آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب به عنوان تعیینکننده سیاستهای اصلی نظام اواخر اردیبهشت ماه سال جاری در جمع کارکنان وزارت امور خارجه کشورمان سخنان مهمی را بیان و نکات کلیدی و ارزشمندی را مطرح کردند. ایشان در بخشی از سخنانشان با تبیین سه کلیدواژه عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی فرمودند: عزت، یعنی نفی دیپلماسی التماسی؛ حکمت یعنی عمل خردمندانه در تعاملات بینالمللی و مصلحت یعنی شناخت موارد انعطاف که منافاتی با اصول ندارد.
با توجه به جایگاه رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام و دغدغه دائمی ایشان در مسائل مختلف کشور از جمله مسئله بسیار مهم سیاست خارجی توجه به چرایی ورود رهبر انقلاب به این مسئله نباید از توجه مسئولان وزارت امور خارجه دور بماند. برای آن دسته از افرادی هم که دائم به دنبال بهانهجوئیهای مختلف هستند باید گفت؛ رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام، جایگاه بسیار مهمی دارند. رهبری به عنوان شخصیت اساسی و پرتأثیر در ساختار نظامی کشور، با توجه به دیدگاهها و طرحهای خود، سیاستهای کلی نظام را تعیین میکنند.
رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام، با توجه به چشمانداز و آرمانهای انقلاب اسلامی کشور، به دنبال توسعه و پیشرفت ملت هستند. در این راستا، رهبری با تلاش برای حفظ و تقویت استقلال و سرمایههای ملی، همواره در تعیین سیاستهای کلی نظام، به دنبال تحقق اهداف ملی هستند. همچنین، رهبری با توجه به شناخت و تجربههای خود، در ارائه راهکارهای مناسب برای پاسخ به چالشهای داخلی و خارجی، نقش مهمی را ایفا میکنند.
به طور کلی، جایگاه رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام، به دلیل وجود چشمانداز و ملاحظات ملی و بینالمللی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. تصمیمات و نظرات رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام، میتواند عاملی برای تحقق اهداف و آرمانهای کشور باشد؛ بنابراین آیت الله خامنهای پس از طرح سه کلیدواژه «عزت، حکمت و مصلحت» در مقوله سیاست خارجی، ضمن تبیین و تفسیر این سه واژه، چراغ راه مسئولان سیاست خارجی کشور را روشن و حجت را بر آنها تمام کردند. رهبر انقلاب فرموند: «عزت»، نفی «دیپلماسی التماسی چه در کلام و چه در محتوا» و پرهیز از چشم دوختن به حرف و تصمیم مقامات کشورهای دیگر است.
نقاط ضعف دیپلماسی التماسی
بدون شک رهبر انقلاب با اشراف به نقاط ضعف و قوت سیاستهای مختلف، پس از ارزیابیهای موشکافانه و مشورتهای خردمندانه با دلسوزان و دانشمندان حوزه سیاسی کشور بحث عدم استفاده از دیپلماسی التماسی به عنوان یک استراتژی دیپلماسی، همانند سایر روشهای دیگر که دارای مزایا و معایب مختلفی است را به صلاح کشور و ملت بزرگ ایران ندانسته و نسبت به تبیین و تفسیر چندباره این موضوع، در سخنانشان به این موضوع اشاره کردند. برخی از نقاط ضعف دیپلماسی التماسی عبارتند از:
عدم موفقیت در مذاکرات: اگر طرف مقابل به درخواست شما پاسخ منفی دهد، ممکن است شما نتوانید مورد خود را به دست آورید و به این ترتیب ملتی را معطل این سیاست خواهید کرد.
تضعیف قدرت و جایگاه: استفاده از دیپلماسی التماسی ممکن است باعث تضعیف قدرت و جایگاه شما در مذاکرات شود و با عنایت به حضور گرگهای بین المللی و دشمنان قسم خورده ایران و انقلاب بی شک این ضعف را به سمت زیانهای غیر قابل جبران پیش خواهد برد که نمونههای تاریخی بسیاری، چون بریده شدن بخشهای بزرگی از نقشه ایران در دورههای مختلف حاکمان ضعیف پیش از انقلاب از جمله این موارد است.
سومین ضعف عمده سیاست التماسی ضعف در برابر تحریک و تهدیدات طرف مقابل است: زمانی که طرف مقابل تهدید و تحریک میکند، استفاده از دیپلماسی التماسی به احتمال بسیار زیاد نخواهد توانست به شما کمک کند و حتی موضوع را به سمت ضرر و زیان و هدر رفتن منافع ملی خواهد بود.
بحث سرعت عمل، نیز یکی از نقاط ضعف دیپلماسی التماسی است: در برخی مواقع، زمان بسیار کمی برای انجام یک عمل وجود دارد و استفاده از دیپلماسی التماسی ممکن است زمان بیشتری برده و اوضاع وابسته به این مذاکرات را به سمت اهداف دشمنان پیش ببرد.
اما یکی از مهمترین نقطه ضعفهای دیپلماسی التماسی، بحث پوچی مذاکرات است: در برخی موارد، مذاکرات پایان یافته یا در دور باطل تکرار میافتد و هیچ توافقی حاصل نمیشود که این موجب پوچی مذاکرات و از دست دادن وقت و انرژی مذاکره کنندگان میشود و از آنجا که این مذاکره کنندگان در واقع نماینده ملت خود محسوب میشوند باید گفت؛ سیاست التماسی ملتی را معطل و در اصلاح عامیانه خود 《سرکار》خواهد گذاشت. سیاستی که ملت ایران آن را با گوشت و پوست و استخوان خود در دوره دولت یازدهم و دوازدهم حس کرده و جز هدر رفتن فرصتها، چیزی نصیب ملت ایران نکرد.
اما مسئله بسیار مهم دیگری که دیپلماسی التماسی به مردم و کشور تحمیل میکند؛ ناامیدی و کاهش اطمینان به وعدهای مسئولان نظام است.
تمام نقطه ضعفهای دیپلماسی التماسی در یک نقطه نمود پیدا خواهد کرد و آن ناامیدی و کاهش اطمینان یا از بین رفتن کامل اطمینان ملت به مسئولان سیاست خارجی و قوه مجریه و سپس تعمیم آن به دیگر قوای کشور خواهد بود.
سیاست اشتباهی که هشت سال از بهترین دوران انقلاب را اسیر توهمات کدخدا منشانه کرده و جز تحمیل هزینههای گزاف، هیچ سودی برای کشور و مردم نداشت. اما رهبر معظم انقلاب در همین دیدارشان به نکته بسیار مهم دیگری نیز اشاره و حجت را بر بدفهمان تمام کردند.
ایشان در بیان مفهموم مصلحت فرمودند؛ «مصلحت» به مفهوم داشتن انعطاف در موارد لازم برای دور زدن موانع سخت و صخرهای و ادامه دادن مسیر است، و سپس به بحث 《نرمش قهرمانانه》که سالهای قبل آن را مطرح کرده بودند اشاره و فرمودند؛
حفظ اصول منافاتی با مصلحت به معنای یاد شده ندارد. البته چند سال قبل که مفهوم «نرمش قهرمانانه» مطرح شد، در خارج و برخی در داخل برداشت غلط کردند؛ چرا که مصلحت یعنی یافتن راهی برای گذشتن از کنار موانع دشوار و ادامه دادن راه برای رسیدن به هدف.
آیتالله خامنهای با تبیبن دقیق سیاست مورد نظرشان علاوه بر آگاهسازی جامعه، مسیر دقیق مسئولان وزارت امور خارجه و قوه مجریه را روشن و هرگونه تفسیر نادرست یا بهانهجویی احتمالی را از متخلفان احتمالی سلب کردند. ایشان با دغدغه منافع ملی، همواره تلاش دارند تا از انحراف مسئولان و مجریان در تمام بخشها پیشگیری کنند و این بر مسئولان بلندپایه و رئیس قوه مجریه است تا نسبت بر اجرای دقیق فرامین و توصیههای رهبر انقلاب اهتمام ورزند.