در هفتهای که گذشت اصولگرایان تحرکات انتخاباتی خود را افزایش دادند، اما فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان همچنان پایین یا دستکم بیصدا و محدود به برخی مناظرههای تلویزیونی است. این در حالیست که موضوع برگزاری انتخاباتی سالم، آزاد، رقابتی و مشارکتی از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تاکید قرار گرفته، ولی با این همه جریان اصلاحات هنوز در تلاش است با کلیدواژه نخ نما شده «ردصلاحیت» از آب گل آلود ماهی بگیرد.
در این باره علی باقری فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگویی در آذرماه پس از اولین اعلام نتایج ردصلاحیتها از سوی شورای نگهبان، تاکید کرده بود: «در اردوگاه اصلاحطلبی دو نگاه کلی وجود داشت؛ یک نگاه این بود که رفتار حاکمیت در برگزاری انتخابات در گذشته سنجیده شده، بنابراین دیگر امیدی به انتخابات نیست و باید اساسا از ورود به عرصه انتخابات استنکاف ورزید. در مقابل این نگاه، دیدگاه دومی هم وجود داشت که هر چند در مقدمات اشتراکاتی با جریان نخست داراست، اما معتقد بود باید هزینه برگزاری انتخابات غیراستاندارد را در کشور بالا برد. اگر قرار است انتخابات غیراستاندارد برگزار شود، همه کسانی که خودشان را واجد ویژگی ورود به مجلس میدانند و تصور میکنند صاحب فکر و اندیشه هستند، باید در انتخابات داوطلب شده، ثبتنام کنند؛ اگر مجال رقابت پیدا کردند، راه را ادامه دهند، اگر هم مجالی حاصل نشد، چیزی برای اصلاحطلبان از دست نمیرود. مضاف بر اینکه اراده و نگاه مجریان و برگزارکنندگان انتخابات هم به چالش کشیده شده و در معرض داوری مردم قرار میگیرد.»
این حب و بغض و چنین زاویه گرفتن با نظام در شرایطی که اوضاع بر وفق مراد نباشد از سوی جریان چپ مسبوق به سابقه است. در تمام برهههای حساس سیاسی و اجتماعی انتقادات خود را در بوق و کرنا میکنند و پس از حضور در یک رقابت انتخاباتی اگر مردم به آنها رای ندهند؛ انتخابات را زیر سوال خواهند برد و اگر مردم آنها را انتخاب کنند؛ با شعارهایی همچون «تَکرار»، «تدبیر و امید» و ... با نگاه لیبرالی آب خوردن مردم را هم منوط به نگاه «کدخدا» میکنند.
وقتی دولت متهم میشود
هجدهم دی ماه بود که خبرگزاری خبرآنلاین در گزارشی نسبت به رد صلاحیتها واکنش نشان داد و در این راستا دولت را متهم ردیف اول معرفی کرد. این رسانه اصلاح طلب در گزارش خود نوشته بود: «اگر چه دولت ابراهیم رئیسی، ردصلاحیت کاندیداهای انتخابات را به خاطر انتقادات آنان، رد کرده و آن را یک ادعا بیشتر نمیداند و بارها بر عدم لیستدهی در انتخابات تاکید کرده است، اما همچنان برخی تاکید دارند که دولت سیزدهم به دنبال مدیریت مجلس آینده و گرفتن سهم بیشتر از کرسیهای پارلمان است. از سوی دیگر، اگر چه صلاحیت برخی از چهرههای شاخص سیاسی مانند محمدباقر نوبخت، علی مطهری و مسعود پزشکیان به تایید شورای نگهبان رسیده است، اما با وجود ردصلاحیت گسترده دیگر چهرههای نزدیک به طیف اعتدالی و اصلاح طلب و نمایندگان ادوار، برخی از سیاسیون بر این باورند که این نهاد نظارتی، این افراد را برای رفع اتهام از خود و فرار از انتقادات برای برگزاری انتخابات حداقلی، تایید کرده است.»
روزنامه سازندگی هم سر همین رشته را گرفته و نوشته بود؛ «تایید چند چهره انگشتشمار میانهرو و اصلاحطلب، نشان از آن دارد که شورای نگهبان در راستای همان مسیری که دولت انقلابی در پیش گرفته فقط قصد داشت تا کمی از گلایهها کم کند.»
۱۰۰۰ نفر دیگر تایید صلاحیت شدند
هادی طحاننظیف عضو حقوقدان و سخنگوی شورای نگهبان در گفتگو با بخش خبری ساعت ۲۱ سیما، اظهار کرد: براساس قانون سه مرحله برای بررسی صلاحیتها پیشبینی شده است که به ترتیب عبارتند از هیأتهای اجرایی، هیأتهای نظارت و شورای نگهبان.
وی با اعلام اینکه اکنون در مرحله رسیدگی به صلاحیتها در شورای نگهبان هستیم، اظهار کرد: بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان از روز ۲۰ دی آغاز شده است. اعضای شورای نگهبان شخصاً به بررسی اعتراضات داوطلبانی که در مرحله قبل (هیأتهای نظارت) تأیید نشدند، میپردازند.
سخنگوی شورای نگهبان افزود: اعضا، پروندههای داوطلبان را بررسی میکنند، اگر ابهام و شائبهای وجود داشته باشد، با داوطلب تماس میگیرند و یا در صورت نیاز از فرد دعوت میکنند. اسناد، ادله و دفاعیات داوطلب را دریافت و در نهایت تصمیم نهایی را اتخاذ میکنند.
طحاننظیف در ادامه اعلام کرد که تاکنون در مرحله بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان بیش از یک هزار نفر تأیید صلاحیت شدند.
وی خاطرنشان کرد: تا زمان نهایی که ۱۹ بهمن است، فرصت زیادی باقیمانده است، تلاشهای شبانهروزی ادامه دارد. تکتک پروندههای داوطلبان توسط اعضا بررسی و موارد با داوطلبان در میان گذاشته میشود و تصمیم نهایی اتخاذ میگردد.
سیاهی به زغال ماند
پس از اعلام تایید صلاحیت آنهایی که پیشتر رد صلاحیت شده بودند، واکنش لیدرهای جریان اصلاحات قابل توجه بود. پانزدهم دی ماه بود که جعفرزاده ایمن آبادی، نماینده پیشین مجلس با انتشار بیانیهای از ردصلاحیتش خبر داد و نوشت: اینجانب جانباز بالای هفتاد درصد داوطلبانه جنگ تحمیلی بوده که بالغ بر سی و شش سال جوانی و عمرم را با افتخار بر روی ویلچر گذراندم هیچ آرزویی نداشتم مگر اینکه در راه خدمت به مردم و میهنم شهید شوم اصرارم بر رفتن به مجلس بعد از دو دوره نهم و دهم این بود که مطمئن بودم در آن سنگر میتوانم سرباز خوبی برای نظام جمهوری اسلامی و هم میهنان و همشهریانم باشم.
حال که به هر دلیل که هیچگاه دلیلش بر من مشخص نشد نظر به ممانعت از ورود بنده به مجلس است دیگر هیچگاه اعتراض نخواهم کرد و به پیروی از مولایم علی (ع) که خانه نشین شد در خانه نشسته و درد خود را با چاه خواهم گفت و هرگز کسانیکه این ظلم عظما را در حقم انجام دادند نخواهم بخشید و فراموش نمیکنم و حلال هم نخواهم کرد. ضمن اینکه تقاضای حلالیت از مردم عزیزم دارم لطفا برایم دعا کنید تا به آرزویم که همانا شهادت در راه دین و کشورم است برسم و همانند یک سرباز واقعی مخلص به آغوش خاک میهن بروم. ان شاء الله».
اما دو هفته بعد از انتشار این بیانیه یکم بهمن بود که رسانهها از تأیید صلاحیت کمالالدین پیرموذن و غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، که پیش از این صلاحیت آنها توسط هیئت نظارت رد شده بود، خبر دادند. اما در واکنش به این خبر جعفرزاده ایمن آبادی، در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین نسبت به خبر تأیید صلاحیت خود اظهار بیاطلاعی کرد و گفت این موارد را شورای نگهبان باید اعلام کند و هنوز خبر رسمی از طرف شورای نگهبان دریافت نکرده است.
جان کلام
خواه یا ناخواه اصلاحطلبان با نزدیک شدن به انتخابات، روز به روز از سیاستورزی فاصله میگیرند. رویکرد منفعلانهای که حتی به بدنه جریان چپ نیز نفوذ پیدا کرده و کارگزارانی که در انتخابات پیشین مشارکت فعالی در انتخابات مجلس داشتند این روزها به بهانه جویی روی آوردهاند. به عنوان نمونه محمد عطریانفر از مدافعان همیشگی مشارکت در انتخابات؛ در حالی که هنوز نتیجه نهایی تایید صلاحیتها از سوی شورای نگهبان اعلام نشده است؛ به حدس و گمان روی آورده و میگوید: «باور ما این است که رفتار و نگاه شورای نگهبان همچنان مانند گذشته نسبت به اصلاحطلبان نگاه ناامن و تند است؛ لذا در انتخابات پیش رو حس نمیکنیم شورای نگهبان به تکالیف قانونی خود که رد صلاحیت حداقلی است، رجوع کند. با وجود چنین شرایطی نمیتوانم باور کنم اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو نماینده مؤثر خود را در انتخابات داشته باشند. بهویژه با پیشثبتنامی که انجام شد، امکان مشارکت را برای این گروه به حداقل رساندند.» از این رو میتوان گفت به دلیل نبود گفتمان در بدنه اصلاحات، این روزها شاهد واکنشهای هیجانی از سوی اعضای این جریان سیاسی هستیم تا جایی که با رد صلاحیت اولیه بیانیه صادر میکنند و دست به دامان آه و نفرین میشوند و پس از تایید صلاحیت در سکوتی محض فرو میروند. سوال اینجاست چرا پس از تایید صلاحیت ۱۰۰۰ نفر دیگر از کاندیدای انتخابات مجلس، جبهه اصلاحات از سیاست انفعالی خود در انتخابات عقب ننشست و سکوت اختیار کرد؟ در این باره قطعا تاریخ قضاوت خواهد کرد.