگی اقتصادی، نظامی، منطقهای و... دست پیدا کنند.
این ایمان به انتظار عملی برای فرج است که گسترش دایره فرهنگ اسلامی و مهدوی به خارج از مرزها حمایت از مظلومان عالم و مسلمانان مورد ستم ظالمان رو به اضمحلال را نه یک تاکتیک سیاسی بلکه وظیفهای دینی میداند چون یقین دارند اگر امروز امام غایب در پرده غیبت نبود و بر راس حکومت اسلامی قرار داشت هم این دفاع از مظلوم را در رأس کارهای خود قرار میداد.
این مردم منتظر و مومن بودند که به بهترین شکل به دستور امام غایب برای مراجعه به علمای عامل در عصر غیبت کبری عمل کردند و با ایمان و اعتقاد، مسئله ولایت فقیه را که آرزوی دیرینه بسیاری از علمای گذشته بود در جامعه محقق کردند تا با ایمان به ولایت فقیه، زیست در عصر ظهور را تمرین کنند.
در روایتی که به توقیع شریف معروف است از ولیعصر عجلاللهفرجهالشریف نقل شده که فرمودند: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجهًْ الله علیهم» «و اما در رخدادهایی که پیش میآید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم» (وسائلالشیعه-حر العاملی- تهران: مکتبهًْالاسلامیهًْ، ج18, ص 101).
البته در کنار اهمیت رجوع به فقها برای اطلاع از احکام شرعی و مسائل روزمره وقتی حضرت از عبارت «حوادث واقعه» سخن میگویند مشخص میشود که موضوع صرفاً مراجعه برای احکام فردی و شخصی نظیر نماز و روزه و... نبوده است چرا که مردم خود میدانستهاند که باید برای اطلاع از سؤالات شرعی خود به فقها مراجعه کنند لذا منظور حضرت فراتر از این امر است.
مرحوم علامه مصباح یزدی(ره) در این خصوص میفرمایند: «کلمه «حوادث واقعه» به هیچ وجه از نظر لغت و دلالت وضعی به معنای احکام شرعی نیست، بلکه معنای بسیار وسیعتری دارد که شامل مسائل و مشکلات و رخدادهای اجتماعی میشود. تعبیر «فانهم حجتی علیکم و انا حجهًْ الله علیهم» بیانگر این است که نظر فقهای جامعالشرایط در همه مسائل مربوط به جامعه اسلامی بهعنوان حجت است و آنها حجت بر مردم در عصر غیبت هستند.(نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی اما م خمینی(ره)، 1380،ص 99- 100).
حضرت امام خمینی(ره) نیز در این خصوص فرمودهاند: «اینکه میگوید ولی امر حجت خداست، آیا در مسائل شرعیه حجت است که برای ما مسئله بگوید، اگر رسول اکرم فرموده بود که من میروم و امیرالمؤمنین حجت من بر شماست شما از این میفهمیدید که حضرت رفتند، کارها همه تعطیل شد، فقط مسئله گویی مانده که آن هم به حضرت امیر واگذار شده است؟ یا اینکه حجهًْالله یعنی همانطور که حضرت رسول اکرم حجت است و مرجع تمام مردم، خدا او را تعیین کرده تا در همه کارها به او رجوع کنند، فقها هم مسئول امور و مرجع عام تودههای مردم هستند»(ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1377، ص 69).
اکنون به جرأت میتوان گفت که با وقوع انقلاب اسلامی و با ایستادگی مردم ایران در برابر ظلم جهانی با اعتقاد به فرهنگ مهدوی، مردم بسیاری در دنیا با مقوله فرج و انتظار موعود بیش از گذشته آشنا شدهاند و مشتاقانه تحقق انقلاب مهدوی و نجات بشر را به انتظار ایستادهاند.
رهبر انقلاب میفرمایند: «شاید در تاریخ بشر کمتر دورهای اتفاق افتاده باشد که آحاد بشری، جامعه بشری در همه جای عالَم، به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند- چه نخبگان که آگاهانه این نیاز را احساس میکنند، چه بسیاری از مردم که احساس نیاز میکنند ولی در ناخودآگاهِ خودشان- احساس نیاز به یک منجی، احساس نیاز به مهدی، احساس نیاز به یک دست قدرت الهی، احساس نیاز به یک امامت معصوم، احساس نیاز به عصمت، به هدایت الهی؛ در کمتر دورهای از تاریخ، انسان این همه احساس نیاز به این حقیقت والا سراغ دارد. (سخنرانی تلویزیونی-۲۱ /۰۱/۱۳۹۹).
جامعه ما این روزها در نسل نوجوان و جوان خود شاهد امواج عشق و ارادت به حضرت مهدی(عج) است که نشان از انتقال نسل به نسل تفکر مهدوی و فرهنگ انتظار است، البته باید برای خنثیسازی توطئه دشمنی که به هر وسیلهای نمیخواهد این تفکر و فرهنگ نهادینه و حاکم شود مردم این سرزمین بهعنوان پرچمدار این نهضت الهی بیش از پیش برای تربیت مهدوی خود و نزدیکتر شدن به نقطه مطلوب و آرمانی در این مسیر تلاش کنند.
رهبر انقلاب در این خصوص هم میفرمایند: «ما که انتظار فرج داریم، انتظار ظهور حضرت بقیّهًْالله(ارواحنا فداه) را داریم، باید در این راه تلاش کنیم؛ باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعه مهدوی؛ هم خودسازی کنیم، هم به قدر توانمان، به قدر امکانمان، دگرسازی کنیم و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به هر اندازهای که در وسع و قدرت ما است، به جامعه مهدوی نزدیک کنیم که جامعه مهدوی، جامعه قسط است، جامعه معنویت است، جامعه معرفت است، جامعه برادری و اخوّت است، جامعه علم است، جامعه عزت است. (۲۱/۰۱/۱۳۹۹)